دلم هیچ نخواهد (طنز)
راضیه حسینی
«روزنامه اطلاعات: دولت هر روز با وعده جدید توقعات مردم را بالا میبرد/ اگر وضع درآمدی کشور خوب است، این همه گرانی چرا؟
روزنامه اطلاعات نوشت: دولت سیزدهم از زمان بهدست گرفتن زمام امور هر روز با وعده جدیدی که داده است سطح مطالبات مردمی را بالا و بالاتر برده و حتی برای بر آوردن این خواستها زمان هم تعیین کرده است.»
حضرت سعدی میفرماید:
رنجوری را گفتند: دلت چه خواهد؟
گفت: آن که دلم هیچ نخواهد.
ما هم در این حال واحوالیم. نگران توقعات بالایمان نباشید که فعلاً در حالت «هیچ نخواستن» هستیم. نه با وعدهای دلخوش میشویم و نه بدون آن، غمگین. اصلاً وعده را کی داده و کی گرفته؟ به چه کار ملت میآید؟ این لعبت فقط در دست مسئولان است و از قبلی به بعدی ارث میرسد. گاهی به آن اضافه میکنند و گاهی کم.
گاهی تکرار میکنند و گاهی فراموش. حتی بعضی وقتها برایش روز و ساعت و تاریخ مشخص میکنند. مکان انجام نشان میدهند. شاید حتی در آیندهای نزدیک لوکیشن محل انجام وعده را در گوشیهایمان بفرستند. از این روزشمارهای برعکس هم بگذارند.
توصیه میکنیم این پیامها را باز نکنید. شاید هک گوشی در کار نباشد، ولی خطر هک مغزی وجود دارد. ممکن است باز ریستفکتوری شویم و دلمان چیزی بخواهد.
این خواستن، اول بدبختی است. مدام میگویند میشود. هر روز انتظار میکشیم. ولی سرآخر و بعد از تمام شدن روزشمار، با خودمان میگوییم «صد رحمت به موقعیت قبلی»
این روزها که اصلاً نمیدانیم دولت چه گفته و ما چه مطالبهای داشتیم. نمیدانیم دولت قرار بود ما را جراحی کند یا اقتصاد را؟ ولی از شواهد برمیآید ما جراحی شدهایم و هنوز اثرات داروی بیهوشی توی سرمان مانده. یک چیزهایی از مسکن ارزان یادمان است. ولی احتمالاً توهم بیهوشی بود. کسی چیزی درباره ریشهکن کردن فقر گفته بود؟ یا آن هم خواب و خیال بود؟
شاید هم ربطی به بیهوشی ندارد. مسموم شدهایم. مسمومیت حاصل از وعدههای تاریخمصرف گذشته. وعدههایی که کلی رویشان کپک زده بود و به خوردمان دادند. هرچه که هست، فعلاً نه میدانیم توقعمان چه بود و نه مطالبات را کجا نوشته بودیم.
دست جناب سعدی درد نکند که برای این روزهایمان نوشت:
معده چو کج گشت و شکم درد خاست/ سود ندارد همه اسباب راست.