یادی از فرامرزی مرد اندیشه و قلم
دکتر حمزه رضایی
هفدهم مرداد روز خبرنگاری و روزنامه نگاری است. بدون شک عبدالرحمن فرامرزی مردی جاودان و فراموش نشدنی در عرصه سیاست و روزنامه نگاری و ادبیات است.
بزرگ مردی که علیرغم همه کاستی ها و محدودیت های زمانه، عزم خود را جزم کرد، و با تحمل مشقّت های بسیار به عرصه روزنامه نگاری و دنیای پیچیده سیاست و کتاب و نویسندگی، وارد شد و نشان داد که یک روستا زاده از گچویه بستک هم می تواند نقشی بس تعیین کننده در عرصه های مختلف جامعه و کشور خود داشته باشد…
در تاریخ روزنامه نگاری ایران فرامرزی از معدود کسانی است که در سلاله روشنفکر، سیاستگر و روزنامه نگار جای می گیرد.به راستی که جمع این سه در یک شخص به ندرت اتفاق می افتد.
سیاستمداری که زبان حقیقت گوی او در بیان کجروی ها و کاست ها و قدرت سحرآمیز او در نوشتن واقعیت ها، خواب را بر چشم بسیاری از بد خواهان وطن آشفته کرده بود.
اهمیت فرامرزی تنها در بنیاد نهادن روزنامه کیهان نیست، آنچه اهمیت دارد، قلم بیدار و آتشین اوست که پیوسته در خدمت مصالح کشور بود و به سان شمشیری بود بر بازوان کسانی که ایران را “ایرانستان” می خواستند..
فرامرزی در گچویه فرامرزان پا به عرصه وجود گذاشت. تحصیلاتش را در کشور های بحرین و عربستان ادامه داد و با کلی اندوخته و تجربه علمی به ایران بازگشت. در تهران به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و در دارالفنون و دارالمعلمان به تدریس پرداخت و همان زمان در انتشار “شفق سرخ” یاری کرد و از آن دوران تمام همّت و تلاش خود را در راه خدمت به وطن از طریق روزنامه نگاری و سیاست و ادبیات به کار گرفت.
وی در سیاست نیز همان زبان تند و تیزی داشت که در روزنامه و نوشتن داشت.
مصلحت اندیشی و به نرخ روز نان خوردن در فرهنگ و قاموس فرامرزی، محلی از اعراب نداشت، زمانی که پای وطن و منافع و مصلحت و تمامیت ارضی کشور در میان بود، برای او شاه و شاهزاده و نخست وزیر و فلان مقام، فرقی نداشتند و هیچ کدام نمی توانستند مانعی در برابر حق گویی و حق خواهی او باشند.
فرامرزی چند دوره نماینده لارستان و لنگه و هم چنین ورامین و ایوانکی در مجلس بود، نقش او در مجلس نیز همان التزام به حکومت قانون و احقاق حقوق مردم بود
موضع سفت و سخت او در مقابل اقدام غیر قانونی مصدّق در مجلس هفدهم برای انحلال مجلس و هم چنین مقاومت و ایستادگی وی در برابر زیاده خواهی های نخست وزیر در گرفتن اختیارات گسترده از مجلس، نمونه دیگری از پایبندی فرامرزی به اجرای قانون و اهمیت دادن به مقام و منزلت مجلس بود..
فرامرزی به همراه دکتر مصباح زاده درست زمانی کیهان را به وجود آورد که کشور در آتش هرج و مرج کامل می سوخت و متفقین در جریان کنفرانس تهران، در مورد آینده ایران به توافق مشخصی نرسیده بودند. شوروی و انگلستان، ایران را قسمتی از غنایم جنگی خود به حساب می آورند و ملت و وطن و کشور معنایی نداشت.
روزنامه ها چندان به ملّیّت و وطن پرستی اهمیتی نمی دادند و بیشتر به شوروی و انگلیس گرایش داشتند. قشر وسیعی از روشنفکران نیز ادعای جهان وطنی سوسیالیستی داشتند!
انگلیس سنگ حزب سعادت خوزستان و شیخ خرعل را به سینه می زد و شوروی نیز از حزب توده و فرقه دمکرات اذربایجان حمایت می کرد. پیشه وری با تمام قوا می کوشید آذربایجان را به شوروی استالین ببخشد؛ در چنین شرایطی وجود روزنامه کیهان و مطالب آتشین فرامرزی، نور امید و کورسویی بود برای میهن پرستان و آزادی خواهانی که نمی خواستند وطن شان چند پاره شود.
متاسفانه در شناساندن این بزرگمرد نامی و افتخار ایران و جنوب به نسل جدید، و معرفی کتاب ها و آثار وی آنطور که باید و شاید اهتمام لازم صورت نگرفته است.
شاید حق با دولت ابادی باشد که گفته است: «تیر اجل، بزرگترین اهل قلم و نویسندەی نامی ایران عبدالرحمن فرامرزی را از پای درآورد مردی که معلوم نیست کی و کی جای او را در حلقەی نویسندگان پر خواهد کرد»