پراید ضد گلوله جلیلی و آبدوغ خیار لاکچری ناصرالدین شاه!

دکتر حمزه رضایی
می گویند در زمان ناصرالدین شاه، امیرکبیر به شاه پیشنهاد میکند برای درک شرایط رعیت، یک روز با غذای غالب رعیت، که آبدوغ خیار باشد، به سر کند!
شاه قبول کرده و آشپزباشی را صدا میزند و برای ناهار فردا طلب آبدوغ خیار میکند.
آشپزباشی به تدارکاتچی دستور تهیه مواد زیر را میدهد: ماست پر چرب اعلا یک من، خیار نازک و قلمی ورامین دو من، گردوی مغز سفید بانه سه، کیلو، پیاز اعلای همدان یک من، کشمش اعلا و مویزِ شاهانی بدون هسته یک کیلو، نان مرغوب مغزدار خاشخاشدارِ دو آتیشه سه من، نعنای باغی اعلا و سبزیهای بهاری یک کیلو…
نهایت غذا آماده می شود و ناصر الدین شاه بعد از اینکه یک شکم سیر آبدوغ خیار تناول میکند رو به امیرکبیر میگوید: پدر سوختهها، رعایای ما چه غذاها میخورند و ما بیخبر بودیم! هر کس نارضایتی کرد و کفران نعمت، به چوب و فلک ببندینش …
حال این حکایت شده شرح حال جناب جلیلی که ظاهرا یک روز به مشاوران میگوید؛ برای اینکه خود را مردمیتر نشان دهیم، چه کنیم که در جامعه نمود داشته باشد؟ مشاوران هم اندیشه کرده و گفتهاند بهترین چیز که نمود داشته و قابل تشخیص باشد و نماد طبقه محروم، همان سوار شدن بر پراید است. پس جناب جلیلی توصیه میکند که برایشان پرایدی مهیا شود و مشاوران دست به کار شده و با هزینه هنگفت پراید ضد گلوله و ارتقا یافته را فراهم میکنند.
سپس جناب جلیلی یحتمل بر پراید نشسته و محو امکانات و ایمنی آن شده و رو به مشاوران می گوید: مردم چه ماشینهایی سوار میشوند و باز هم می نالند و ما بیخبریم!
با این اوصاف، این مردم تاب تحمل تبعات دهها قطعنامه و تحریمهای بیشتر را دارا هستند و ملاحظه مردم را نکنید!







