واقعیترین کابوس

راضیه حسینی
واکنش سخنگوی وزارت صمت به افزایش قیمت خودرو: «قیمتها واقعی شده است.»
از شما چه پنهان مدتی است هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم و نگاهی به تغییر قیمتها میاندازیم، چند کشیده به صورتمان میزنیم تا مطمئن شویم واقعاً قیمتها اینقدر بالا رفتهاند و ما در کابوس گیر نکردهایم؛ از آن کابوسها که میخواهی فرار کنی ولی نمیتوانی. میخواهی فریاد بزنی ولی صدایت درنمیآید.
مثلاً چند وقت پیش با یک سگ پیت بول در یک کابوس گیر کرده بودیم. هرچه سعی میکردیم داد بزنیم و کمک بخواهیم صدایمان درنمیآمد. ماشینها و عابران رد میشدند و فقط به ما که هر لحظه به غذای سگ شدن نزدیکتر میشدیم نگاه میکردند و چیزی نمیگفتند.
فکر میکردند ما خیلی داریم کیف میکنیم و بهمان خوش میگذرد. تازه سگ را هم کلی ناز میکردند که چقدر قشنگ دندانهایش را به ما نشان میدهد. ما دهانمان باز بود و میخواستیم داد بزنیم، ولی در نهایت فقط صدایی مثل لولای زنگزده ازمان خارج میشد. میخواستیم فرار کنیم ولی انگار به هر پایمان یک کوه دماوند وصل کرده بودند.
سگ به ما رسید و جایتان خالی، خیلی منظم و مرتب قد گوشت خورشی تکهتکهمان کرد. در همان حال هم باز عابران، گوگولی گویان از کنارمان رد میشدند و باز، هر تکهی ما تلاش میکرد داد بزند. سگ ما را در چند پلاستیک ریخت و برد در فریزر خانهاش گذاشت. ما باز سعی میکردیم داد بزنیم.
حتی وقتی کنار نخودها بودیم و در دیگ قلقل میکردیم هم میخواستیم داد بزنیم، ولی همه فکر میکردند هیچ مشکلی وجود ندارد و همه چیز خیلی واقعی و عادی است. شانس آوردیم از خواب بیدار شدیم و قسمت بلعیده شدنمان توسط سگ دیزی خور را ندیدیم.
حالا هم مدام خودمان را میزنیم بلکه از کابوس بیرون بیاییم، ولی انگار بیشتر واردش میشویم. انگار بهمحض بیدار شدن از یک کابوس، میبینیم در یکی دیگر گیر کردهایم.
تلاش میکنیم داد بزنیم و از قیمتها فرار کنیم، ولی نمیتوانیم. از شما چه پنهان صورتمان این روزها حسابی سرخ شده است، از بس هر روز چند کشیده خودمان را مهمان کردهایم، ولی بیدار نشدیم که هیچ، تازه امروز فهمیدیم قیمتها واقعی هستند و نباید خودمان را گول بزنیم. ما در واقعیترین کابوسمان گیر کردهایم!








