خوش به حال ما زیر خط فقریها (طنز)
راضیه حسینی
عضو هیئت مدیره بانک ملی درباره سرقت از صندوق امانات بانک: «شعبه دانشگاه بانک ملی نگهبان نداشته است.
بانک ۴ روز بعد متوجه سرقت شد. شعبه سرقتشده دارای ۸ لایه امنیتی و گاوصندوقهایی با درهای ۴۰ سانتی بوده است.»
با این توصیفات، رئیس پلیس فراجا به نکته کاملاً درستی اشاره کرده. ایشان گفتند:«دستگیری سارقان کار پیچیدهای بود اما سارقان افراد نخبهای نبودند.»
پس ذهنتان را از فیلمهای سرقت هالیوودی و دزدان حرفهای که با عملیات آکروباتیک از وسط لیزرها، چست و چابک، میپرند، دور کنید. اینجا با یک بزدزدی ساده، طرفیم. البته که حتی نبود یک بز هم هیچوقت چهار روز مخفی نمیماند و همان روز اول میفهمند.
بیخودی یک سرقت را بزرگ کردهاند. پلیس گفته حتی درِ ورودی بانک، ابتداییترین امکانات را نداشت و کاملاً یک در ساده بود. سامانه امنیتی بانک هم به پلیس وصل نبود.
بهتر است عوض سنجش ضریب هوشی سارقان، یک تست هوش ساده از کارمندان و رئیس بانک گرفته شود. چطور به این درجه از راحتی خیال رسیدند؟ ما یک پراید مدل هفتاد و نه هم داشته باشیم تا قفل فرمان، قفل پدال و دزدگیر ماهوارهای را نزینم خیالمان راحت نمیشود.
پیشنهاد میکنیم یک ورکشاپ تخصصی توسط سارقان برای کارمندان گذاشته شود. میتوانند نکات مهمی را آموزش دهند. مثلاً اینکه:
صندوق امانات توانایی محافظت از خود را ندارد. گاوصندوقهای قطور هم بازشدنیاند.
در تقویم دزدها تعطیلات رسمی قرمز نیست. آنها در این روزها به شمال نمیروند، بلکه از شمال رفتن ملت، کمال استفاده را میبرند.
بد نیست پلیسها هم چند ساعت کلاس توجیهی بگذارند و کارمندان را توجیه کنند که:
سامانه امنیتی، مزاحم تلفنی نیست. توی گوشی فوت نمیکند. خطر سرقت را اعلام میکند.
باید فعال باشد. ما پلیس هستیم، نه نستراداموس. باید از یک جایی خطر اعلام شود تا بریزیم روی سر دزدها و دستگیرشان کنیم.
درست است که باید روی ما حساب کنید. ولی دیگر یک نگهبان را از خودتان داشته باشید. راه دوری نمیرود.
به نظر ما تنها نتیجه اخلاقی ماجرا این بود که هیچ جا امن نیست. حتی صندوق امانات. پس خوشبه حال ما زیرخط فقریها که مالی برای امانت نداریم. نه نگران سارقان باهوشیم، نه دلواپس کارمندان بیخیال.