سیاست فعالیت پلیسی؛ میان اجبار و مشروعیت
غلامحسین بیابانی؛ دانشیار گروه کشف جرایم دانشگاه جامع علوم انتظامی امین
شیوه های مدرن فعالیت پلیسی در آمریکا به سنت تاریخی نظارت شهروندان برمیگردد که در دوران پیشاصنعتی توسط اعضای جامعه انجام میشد.
این فرم از نظارت افقی که در جوامع پیشامدرن رایج بوده است، در مرکز فرمهای پیشاصنعتی همبستگی اجتماعی قرار داشت.
عملکردهای فعالیتهای پلیسی توسط شهروندانی به دست آمد که مواظب همسایگانشان بودند و حسی جمعی از اجتماع به وجود آوردند و پلیس جامعهمحور در همین امر ریشه دارد. نظارت افقی در دوره معاصر و مشارکت آن در پیشگیری از جرائم در کمپینهای خدمات عمومی متجلی میشود، از قبیل “اگر چیزی دیدید، گزارش کنید” که شهروندان را تشویق میکرد تا اتفاقات عجیب و خارج از عرف را به پلیس یا دیگر مقامات گزارش دهند.
نظارت افقی در زمینه ایجاد همنوایی اجتماعی، کنترل جرائم و فعالیت پلیسی جامعهمحور باید به عنوان یک جنبش معاصر برای تاسیس مجدد الزام شهروندان به نظارت بر دیگر شهروندان درک شود که خود انتظار دارند که مورد مراقبت باشند در حالی که خودشان هم در مراقبت از دیگران شریک هستند.
با خیزش دوره صنعتی و حرکت به سوی توسعه شهری و جمعیت شهرها، تراکم جمعیت باعث تغییر در سازمان و نظارت اجتماعی شدند. نظارت به صورتی از قدرت دولتی درآمد و این آغاز نوعی از نظارت شد.
با مراجعه مجدد به مسئله فعالیت پلیسی در دوره معاصر، میتوان اتفاق افتادن نظارت را مشاهده کرد. درحقیقت، فرصتهای مختلف در رفتار پلیس تا حدود زیادی چیزی است که گلداسمیت در حال مشاهده آن است زمانی که در حمایت از به رسمیت شناختن دوره جدیدی از اجرای قانون با نشانه “رویتپذیری جدید فعالیت پلیسی” استدلال میکند.
در زمینه پرسشهای در مورد مشروعیت پلیس، نظارت و رویتپذیری در میان ابزارهایی اولیه هستند که بوسیله آنها سوء رفتار پلیس به سطح میآید. رویتپذیری جدید فعالیت پلیسی دارای پیامدهای دامنهداری برای سازمان اجتماعی پلیس است که در مورد روابط متقابل بین شهروندان و پلیس که به طور بالقوه رویتپذیری اندکی داشته است و دور از چشمها بوده است، هشدار میدهد.
رویتپذیری جدید توسط تمامی فرمهای نظارت ایجاد میشود ولی به طور خاص توسط مدیریت پلیس و توسط شهروندان انجام میشود.
اگر ثبت ویدیویی سوء رفتار پلیس از این منابع قابل مشاهده باشد، توانایی تقسیم آن با مخاطبین عظیم از طریق ابزارهای مختصر از قبیل اینترنت، مکانیسم پرسرعتی برای تاثیرگذاری بر آرامش عمومی در پلیس ارائه میکند و در نهایت به ادعاهای پلیس برای مشروعیت نهادی خود کمک میکند.
ضرب و شتم رودنی کینگ در سال ۱۹۹۱ توسط افسران پلیس شهر لوسآنجلس و فیلمبرداری آن توسط جورج هالیدی اولین نمونه شناخته شده از نظارت بر سوء رفتار پلیس بود.
اما در غیاب دسترسی به اینترنت و اشباع آن به عنوان میانجی ارتباطات جمعی، پتانسیل ویدیوی هالیدی برای تاثیر بر افکار عمومی، تاثیر بر اعتماد به پلیس و بحران مشروعیت در فعالیت پلیسی در آمریکا توسط رسانههای جمعی سنتی کنترل شد.
در موارد مهم اخیر از مواجهههای مهلک پلیس با شهروندان، ما شاهد توسعه تکنولوژی ویدیویی در نظارت بر پلیس و بر شهروندان و بیشتر شدن توانایی پخش تصاویر خشونت پلیس علیه شهروندان بودهایم. این سرعت در پخش شدن اطلاعات اطلاعات به طور پیش بینی پذیری باعث تغییر دینامیکهای روابط بین پلیس و جامعه میشود.
این کار با پرتو افکندن بر تصاویر خشونت پلیس انجام میشود که رفتار مناسب فعالیت پلیسی، مشروعیت مکانیسمهای پاسخگویی پلیس و ماهیت و منبع شفافیت در روابط پلیس و شهروندان را به پرسش میکشد.