رمز ارزهای بی پناه میان دو جبهه

مهرین نظری
دوازده روز بمباران، حملات سایبری و خاموشی اینترنت کافی بود تا بزرگترین بازار داراییهای دیجیتال خاورمیانه با شدیدترین شوک تاریخیِ کوتاهمدت خود روبهرو شود.
هک ۹۰ میلیوندلاری نوبیتکس، قطعی ۹۷ درصدی ارتباطات در اوج درگیری، اعمال مقررات منع معامله شبانه، افت ۷۰ درصدی ورودی سرمایه و کاهش ۵ درصدی توان جهانی استخراج بیتکوین نشان میدهد که اقتصاد رمزارزی ایران، برخلاف تصور رایج مبنی بر مصونیت از تحریم، بهشدت آسیبپذیر است.
شوک روانی بازار و سقوط قیمتها
بامداد ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، همزمان با نخستین حمله موشکی اسرائیل به ایران، قیمت جهانی بیتکوین ظرف ۹۰ دقیقه ۲٫۸ درصد سقوط کرد و به ۱۰۳ هزار دلار رسید؛ وضعیتی که با لیکویید شدن بیش از ۴۲۷ میلیون دلار موقعیت لانگ همراه بود.
در همین روز، ارزش کل بازار رمزارز ۲۵۰ میلیارد دلار کاهش یافت و معاملهگران ایرانی به سرعت نقدینگی را به تتر منتقل کردند. اما شوک روانی جهانی یک روی سکه بود؛ روی دیگر، محرومیت ناگهانی معاملهگران ایرانی از زیرساختهای داخلی بود که به زودی بدل به بحران نقدشوندگی شد.
زخم عمیق بیاعتمادی
همچنین، گروه سایبری «گنجشک درنده» با سرقت ۹۰ میلیون دلار رمزارز از نوبیتکس اعتماد کاربران را متلاشی کرد. دادهها نشان میدهد ورودی سرمایه به نوبیتکس در اوایل تیر ۷۰ درصد نسبت به سال قبل کاهش یافت و خروج سرمایه ۱۵۰ درصد جهش داشت.
این حمله بهعنوان بخشی از راهبرد برای فلج کردن منابع مالی مرتبط با سپاه تلقی شد. بلافاصله بانک مرکزی، با ابلاغیهای کمسابقه، معامله در صرافیهای داخلی را هر شب از ساعت ۲۰ تا ۱۰ صبح ممنوع کرد؛ اقدامی که عملاً «دوره بیهوشی» شبانه به بازار تحمیل کرد و نوسان تتر را تا ۱۲ درصد بالا برد.
خاموشی اینترنت، بریدن رگ نقدینگی
در ادامه حملات، دولت برای مهار «جنگ اطلاعاتی» اتصال اینترنت را تا ۹۷ درصد کاهش داد. این قطعی، بهعنوان «فراگیرترین در دهه اخیر» توصیف شد. در یک ماه، زیان بخش دیجیتال به ۱۵۰ هزار میلیارد ریال برآورد شد و اشتغال دیجیتال ۳۰ درصد کاهش یافت. کاهش پهنای باند نه تنها اقتصاد دیجیتال را فلج کرد، بلکه مسیر خروج سرمایه رمزارزی را نیز عملاً مسدود ساخت.
تبعات تحریم و تنگتر شدن حلقه نظارت
همزمان، دفتر کنترل داراییهای خارجی آمریکا (OFAC) بخش دیگری از شبکه رمزارزی ایران را تحریم کرد. همچنین هشدار داد هر نهادی که با نهادهای تحریمشده تراکنش داشته باشد، با جریمه سنگین روبهرو میشود.
آمارها نشان میدهد بخش بزرگی از تراکنشهای غیرقانونی رمزارزی در ۲۰۲۴ به ایران مربوط بوده است. بنابراین، حملات سایبری و خاموشی اینترنت فقط ضربه فنی نبود؛ بلکه فرصتی نادر برای تشدید نظارت بینالمللی هم فراهم کرد.
استخراجچیهای خاموش، افت هشریت و ضربه مضاعف
قطع برق موضعی و محدودیت اینترنت باعث خاموشی حدود یک میلیون دستگاه استخراج در استانهای قم و کرمان شد. این موضوع ۵ درصد از توان جهانی شبکه بیتکوین را کاهش داد و روزانه حدود ۲۴۰۰ مگاوات برق صرفهجویی کرد. پیش از این، ایران سهمی ۱۵ درصدی در توان پردازشی شبکه بیتکوین داشت که با خاموشی سراسری، ناگهان کاهش یافت. این افت توان پردازشی، کارمزد تراکنشها را در دو روز نخست جنگ تا ۴۰ درصد بالا برد و به بحران نقدشوندگی دامن زد.
پریمیوم تتر و فرار سرمایه
با بسته شدن پنجرههای ریالی در صرافیهای داخلی، بازار غیررسمی تتر در گروههای تلگرام به سرعت گسترش یافت. در شب نخست حملات، هر تتر تا ۵۵ هزار تومان گرانترمعامله شد، یعنی ۲۵ درصد گرانتر از دلار اسکناس. همزمان، علیرغم نوسان شدید بازار، بیتکوین در برابر افت بازار سهام مقاومت بیشتری نشان داد و همین موضوع، کاربران ایرانی را به نگهداری دارایی در کیف پولهای شخصی ترغیب کرد. اما در طرف دیگر، سقوط لحظهای بیتکوین زیر ۱۰۳ هزار دلار، بسیاری از موقعیتهای اهرمی ایرانیان در صرافیهای بینالمللی را لیکویید کرد و زیانی یک میلیارد دلاری به بازار جهانی وارد ساخت.
هشدارهای امنیتی و سناریوهای بازسازی
منابع امنیتی غربی اما، پیشبینی کردهاند که زیرساخت مالی ایران در دور بعدی درگیریها، نخستین هدف حملات خواهد بود. تحلیل دادهها نشان میدهد پس از بازگشایی تدریجی نوبیتکس، کیف پولهای متعلق به نهادهای دولتی برای پوشش کسری داراییها فعال شدند؛ نشانهای از وابستگی دولت به درآمد رمزارزی. همزمان، تدوین مقررات سختگیرانه جدید از جمله احراز هویت اجباری و محدودیت زمان معامله، بخشی از کاربران را به سمت پلتفرمهای غیرمتمرکز سوق داده و شفافیت را کاهش داده است.
بازسازی اعتماد یا کوچ همیشگی؟
جنگ دوازدهروزه نشان داد که تصور مصونیت رمزارزها از سیاست، جنگ و تحریم تا حد زیادی خوشبینانه بوده است. همزمانی حملات سایبری، مقررات دولتی، خاموشی اینترنت و تحریمهای بینالمللی، بنیانهای این بازار را لرزاند. اگرچه بازار رمزارز در جهان همواره ظرفیت بازیابی داشته، اما در ایران، زخم بیاعتمادی شاید عمیقتر از آن باشد که صرفاً با باز شدن اینترنت یا جبران مالی التیام یابد.
از یک سو، دولت در تلاش است اکوسیستمی داخلی برای رمزارزها بسازد و کنترل را افزایش دهد. از سوی دیگر، کاربران بهدنبال فرار از نظارت و حفظ ارزش سرمایه، در حال کوچ به ابزارهای فرامرزی هستند. نتیجه این تقابل، احتمالاً شکلگیری دو جهان موازی است: رمزارز دولتیِ قابلردیابی و رمزارز مهاجرِ بیپناه.
بازسازی اعتماد، نیازمند چیزی فراتر از بازگشت ثبات است؛ باید سازوکارهای شفاف، ارتباط پایدار و استقلال نهادی برای کاربران فراهم شود. در غیر این صورت، هر بحران بعدی ممکن است نه تنها سرمایه، که آخرین ذرات اعتماد را نیز از این بازار ببرد. تا آن زمان، بازار رمزارز ایران میان دو جبهه جنگ واقعی و جنگ دیجیتال، سرگردان باقی خواهد ماند.