رویای یوتیوب ایرانی
بازار ویدیویی ایران میان فیلترینگ و انحصار داخلی، نوآوری را قربانی «دسترسی آسان» کرده و استعدادها را به مهاجرت دیجیتال میکشاند
بازار پخش ویدیو در ایران یکی از عجیبترین بازارهای دیجیتال جهان است؛ بازاری که در آن یوتیوب با وجود فیلتر شدن از سال ۸۸ همچنان بیش از ۳۲ میلیون کاربر فعال ماهانه ایرانی دارد، اما چهار پلتفرم داخلی آپارات، فیلیمو، نماشا و روبیکا تقریباً تمام ترافیک مجاز را بین خود تقسیم کردهاند.
این وضعیت دوگانه، پرسش اصلی را پیش میکشد: آیا پلتفرمهای ویدیویی ایرانی میتوانند روزی به رقیب جدی یوتیوب تبدیل شوند یا محکوماند در سایه محدودیتها و سانسور، تنها به بقای حداقلی در یک بازار بسته بسنده کنند؟
واقعیت این است که آپارات همچنان سلطه بیچونوچرای خود را حفظ کرده و بین ۴۸ تا ۵۲ درصد بازدیدهای ویدیویی کشور را در اختیار دارد. موفقیت آپارات نه صرفاً به خاطر قدمت، بلکه به دلیل ترکیبی از سرعت بالا، درآمدزایی نسبتاً شفاف و سانسور کمتر نسبت به رقبا بوده است. روبیکا اما پدیده دو سال اخیر است؛ با حمایت مالی سنگین و سیاست پرداخت سریع و بدون کسر مالیات، توانسته در کمتر از ۱۸ ماه رشد ۳۸۰ درصدی در تعداد کانالهای فعال را ثبت کند. نماشا در مقابل به حاشیه رانده شده و فیلیمو هم بیشتر در حوزه محتوای حرفهای و سریال متمرکز مانده است.
با این حال، سه مانع ساختاری عمیق، راه تبدیل شدن این پلتفرمها به رقیب واقعی یوتیوب را بسته است. نخست، وجود فیلترینگ یوتیوب که نوعی مزیت غیرواقعی برای پلتفرمهای داخلی ایجاد کرده؛ مزیت دسترسی بدون نیاز به فیلترشکن. این مزیت اما به قیمت از بین رفتن انگیزه اصلی برای نوآوری تمام شده است. وقتی بیش از ۷۰ درصد کاربران زیر ۳۰ سال به راحتی از VPN استفاده میکنند، پلتفرم داخلی دیگر نمیتواند فقط به «در دسترس بودن» تکیه کند؛ باید واقعاً بهتر باشد.
دومین مانع، سانسور و خط قرمزهای متعدد است. یوتیوب به تولیدکننده آزادی تقریباً بیحد میدهد، اما حتی آزادترین پلتفرم ایرانی یعنی آپارات هم ناچار به حذف محتوای سیاسی، اجتماعی حساس و حتی طنزهای تند است. نتیجه این شده که بهترین تولیدکنندگان حوزه گیمینگ حرفهای، آموزشهای تخصصی و محتوای سیاسی-اجتماعی به یوتیوب مهاجرت کردهاند. هماکنون بیش از ۴۵ هزار کانال فارسیزبان با بیش از ۱۰۰ هزار مشترک در یوتیوب فعال هستند، در حالی که مجموع کانالهای داخلی در این سطح کمتر از ۳ هزار است.
سومین و شاید مهمترین مانع، تفاوت فاحش درآمدزایی است. یوتیوب حتی با نرخ پایین ۰.۳ تا ۰.۷ دلار به ازای هر هزار بازدید برای کاربران ایرانی (به دلیل تحریم)، همچنان درآمد دلاری ارائه میدهد. در مقابل، آپارات حدود ۸۰۰ تا ۱۲۰۰ تومان به ازای هر هزار بازدید میپردازد که با تورم سالانه بالای ۴۰ درصد، ارزش واقعی آن مدام کاهش مییابد. روبیکا فعلاً با پرداختهای بالاتر سعی در جذب تولیدکننده دارد، اما پایداری این مدل در بلندمدت محل تردید است.
با توجه به این محدودیتها، سه سناریوی اصلی برای پنج سال آینده قابل تصور است. محتملترین سناریو، ادامه وضعیت کنونی است؛ یعنی تداوم فیلترینگ یوتیوب و بقای پلتفرمهای داخلی با سهم ۸۵ تا ۹۰ درصدی بازار مجاز، اما بدون تبدیل شدن به بازیگر منطقهای یا جهانی. در این حالت، استعدادهای برتر همچنان مهاجرت میکنند و پلتفرمهای داخلی به محلی برای محتوای سرگرمی سبک و متوسط تبدیل میشوند.
سناریوی دوم، رفع فیلتر یوتیوب است که البته در شرایط کنونی بسیار کماحتمال به نظر میرسد. در صورت وقوع، تجربه پلتفرمهای داخلی پس از رفع فیلتر موقت توییتر در پاییز ۱۴۰۱ نشان میدهد که طی کمتر از یک سال ممکن است بیش از ۶۰ درصد کاربران فعال خود را از دست بدهند. تنها راه نجات در این سناریو، تبدیل شدن به هاب رسمی محتوای فارسی یوتیوب یا خریداری شدن توسط شرکتهای بزرگ خارجی است.
سناریوی سوم و آرمانی، جهش کیفی و منطقهای است که نیازمند سه تصمیم جسورانه است: کاهش چشمگیر سانسور در حوزههای سرگرمی، گیمینگ و آموزش غیرسیاسی؛ پرداخت دلاری یا با استیبلکوین به تولیدکنندگان (که روبیکا ظاهراً در حال آزمایش آن است)؛ و مهمتر از همه، نگاه فراتر از مرزهای ایران به سمت ۱۲۰ میلیون فارسیزبان در افغانستان، تاجیکستان و دیاسپورا. در این صورت، یک پلتفرم ایرانی میتواند به «نتفلیکس + یوتیوب فارسیزبان» تبدیل شود.
در نهایت، پلتفرمهای ویدیویی ایرانی تا زمانی که یوتیوب فیلتر است، مرگ نخواهند دید؛ بقا برایشان تضمین شده است. اما تبدیل شدن به بازیگر جدی منطقهای و نگه داشتن استعدادهای برتر، نیازمند شجاعتی است که تاکنون دیده نشده: شجاعت کاهش سانسور، شجاعت پرداخت واقعی و شجاعت نگاه کردن به بیرون از مرزها. در غیر این صورت، ما فقط شاهد یک بازار بسته و محدود باقی خواهیم ماند که بهترین فرزندانش را به یوتیوب تقدیم میکند؛ همانطور که امروز تقدیم میکند.








