راضیه حسینی
احتمالاً هر فردی که صبح از خواب برمیخیزد، دستشویی میرود و بعد هم صبحانه میخورد را میتوان جزو آمار شاغلین بهحساب آورد! البته خیلی مهم است که فرد مورد نظر چه ساعتی از خواب بیدار شده باشد.
میتوانیم بگوییم هر کسی که قبل از ساعت یازده صبح از خواب برخیزد این شانس را دارد که از لیست بیکارها خارج شده و به شاغلین بپیوندد. همین فرد اگر شبها دیرتر از ساعت دو به تختخواب برود، حتی میتواند جزو افرادی باشد که دو شغل را همزمان دارند، هم صبح بیداری، هم شببیداری!
شاید بگویید پس حقوق و مزایای فرد مورد نظر چه میشود؟ معلوم است. بیمه در کشور ما پیشرفت بسیار خوبی داشته است و در حال حاضر همۀ افراد میتوانند خودشان را بیمه کنند. در این صورت سیسال بعد میتوانند حقوق بازنشستگی بگیرند؛ و بازنشستگی یعنی از کاری فراغت یافتن، پس نتیجه میگیریم این افراد همگی شاغل بودهاند، ولی آنقدر نامحسوس که خودشان هم هیچوقت نفهمیدند چطور؟
اصلاً چه اهمیتی دارد که چطور، چگونه و چرا؟ بالاخره درهرصورت، هم افراد زیادی شاغل بهحساب میآیند و هم مسئولان با خیال راحت اعلام میکنند نرخ بیکاری را کاهش دادهاند.
چندین سال بعد همین افراد، پس از بازنشستگی به پارکها میروند و در دورهمیهای پیرمردها و پیرزنها شرکت میکنند. شطرنجبازی میکنند و دور هم از خاطرات روزگاری که سخت کار میکردند میگویند؛ اما بعضی هیچچیز از آن دوران بهخاطر نمیآورند، ولی جای نگرانی نیست.
دوستانشان به آنها دلداری میدهند، میگویند بهخاطر کهولت سن است و این فراموشی طبیعی است! اما آنها فقط روزهایی را به یاد میآورند که دربهدر دنبال کار میگشتند و به در بسته میخوردند. دوستانشان باز هم میگویند جای نگرانی نیست. گاهی مغز فقط بخشی از خاطرات را پاک میکند. این هم طبیعی است.
در واقع همه چیز طبیعی است. اینکه معنی یک واژه تغییر کند تا مسئولان احساس موفقیت کنند، اینکه آمار بیکاری و مشغول به کار بودن، هر دو، روزبهروز بیشتر شود. شرکتها بهخاطر نبود بودجه و امکانات کارکنان خود را اخراج کنند، ولی باز هم آمار افراد شاغل درخشانتر از قبل جلوه کند، کاملاً طبیعی است. اصلاً همۀ کشورهای دنیا همینطور آمار میدهند.