ما مردم عوام خودآزار (طنز)
راضیه حسینی
خاتمی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس: «مردم عوام هستند یک دکترِ بیخودی دارو تجویز میکند و مردم میروند بازار و البته دوست دارند در بازار بگردند.
اگر به بیمارستان دولتی بیایند رمدسیویر را باید رایگان به مردم بدهند اما مردم دوست دارند که بروند بخش خصوصی. ما ضامن ناز و کرشمه مردم که نیستیم. مقدار زیادی رمدسیویر روی دست ما مانده است که نمیدانیم با آن چه کار کنیم، احتمالا رمدسیویر را صادر کنیم.»
ما مردم عوام، عقل معاش درست و حسابی که نداریم. میرویم پیش یک دکتر بیخودی، که الکی یک سری دارو میدهد. بعد ما مردم نادان بیخودی میرویم توی بازار و دنبال دارو میگردیم. سر آخر هم چون دارو را پیدا نمیکنیم بیخودی میمیریم.
همهاش تقصیر خودمان است. بیمارستانهای دولتی دعوتنامه صادر کردهاند و میگویند: «تو رو خدا بیایید اینجا. رمدسیورها باد کرده رو دستمون نمیدونیم باید چی کارشون کنیم. ما اینجا تخت وی.آی.پی. داریم، شربت زعفران با تخم ریحون میدیم. فرش قرمز تا خود اتاق پهن کردیم. ناهار باقالیپلو با ماهیچه و شام سوپ قلم داریم. دیگه چی میخواید؟ ناز نکنید و بیاید.»
ولی ما مردم چون مرض داریم میرویم الکی توی بازار میگردیم دنبال دارو. به زور خودمان را میچپانیم در بیمارستان خصوصی که کلی هم ازمان پول میگیرد. تازه سوپ قلم و باقالیپلو با ماهیچه هم ندارد. ما اصلاً خوشمان میآید پول بیخودی بدهیم و تازه کلی هم توی بازار سرگردان شویم. یک جور لذت خاصی به ما دست میدهد وقتی پی دارو میگردیم و پیدا نمیکنیم. کیف میکنیم وقتی تخت خالی و کپسول اکسیژن در یمارستان خصوصی نیست. دلمان میخواهد هی الکی ناز و کرشمه کنیم تا مسئولان بیایند و ناز ما عوام نافهم را بکشند. ولی گویا دیگر دوره این نازکشیدنها تمام شده و یک نماینده مجلس از گروه خواص و نوابغ کشور جلوی ناز و کرشمه ما ایستاده است.
او تنها کسی بود که فهمید ما دچار مازوخیسم حاد هستیم و دلمان میخواهد الکی دنبال دارویی بگردیم که در بیمارستانهای دولتی مثل نقل و نبات پیدا میشود.
مردم عوام عزیز، بازی دیگر تمام و دستمان رو شده است. ناز و کرشمهها را تمام کنید و از کارهای بیخودی دست بردارید. این بیمارستانهای دولتی بیچاره چه گناهی کردهاند؟ کمی هم آنها را تحویل بگیرید.