محمد ارفع
«نیاز به کارمندان اطلاعاتی است»؛ این عبارت کوتاه است اما معنای زیادی میتواند در دل خود جای داده باشد؛ از جمله اینکه به صورت آشکار به جامعه ایرانی میفهماند برای جذب نیروی اطلاعاتی و جاسوس که همیشه به صورت محرمانه و سری صورت میگرفت، دیگر نیازی به پردهپوشی نیست و رژیم اشغالگر قدس پا را فراتر گذاشته و به صورت آشکار به جذب نیرو در کشور روی آورده است.
این تغییر تاتکتیک البته جای تعجب چندانی ندارد و مطمئنا همانطور که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در نطق ۱۹ رمضان امسال خود خطاب به مردم ایران فرمودند، نبود اشتغال «باعث شکلگیری بسیاری از آسیبهای اجتماعی و حتی امنیتی است»، این تغییر نیز حاصل نبود شغل و وضع اقتصادی نابسامان این روزهای کشور است.
در واقع مساله اصلی این است که با بسته شدن فضای مجازی و روی آوری جوانان و حتی کودکان به فیلترشکنهای گوناگون زمینه برای رشد سرقت اطلاعات، نصب بدافزار و بسیاری از مشکلات امنیتی در کشور باز شده است.
از سوی دیگر، نبود شغل به افزایش اوقات فراغت افراد منجر میشود و این افزایش ساعات فراغ باعث می شود تا افراد فاقد شغل به سوی استفاده بیشتر از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی روی بیاروند.
در نتیجه با توجه به فیلترینگ گسترده برای دسترسی به برخی از شبکههایاجتماعی و سایتهای مطلوب و پرطرفدار افراد ناچار به استفاده از فیلترشکن میشوند یا برای سرگرمی به سراغ بازیهایی میروند که از تبلیغات گوگل استفاده میکنند. آنان پس از آنکه به برنامههای یادشده مراجعه کردند در صفحه گوشی خود با پاپ آپی مواجه می شوند که عبارات فریبنده در آن به چشم می خورد.
عبارات سادهاند اما برای یک فرد بیکار و دارای مشکل اقتصادی بسیار جذاب خواهد بود. در متن تصویری که به نمایش در میآید این گونه آمده است که «نیاز به کارمندان اطلاعاتی است، به کاندیدان مناسب پیشنهاد شغلی با مزایای عالی و حقوق بی نهایت بالا را میدهیم، تماس بگیرید.» این عبارت فرد جویای کار را در انتخابی سخت قرار میدهد که بین وطنفروشی و گذران سخت زندگی یکی را انتخاب کند.
بسیاری هم از روی کنجکاوی بر روی آن کلیک کنند و به صفحه بعد راهنمایی شوند که در آن صفحه به کاربر اطمینان داده شده است اطلاعات ارسالی از سوی او به صورت کاملا محرمانه نگهداری میشود و جای نگرانی نیست.
حال فرد خواسته یا ناخواسته وارد بازیای شده است که ممکن است مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر دهد. در واقع مساله اصلی علاقه فرد به حضور در سازمانهای اطلاعاتی یا دارا بودن شرایط خاص نیست، بلکه مشکلات اقتصادی و نبود شغل باعث میشود تا فرد ناچار به چنین درگاه هایی وارد شود و برای به دست آوردن هزینه گذران زندگی، سراغ فرصتهای شغلی مخاطرهآمیز برود.
نتیجهای که از سطور بالا میتوان گرفت این است که امروزه اقتصاد و امنیت به هم پیوند ناگسستنی خوردهاند و با توجه به تغییر فاز جذب نیرو در شبکههای اطلاعاتی معاند دیگر برای جلوگیری از رخنه امنیتی در کشور نباید از دستورالعملهای محرمانه و پیچیده اطلاعاتی بهره گرفت بلکه باید این بار برای پیروزی در جنگ اطلاعاتی علیه دشمن، بر آشکارسازی روزنههای فساد اقتصادی وجلوگیری از بیکار شدن جوانان تمرکز کرد تا به وسیله از بروز حفرههای امنیتی در کشور جلوگیری شود. پرواضح است که اگر این اتفاق نیفتد مطمئنا در آینده نهچندان دور، فخریزادههای بسیاری را فقط به دلایل اقتصادی نه امنیتی از دست خواهیم داد.