شرایط بحرانی/ راهبردهای شرکتها در مواجهه با جنگ و شرایط بحرانی

زینب غضنفری
با نگاهی به تاریخ اقتصاد جهان، دورههای ثبات و رونق همواره در کنار دوران بحران، جنگ، تحریم و بیثباتی سیاسی دیده میشود.
در این میان، شرکتها و بنگاههای اقتصادی، بهویژه در صنایع زیرساختی و مادر مانند فولاد، انرژی و نفت، نقشی کلیدی در حفظ تداوم عملکرد اقتصادی ایفا کردهاند. واقعیت این است که بحران و جنگ، نه احتمال دور بلکه واقعیتی محتمل برای کشورهاست.
بر همین اساس، بنگاههایی که از پیش برای چنین شرایطی برنامهریزی کردهاند، در میدان عمل نهتنها بقا، بلکه رشد را تجربه میکنند.
چالشهایی که در زمان بحران سر برمیآورند
در دوران جنگ یا بحرانهای گسترده، شرکتها با مجموعهای از تهدیدها روبهرو میشوند که گاه میتوانند کل فعالیت آنها را متوقف کنند. اختلال در زنجیره تأمین بهدلیل قطع واردات مواد اولیه، محدود شدن دسترسی به تجهیزات حساس، افزایش شدید هزینهها، نوسان نرخ ارز، ناامنی فیزیکی، حملات سایبری و از دست رفتن زیرساختها از جمله این تهدیدها هستند.
از سوی دیگر، شرکتها ممکن است با کمبود نقدینگی، مهاجرت یا کاهش بهرهوری نیروی انسانی متخصص و دشواری در تأمین مالی روبهرو شوند.
با این حال، در دل بحران فرصتهایی نیز شکل میگیرد. رشد صنایع جایگزین، توسعه بومیسازی، افزایش تقاضا برای برخی محصولات استراتژیک و انسجام داخلی سازمانها، بخشی از فرصتهایی است که شرکتهای هوشمند از آن بهرهمند میشوند.
اقدامات راهبردی برای مقاومت در برابر بحران
برای مصونسازی بنگاهها در برابر تهدیدهای ناشی از جنگ و بحران، مجموعهای از اقدامات راهبردی باید از پیش در دستور کار قرار گیرد. نخست، شرکتها باید سناریوهای مختلف بحران را از قبل شناسایی کرده و برای هرکدام برنامه تداوم کسبوکار تدوین کنند.
دوم، بومیسازی زنجیره تأمین و کاهش وابستگی به تأمینکنندگان خارجی، بهویژه در حوزه تجهیزات و مواد حساس، ضرورتی اساسی است. سوم، ایجاد ذخایر راهبردی از مواد اولیه، قطعات کلیدی و تجهیزات، نقش مهمی در حفظ استمرار تولید ایفا میکند.
علاوه بر آن، تابآوری سایبری و پدافند غیرعامل نیز باید در صدر برنامههای هر بنگاه صنعتی قرار گیرد. تقویت سیستمهای پشتیبانگیری اطلاعات، رمزگذاری دادههای حساس و استقرار سامانههای دفاع سایبری برای مقابله با حملات احتمالی از اقدامات حیاتی است.
همچنین، آموزش مداوم نیروی انسانی، برگزاری مانورهای مدیریت بحران و ارتقاء چابکی خطوط تولید برای تغییر محصول یا بازار نیز از ملزومات اصلی دوران ناپایداری است.
تجربههای موفق و نقش رهبری سازمانی
تجربه سالهای گذشته نشان میدهد برخی شرکتهای صنعتی ایران توانستهاند در شرایط تحریم، ناامنی یا بحرانهای جهانی عملکرد مطلوبی داشته باشند.
برای مثال، فولاد مبارکه، فولاد خوزستان و ذوبآهن اصفهان با اتکا به ظرفیتهای داخلی، مهندسی معکوس، همکاری با شرکتهای دانشبنیان و تنوعبخشی به بازارهای هدف، نهتنها از توقف تولید جلوگیری کردند، بلکه رشد صادرات را نیز تجربه نمودند.
نقش مدیران در چنین شرایطی، بسیار کلیدی است. رهبری بحرانمحور، تصمیمگیری سریع، شفاف و واقعگرایانه، حفظ روحیه سازمانی و اولویتبندی صحیح منابع از جمله ویژگیهای ضروری مدیران دوران بحران است. همچنین فرهنگ سازمانی منعطف و یادگیرنده، که کارکنان آن آماده پذیرش تغییرات سریع و ایفای نقش در شرایط دشوار باشند، یکی از عوامل موفقیت سازمان در دوران نااطمینانی است.
ضرورت آمادهسازی پیش از بروز بحران
یکی از اشتباهات رایج در مدیریت بحران این است که برنامهریزی برای آن تنها پس از بروز بحران انجام میشود. در حالیکه آمادگی واقعی، زمانی محقق میشود که برنامهریزی و سرمایهگذاری در شرایط عادی آغاز شود. از همین رو، شرکتها باید از امروز نسبت به شناسایی آسیبپذیریها، تعریف فرآیندهای جایگزین، ایجاد زیرساختهای پایدار و تربیت نیروهای متخصص برای شرایط بحرانی اقدام کنند.
بحرانها بهطور معمول بدون هشدار قبلی از راه میرسند. سازمانهایی که ساختار منعطف، زنجیره تأمین بومی، رهبری آگاه، منابع پشتیبان و فرهنگ چابک دارند، شانس بیشتری برای عبور موفق از بحران خواهند داشت. در مقابل، غفلت از مدیریت ریسک میتواند در کوتاهترین زمان، دستاوردهای سالها تلاش را از بین ببرد.