چرا اقتصاد دیجیتال ایران از رقبا جا ماند؟

مهرین نظری
با وجود شعارهای فراوان درباره اقتصاد دیجیتال و رونق فناوری، ایران در رتبهبندیهای جهانی همچنان عقب است. نه فقط از غولهایی مثل چین و آمریکا، بلکه حتی از کشورهای منطقه مانند ترکیه، امارات و عربستان.
گزارشهای رسمی جهانی، آمارهای داخلی و سکوت پرابهام سیاستگذاران، همگی تصویری را تأیید میکنند که نهادهای رسمی در ایران هنوز حاضر به دیدن آن نیستند؛ ایران از اقتصاد دیجیتال جهان جا مانده، و این عقبماندگی دیگر صرفاً یک هشدار نیست، بلکه واقعیت است.
سرمایهگذاری نکردیم، مقرراتگذاری کردیم
در حالی که کشورهای همسایه ایران میلیاردها دلار برای توسعه زیرساختهای دیجیتال، مراکز داده، اینترنت پرسرعت و اقتصاد دادهمحور هزینه کردهاند، سیاستگذاران ایرانی اغلب به برگزاری همایش، صدور بیانیه و تدوین سندهایی بدون ضمانت اجرایی بسنده کردهاند.
نتیجه این است که در شاخص آمادگی شبکهای، ایران در سال ۲۰۲۴ به رتبه ۷۹ سقوط کرد، شاخصی که در آن کشورهای حوزه خلیج فارس، ترکیه و حتی برخی کشورهای آسیای میانه جایگاهی بسیار بالاتر از ایران دارند.
وضعیت در شاخص نوآوری جهانی نیز تفاوتی ندارد. ایران با وجود نیروی انسانی متخصص و دانشگاههای فنی برجسته، همچنان نتوانسته از ظرفیتهای فناورانه خود استفاده مؤثری کند. علت آن هم تنها بیاعتمادی ساختاری به بخش خصوصی، تحریم پلتفرمهای جهانی، سیاستگذاری نامنظم و نبود زیرساخت قابل اتکا است.
اینترنت ملی، اقتصاد بسته
مسئولان بارها از توسعه «اقتصاد دیجیتال بومی» سخن گفتهاند؛ اما آنچه در عمل رخ داده، نه توسعه بلکه محدودسازی بوده. با فیلترینگ گسترده، کسبوکارهایی که سالها برای ساخت برند خود در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و واتساپ وقت گذاشته بودند، زمین خوردند.
سیاست فیلترینگ تنها یک مانع تکنولوژیک نیست؛ ضربهای است به اعتماد اجتماعی، به سازوکار بازار، و به سرمایه اجتماعی درون اقتصاد دیجیتال. در چنین فضایی، حتی فعالترین استارتاپها نیز دیگر انگیزهای برای رقابت جهانی ندارند. کارآفرین نمیخواهد انرژیاش را صرف دور زدن محدودیتها و نجاتدادن از خطر توقیف ناگهانی کسبوکارش کند. در چنین اکوسیستمی، حتی «تحول دیجیتال» هم فقط یک واژه زینتی باقی میماند.
رقابت جهانی با دستهای بسته
کشورهایی مانند امارات و عربستان سعودی، با استفاده از موقعیت ژئوپلتیکی و منابع مالی خود، در حال تبدیلشدن به قطب اقتصاد دیجیتال منطقه هستند. امارات تنها در سال ۲۰۲۳ نزدیک به ۳ میلیارد دلار روی استارتاپهای فناوری سرمایهگذاری کرد. عربستان از طریق پروژه «نئوم» و سرمایهگذاری در زیرساخت ابری، در حال مهیا کردن بستر تحول دیجیتال برای چند دهه آینده است.
ترکیه با تبدیل استانبول به هاب استارتاپی، توجه سرمایهگذاران اروپایی را جلب کرده است. در مقابل، ایران نهتنها قادر به جذب سرمایه خارجی نیست، بلکه خروج سرمایه انسانی و مالی از اکوسیستم دیجیتال به یک روند مزمن تبدیل شده است. پلتفرمهای بزرگ جهانی نه از سوی ایران استقبال میشوند، نه حتی فرصت حضور مییابند، و نه همتایان داخلیشان توان رقابت جهانی دارند.
درحالیکه در دنیا شرکتهای فناوری بر بستر «بازار آزاد دیجیتال» رشد میکنند، در ایران هنوز بحث بر سر مجوزدهی به پلتفرمها، بستن یا باز نگهداشتن آنها و درگیرکردن آنها با نهادهای نظارتی در جریان است. مسئولان بهجای آنکه زمینه رقابت با غولهای جهانی را فراهم کنند، اغلب در نقش قاضی، فیلترچی یا توزیعکننده انحصار ظاهر میشوند.
در غیاب شفافیت، دیجیتالسازی قربانی میشود
یکی دیگر از چالشهای اقتصاد دیجیتال در ایران، عدم شفافیت اطلاعاتی است. نه آمار روشنی از سهم اقتصاد دیجیتال در GDP ایران منتشر میشود، نه گزارشی دقیق از اثر فیلترینگ بر گردش مالی کسبوکارهای آنلاین. دستگاههای متعدد درگیر، از وزارت ارتباطات تا سازمان تنظیم مقررات، اغلب آمار را ابزار سیاسی میبینند، نه راهی برای تحلیل و تصمیمگیری بهتر. تا زمانی که دادهها محرمانه بماند و سیاستگذاریها پشت درهای بسته اتفاق بیفتد، هیچ توسعهای قابل اتکا نخواهد بود.
اقتصاد دیجیتال ایران قربانی همزمان تحریم و خودتحریمی است
نمیتوان از اقتصاد دیجیتال ایران سخن گفت و نقش تحریمها را نادیده گرفت. عدم دسترسی به پلتفرمهای بینالمللی ابری، قطع همکاری شرکتهای بزرگ فناوری با ایران و محدودیت شدید در واردات سختافزارهای تخصصی، بخشی از موانع جدی رشد دیجیتالاند.
اما ماجرا فقط به تحریم بیرونی ختم نمیشود. خودتحریمی در قالب سیاستهای محدودکننده داخلی، نداشتن چشمانداز مشخص، و واگذاری فضای دیجیتال به تصمیمات سلیقهای نهادهای موازی، شاید سهم مخربتری از تحریمهای بینالمللی داشته باشد. در شرایطی که جهان درگیر نبرد بر سر داده، هوش مصنوعی، رایانش ابری و اقتصاد API است، ایران هنوز بر سر فیلتر بودن یک پیامرسان یا «حذف یک اپلیکیشن داخلی» چانهزنی میکند.
پایانبندی بدون شعار
اقتصاد دیجیتال در ایران یک واژه استراتژیک است که در بسیاری از سخنرانیها و اسناد رسمی شنیده میشود، اما در عمل با خلأ راهبرد، گسست نهادی و ترس از آزادی گره خورده است. توسعه این حوزه به چیزی فراتر از بودجه، شعار و سند نیاز دارد؛ به جسارت در رهایی از کنترل، به باور به بخش خصوصی واقعی، و به ترک سیاستزدگی در عرصه فناوری. ایران اگر بخواهد در نقشه آینده اقتصاد جهانی جایی داشته باشد، باید نخست تصویر واقعی خود را بپذیرد: کشوری عقبمانده در جهانی دیجیتالیشده.