سهکُنج بقای فولاد
مهران ابراهیمیان
صنعت فولاد ایران در سال ۱۴۰۴ در نقطهای ایستاده که هم فرصتهای بزرگ پیش روی آن است و هم خطرهای بیسابقهای در کمین. جهان در حال عبور از فولاد خاکستری به فولاد سبز است و هوش مصنوعی بهسرعت در حال تبدیل شدن از ابزار مدیریتی به قلب تولید صنعتی.
بر اساس شواهد موجود و طبق ادعای مجمع جهانی اقتصاد، هوش مصنوعی و تغییرات اقلیمی تنها روندهای بلندمدت نیستند بلکه خود نوعی تحول بنیادی محسوب میشوند و ساختار عملکرد اقتصادها، نحوه تخصیص سرمایه و تعریف ارزش را بهکلی تغییر میدهند.
برآوردها نشان میدهد ارزش جهانی سرمایهگذاری در راهحلهای سازگاری اقلیمی از دو تریلیون دلار امروز به حدود نه تریلیون دلار تا سال ۲۰۵۰ خواهد رسی که قطعا یکی از مهمترین نقاط سرمایه گذاری فولاد سبز خواهد بود. این موضوع فرصتی بیسابقه برای اقتصادهای آیندهنگر را فراهم می کند.
در چنین شرایطی، پرسش کلیدی برای ایران این است که چه باید کرد تا صنعت فولاد کشور، نه اسیر گسترش کمعمق ظرفیتها شود و نه از قافله تحول دیجیتال عقب بماند.
وقتی به مسیر دو سال اخیر شرکتهای اصلی فولادی کشور نگاه میکنیم، میتوان سه اصل تنوع برای عبور از طوفان، دقت برای پذیرش ریسک حسابشده و چابکی برای شکار فرصتهای تازه را به عنوان نقشه بقای سرمایهگذاری که نظم اقتصادی ایران و جهان از نو نوشته را در قالب پروژههای واقعی، بودجهها و همکاریهای دانشگاهی دید و از آن تصویری واقعی از آینده نزدیک فولاد ایران ساخت.
تنوع؛ پوشش ریسک در دوره گذار
تنوع، نخستین عامل بقای بلندمدت در صنعتی است که انرژیبر و پرهزینه است. کشورهایی مانند سوئد، آلمان و ژاپن سبد تولید خود را از فولاد خام به فولاد کمکربن و بازیافتی تغییر دادهاند. پروژه HYBRIT در شمال اروپا با سرمایه ۹ میلیارد یورو، میزان وابستگی فولاد آن منطقه را به زغالسنگ تقریباً حذف میکند و همزمان امکان جذب سرمایه در بازارهای ESG را فراهم میسازد. در ایران هنوز چنین بسته بزرگ سرمایهگذاری وجود ندارد اما حرکتهایی آغاز شده است.
فولاد مبارکه طی دو سال اخیر با سرمایه حدود ۱۸ هزار میلیارد تومان در طرحهایی مانند انرژی تجدیدپذیر و بازیافت پسآب صنعتی وارد حوزههای جانبی شده است. این اقدام علاوه بر کاهش مصرف مستقیم گاز طبیعی، مسیر تنوع را هموار کرده است.
فولاد کاوه جنوب کیش نیز در مدل توسعه خود به جای انباشت ظرفیت، بخش مستقل «واحد انرژی سبز» را تعریف کرده و از سال ۱۴۰۳ وارد مذاکره با سازمان انرژیهای تجدیدپذیر برای مشارکت در ساخت نیروگاه ۴۰ مگاواتی خورشیدی شده است. این رویکرد در واقع همان مفهوم تنوعی است که بر پخش ریسک در میان حوزههای مرتبط، به جای وابستگی مطلق به فولاد خام تاکید دارد.
دقت؛ تفکیک پروژههای فناورانه واقعی از نمایشی
اصل دوم، دقت است؛ یعنی تمرکز سرمایه بر بخشهایی که نقشی واقعی در افزایش بهرهوری و کاهش هزینه دارند، نه صرفاً ظاهر فناورانه.طبق مستندات «تحول دیجیتال فولاد ۱۴۰۴» در سال ۲۰۲۴ فولاد مبارکه بیش از ۱۲۰ده ها مرکز دانشگاهی را در برنامه هوش مصنوعی صنعتی خود درگیر کرد.
برآورد بودجه این طرح، ۳۲۰ میلیارد تومان بود و بخش عمده آن صرف طراحی الگوریتمهای کنترل کیفیت در حین تولید و هوش پیشبین برای نگهداری تجهیزات شد. نتایج نخستین پایلوت نشان میدهد که نرخ توقف خط تولید در ناحیه نورد سرد تا تابستان ۱۴۰۴ حدود ۸ درصد کاهش یافت و مصرف برق در واحد پایش گرم بهطور متوسط ۴ درصد کمتر شد.
نمونه دوم، فولاد کاوه جنوب کیش است که از سال گذشته با راهاندازی مدل بومی شبیهساز زنجیره تولید موسوم به «Kaveh GPT» شروع به تحلیل دادههای لحظهای در بخش احیای مستقیم کرده است. بر اساس سند «برنامه تحول دیجیتال فولاد کاوه جنوب کیش ۱۴۰۳–۱۴۰۴» این مدل داخلی با ۷ میلیون رکورد داده از سال ۱۳۹۹ تا امروز آموزش دیده و توانسته ورودی مواد خام را با شرایط محیطی و اکسیژن تراز کند.
دقت در اجرای چنین پروژههایی به معنای جهتدهی فعالیت پژوهشی از بیان مفاهیم کلی به نتایج محاسباتی و قابل استفاده است. ضعف بزرگ طرحهای فناورانه در ایران همیشه نبود داده واقعی و استمرار بوده است اما در فولاد، طی یکی دو سال اخیر این شکاف دارد کاهش مییابد.
همین نکته را مککینزی در گزارش تابستان ۲۰۲۵ درباره «AI in Steel Industry» یادآور شده است که شرکتهایی با دادهمحوری پایدار میتوانند حداکثر تا ۱۰ درصد کاهش هزینه تولید را تجربه کنند. اگر این رقم برای کارخانهای مانند فولاد مبارکه محقق شود، صرفهجویی سالانه بیش از ۲ هزار میلیارد تومان خواهد بود.
چابکی؛ واکنش سریع به فشار فناوری و اقلیم
در جهانی که سیاستهای اقلیمی هر شش ماه یکبار تغییر میکند، چابکی دیگر انتخاب نیست بلکه ضرورت بقاست. شرکتهای فولادی اگر در برابر این فشارها کند عمل کنند، صرفاً در گذار از نیمهعمر سرمایههایشان بازمیمانند. گزارش بلومبرگ در تابستان ۲۰۲۵ نشان میدهد که کشور چین با وجود رشد ظرفیت تولید فولاد خام، حدود ۲۶ درصد از واحدهای خود را تا سال ۲۰۲۶ دیجیتالمحور خواهد کرد تا همزمان بهرهوری و کنترل آلایندگی افزایش یابد. طبق آخرین مطالب منتشره و قابل استناد، در ایران تا امروز فقط ۳ واحد بزرگ از میان بیش از ۳۰ واحد عمده، نقشه تحول دیجیتال سهساله تدوین کردهاند.
چیزی که اساسیتر از سرمایهگذاری مستقیم است، طراحی ساختار واکنش سریع است؛ بخشی از همین چابکی همان فناوری مدیریت داده در زمان بحران است. در فولاد خوزستان پروژهای مشترک با دانشگاه صنعتی شریف بر پایه یادگیری ماشین برای پایش مصرف آب خنککننده کورهها در دست اجراست که هدف آن کاهش اتلاف منابع و واکنش سریع در زمان افزایش فشار شبکه برق است. این الگوی چابکیمحور را باید در تمام زنجیره فولاد گسترش داد. هرچه زمان واکنش کارخانهها به تغییرات انرژی کوتاهتر شود، نرخ خاموشی و توقف تولید پایینتر و بازده مالی بالاتر خواهد بود.
دادههای S&P Global نشان میدهد کارخانههایی که به سیستم پیشبین مبتنی بر داده مجهز هستند، میانگین زمان توقف اضطراری تجهیزات را تا ۱۸ درصد کاهش دادهاند. فولاد ایران هنوز در مراحل ابتدایی این مسیر است ولی ظرفیتهایی مانند فولاد کاوه و فولاد مبارکه میتواند این فاصله را در پنج سال آینده جبران کند.
همراستایی فولاد سبز و هوش مصنوعی
تجربه جهانی نشان داده است که حرکت بهسوی فولاد سبز بدون ابزارهای هوش مصنوعی از نظر اقتصادی توجیهپذیر نیست. در واقع هوش مصنوعی و فولاد سبز دو ضلع یک مثلثاند که ضلع سوم آن سرمایهگذاری دادهمحور است. کنترل لحظهای فرایند احیاء، پیشبینی مصرف انرژی، و رصد مداوم خروجی کربن بدون سیستمهای AI ممکن نیست.
در اروپا و چین هوش مصنوعی موفق شده مصرف انرژی را بین ۵ تا ۱۰ درصد کاهش دهد و اثر مستقیم بر شاخص کربن بگذارد. در ایران نیز اگر مسیر تنوع، دقت و چابکی بهدرستی ادامه یابد، امکان دستیابی به همین نتایج وجود دارد.
گزارش Worldsteel در سال ۲۰۲۵ تاکید دارد که کارخانههایی که از هوش مصنوعی در کنترل فرایند استفاده میکنند، میانگین نرخ مصرف گاز را تا ۷ درصد پایین آوردهاند. این رقم برای فولاد ایران معادل صرفهجویی بیش از ۲ میلیارد مترمکعب گاز در سال است؛ چیزی که در شرایط محدودیتهای شدید انرژی کشور اهمیتی مضاعف دارد. از این منظر، پیوند فولاد سبز و AI نه انتخاب فناورانه بلکه انتخاب اقتصادی و حیاتی برای تداوم تولید است.
فرصت سرمایهگذاری و جذب سرمایه خارجی
با گسترش پروژههای هوش مصنوعی در صنعت فولاد، مسیر تازهای برای جذب سرمایه بینالمللی گشوده میشود. در فضایی که سرمایههای جهانی بهدنبال شاخصهای محیطزیستی و گزارشهای دیجیتال هستند، ایران در صورت موانع تحریمی و راهاندازی سامانههای رسمی پایش داده میتواند بخش قابلتوجهی از سرمایه سبز را جذب کند. شرط آن، آمادگی ورود شرکتها به استانداردهای ESG و انتشار گزارش دیجیتال از میزان مصرف انرژی و آلایندگی است.
در همین راستا، پیشنهاد کارشناسان انجمن تولیدکنندگان فولاد تشکیل کنسرسیوم ملی فولاد هوشمند ایران است تا با همافزایی بین کارخانهها و دانشگاهها، دادهها تجمیع و پروژههای مشترک پژوهشی اجرا شود. این کنسرسیوم میتواند نخستین گام در تبدیل فولاد ایران به بازیگر جدی منطقهای در حوزه فولاد سبز باشد.
دانشگاههای صنعتی اصفهان و امیرکبیر و علم و صنعت نیز آماده همکاری در تدوین استاندارد ملی برای پیادهسازی هوش مصنوعی در خطوط فولاد هستند. چنین همکاریهایی عملاً ساختار تولید و پژوهش را از جزیرهای به همپیوسته تبدیل میکند.
نتیجه نهایی؛ سه اصل برای بقای بلندمدت
صنعت فولاد ایران اگر بخواهد در رقابت جهانی زنده بماند باید سه اصل بنیادین را همزمان و باپشتوانه اجرایی دنبال کند. «تنوع در سبد سرمایهگذاری» تا از آسیبهای انرژی و مواد خام مصون بماند. «دقت» در انتخاب پروژههای فناورانه تا سرمایه ملی در مسیر نمایشی تلف نشود. «چابکی» در تصمیم و اجرا تا بتوان به موقع به فشار سیاستهای جهانی اقلیمی پاسخ داد. بدون این سه اصل، نه فولاد سبز و نه هوش مصنوعی در ایران به نتیجه اقتصادی نخواهند رسید.
این سه اصل علاوه بر جنبه مدیریتی، معنای اجتماعی هم دارند و میتوانند پایهی گفتوگوی جامع میان صنعت، دولت و دانشگاه باشند. اگر فولاد ایران بتواند در دهه پیشرو به این سه اصل وفادار بماند، عبور از کربن و ورود به عصر هوش مصنوعی نه یک آرزو بلکه یک مسیر واقعی و قابل تحقق خواهد بود.








