۱۰ نقطه ترسناک ایران ؛ سفر با چاشنی وحشت و هیجان
طاها رضایی
تابهحال برای ترسیدن سفر کردهاید؟! واقعاً سؤال عجیبی است! اما عجیبتر از آن پاسخ مثبت عدهای از گردشگران ماجراجو به آن است. شاید قدری دیوانهکننده به نظر برسد ولی هستند گردشگرانی که به قول قدیمیها دنبال دردسرند و نمیتوانند گوشهای آرام بنشینند! عیبی ندارد؛ طبیعت به فکر آنها هم بوده و مکانهای مخوفی را برایشان کنار گذاشته. مکانهایی که شاید با شنیدن اسمشان به خود نلرزیم؛ ولی با قرار گرفتن در فضای وهمآلودشان مو به تنمان راست شود. حال خواه باغ یا تالاب باشد، خواه دره یا دریاچه. جاهای ترسناکی هم هستند که بازماندهی انسانهای گذشتهاند و میتوانند از راه دور هم خوفناک به نظر برسند؛ نظیر قنات، قلعه یا قبرستان. به هرحال انتخاب با شماست که از کدام دسته بیشتر بترسید! ما فقط قرار است در این مقاله ۱۰ نقطه ترسناک ایران را به شما معرفی کنیم. اگر از آن دسته انسانهای ماجراجویی هستید که حاضرند هیجان را تا مرز زهرِترک شدن تجربه کنند، این مطلب سفرزون دقیقاً مختص شما نوشته شده. پس نفس عمیقی بکشید و تا انتها آن را بخوانید.
تالاب ارواح؛ پرسه در سکوتی مهآلود
در پنج کیلومتری شمال روستای چلندرِ نوشهر، در میان جنگلهای انبوه پهن برگ ملا کلا، تالابی مهآلود وجود دارد. درون تالاب درختان خشکیدهای قد علم کردهاند که بهخاطر هیبت عجیب و غریب و مترسکوارشان به درختان مرده شهرت دارند. به دلیل رطوبت بالای منطقه در اغلب اوقات، تالاب را مه غلیظی فرا گرفته و آن را در میان جنگل انبوه پنهان میکند و دسترسی به آن را دشوارتر. این فضا را در حالتی تصور کنید که گاهی صدای حیوانات وحشی، سکوت وهمآلود تالاب ارواح را به هم میزند. ترکیب غریبی است؛ اما نترسید! آدمهای زیادی به اینجا آمدهاند و مسیر پرخطر جنگل را تا رسیدن به تالاب طی کردهاند. اگر از مردم اطراف تالاب بپرسید داستانهای زیادی برای شما خواهند گفت. اما شنیدن کی بود مانند دیدن؟! برای دیدن واقعیت مسیرتان را به سمت تالاب ادامه دهید و پس از دیدن تالاب ارواح داستان خودتان را برای دیگران تعریف کنید.
از کیلومتر دوازده مسیر نور به نوشهر که وارد جاده فرعی روستای چلندر شدید به محیط بانی خواهید رسید. بعد از انجام اقدامات اداری لازم جاده شمالی را به طول ۱۰ کیلومتر ادامه دهید. پس از مشاهده تابلوی دشت و بند ممرز وارد جاده فرعی شوید و به تالاب ارواح، یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران برسید.
ریگجن؛ برمودای اسرارآمیز ایران
حتی شنیدن این ادعا که در جایی اجنه با هم صحبت میکنند هم دیوانهکننده به نظر میرسد! کویر ریگ جن در نواحی غرب و جنوب غربی دشت کویر و شرق دریاچه نمک، منطقهای اسرارآمیز است پر از تلماسهها و باتلاقهای نمکی. جریانهای بادی که همواره چیدمان تپههای ماسهای را تغییر داده و سبب برخورد شنها میشوند باعث شده تا محلیها افسانههایی در مورد صحبت کردن اجنه بسازند. کویر ریگجن که یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران است تا سالها اسرارآمیز و مجهول مانده بود. تا حدی که عدهای به آن لقب مثلث برمودای ایران را داده بودند. در کنار افسانههای تخیلی از وجود نیروهای شیطانی، نداشتن هیچ چشمه یا چاه آبی در منطقه و همینطور صعبالعبور بودن مسیر، کمتر کسی جرئت رفتن به این منطقه را داشته است.
تا قرن گذشته تنها دو کویرشناس اروپایی در سفرنامههای خود به وجود چنین کویری در ایران اشاره کردهاند. اما در سالهای اخیر گروههای کویرپیمایی زیادی با تجهیزات حرفهای و ماشینهای بیابانی به این نقطه سفر کردهاند. شما هم اگر هوس چالش مرگ و زندگی کردهاید، با تجهیزات کامل به ریگجن یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران سفر کنید.
دریاچه گنج؛ دوراهی مرگ یا ثروت!
اما بشنوید از دریاچه زیبا و سحرآمیزی که همه چیز را در خود فرو میبلعد! در یکی از مناطق کوهستانی استان آذربایجان غربی، در شمال شرقی تکاب مجموعهای به نام تخت سلیمان وجود دارد که دریاچه گنج نگین انگشتری آن است. در بازدید از این دریاچه متوجه تابلوهای متعددی میشوید که علایم هشدار دهنده “شنا ممنوع!” را نشان میدهند، چرا که دریاچه گنج با بیرحمی تمام، هر جنبندهای را در خود میبلعد و خطر مرگ در آن حتمی است. در چند سال اخیر که عدهای این تابلوها را نادیده گرفته و وارد دریاچه شدهاند، نه تنها زنده برنگشتند، بلکه جسدشان هم پیدا نشد. افسانههای زیادی در مورد دریاچه گنج وجود دارد.
برخی معتقدند حضرت سلیمان در این نقطه عصای خود را بر زمین کوبیده، چشمهای جوشیده و دریاچهای را پدید آورده است. از آنجا که در طول تاریخ قومیتها و پادشاهان زیادی از جمله کوروش، اشیاء قیمتی و ارزشمند خود را به عنوان نذر یا برای محفوظ ماندن به این دریاچه ریختهاند، به دریاچه گنج شهرت یافته است. این دریاچه یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران است و چون در هیچ دورهای از تاریخ دسترسی به عمق دریاچه وجود نداشته، میتوان امیدوار بود که گنجینههای زیادی از دنیای باستان در کف آن مدفون باشد. اما چه کسی کاشف اولین گنج خواهد بود؟
دره ستارگان؛ یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران
تا قبل از رسیدن به دره ستارگان احتمالاً شایعات عجیب وغریبی در موردش خواهید شنید که خیالبافیهایتان را نسبت به آنجا چند برابر می کند. شایعاتی در مورد صداهای ترسناک و ارواح سرگردانی که قرار است شبهنگام به سراغتان بیایند! به محض ورود به دره با ستونهای سنگی عجیبی و غریبی روبهرو میشویم که هر کدام ژستهای مختلفی به خود گرفته و جسور و گستاخ ایستادهاند. به گمان اهالی منطقه میلیونها سال پیش که ستارگان با زمین برخورد کردند، خاک منطقه بالا آمده و پس از شکل گرفتن، خشک شده و به صورت فعلی درآمده است. به خاطر چینش و همچنین شکل خاص این ستونها، وزش باد در لابهلای آنها ایجاد سر و صدایی ترسناک میکند.
اهالی منطقه معتقدند که این صداهای ترسناک متعلق به جنها و ارواح سرگردانی است که همیشه در منطقه حضور داشته و در حال زمزمه هستند. همین باور باعث شده که بومیان به هنگام شب و تاریکی هوا از حضور در درهی ستارگان پرهیز کنند. دره ستارگان از جمله عجایب هفتگانه قشم است که در شمال روستای برکه خلف واقع شده. از خرافات و شایعات که بگذریم، شبهای دره ستارگان واقعا پر از ستاره است و البته یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران.
باغ سنگی؛ تجسمی سوررئال در میان بیابان
در وسط بیابانی برهوت باغی شش ضلعی را تجسم کنید که به جای میوه از درختانش، سنگ آویزان باشد! سوررئالتر از این نمیشود باغی سراغ داشت. باغ سنگی یک پدیده طبیعی نیست؛ بلکه اثری است هنری به ابتکار یک باغدار کر و لال در بیابانهای سیرجان و البته یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران. درویشخان اسفندیارپور باغدار و کشاورزی بود که پس از اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۰ بخش زیادی از املاکش را از دست داد. او به نشانه اعتراض دست از باغداری برداشت و پس از خشک شدن درختانش، از شاخههای درختان سنگ آویزان کرد و همچون میوه از آنها مراقبت میکرد.
با دیدن باغ سنگی متوجه خواهید شد که برپا کردن آن به هیچ وجه کار سادهای نبوده و نکاتی هم وجود دارد که به رازآمیز بودن باغ دامن میزند؛ مثل سوراخ بودن سنگها یا حمل چند کیلومتری و آویزان کردنشان که نمیتواسته کار یک نفر باشد. باغ سنگی آینه زندگی و تفکرات درویشخان بوده و در طی سالیان دراز کامل شده است. در سال ۱۳۵۵ پرویز کیمیاوی مستندی به نام باغ سنگی ساخت و سبب شهرت جهانی این باغ شد. باغ سنگی سیرجان یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران، در دهستان بلورد، روستای میاندوآب، در فاصله ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی سیرجان واقع شده است.
قلعه زاهدان کهنه؛ کشتارگاه تیمور لنگ
به طورکلی هر بقایایی از گذشته که ساختهی دست انسان باشد، ترسی ذاتی درون خود دارد؛ به خصوص اگر اجساد انسانهایی از گذشته نیز درون آن دفن باشد. زاهدان کهنه بقایایی از پایتخت بزرگ سیستان در دوره اسلامی است که در ۲۷ کیلومتری شرق زابل واقع شده است. این شهر در زمان خود به قدری عظمت داشته که یک باستانشناس مشهور انگلیسی آن را به لندن شرق تشبیه کرده است. اما امروزه به جز قلعه و برج و بارویی از آن نمانده است.
قلعه یا ارگ زاهدان کهنه با برجهایی به قطر ۱۸/۵ متر و باروهایی به ارتفاع ۱۵ متر، هیچ بنای رقیبی را در تاریخ دوره اسلامی، همردیف خود نمیبیند. شهر زاهدان کهنه در حمله و محاصره تیمور مغول که صرفاً از طریق بستن کانالهای آب توانست به آن مسلط شود به شدت تخریب شد و ۲۵ سال بعد با حمله شاهرخ تیموری برای همیشه در بستر تاریخ خفته ماند.
در کنار قلعه زاهدان کهنه آرامگاهی به نام چهل پیر یا چهلوچهار زاهد کهنه وجود دارد. اینها مردانی هستند که توسط تیمور لنگ گردن زده شده و در کنار ارگ دفن شدند. بعید نسیت که روح آنها هنوز هم در اطراف قلعه سرگردان باشد. اگر میخواهید مطمئن شوید بد نیست شبانه سری به آن حوالی بزنید! قلعه زاهدان کهنه یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران است.
گورستان سفیدچاه؛ ضیافت هولناک سنگقبرها
گورستانها از هولناکترین مکانهای زمیناند. حتی اگر هیچ ویژگی خاصی نداشته باشند همیشه بوی مرگ میدهند. در شمال ایران و خطه سرسبز مازندران روستایی وجود دارد به نام سفیدچاه که تمام شهرتش را مدیون داشتن گورستانی به همین نام است. گورستانی که یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران است و اهالی آن اعتقاد دارند اجساد مردگانشان هیچگاه فاسد نمیشود. نه اینکه از روی خرافه این را بگویند. بلکه معتقدند خاک سفیدِ پرآهک راستا، اجساد را از فساد و تجزیه در امان نگه میدارد. اما از حرف و حدیثها که بگذریم، ظاهر اسرارآمیز گورستان چیز دیگری است. سنگ قبرهای ایستاده با اشکال هندسی عجیب و غریب طوری قرار گرفتهاند که ما را به یاد جلوههای ویژه فیلمهای ترسناک و رمانهای گوتیک عصر ویکتوریا میاندازند!
سنگ قبرها از اسم و رسم مردگانشان میگویند؛ از شغل و کسبوکار آنها و حتی خلقیات و روحیاتشان. اما اینها را با زبان تصویر میگویند. با نقوش نمادین گیاهی و حیوانی و ابزاری: از کبوتر و روباه و خرگوش و شتر گرفته تا سرو و کمان و شمشیر و خورشید. جنسیت افراد هم از سنگ قبرشان پیداست. در صورتی که بالای سنگ شکل یک شانه دوسر وجود داشته باشد، این قبر متعلق به یک مرد بوده و در صورت وجود شکل شانه یکسر، فرد دفن شده یک زن است. روستای سفیدچاه میزبان یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران در بخش یانهسرِ شهرستان بهشهر قرار دارد.
در سفرزون بخوانید
کولخرسان؛ یا دره ارواح؟
در طبیعت مکانهایی وجود دارند که در عین زیبایی و چشم نواز بودنشان، پرمخاطره و رعبانگیزند. با دیدن جذابیتشان به سمتشان میروید و در دلشان پیشروی میکنید، غافل از آنکه ممکن است خطر در کمینتان باشد.
کول خرسان واقع در ۲۵ کیلومتری شهر دزفول، درهای صعبالعبور در میان کوههای زاگرس است که به دره ارواح مشهور شده. مسیر باریکی از میان دو دیواره سنگی تا چندین کیلومتر ادامه دارد به نحوی که ارتفاع دیوارهها گاه به بیش از صد متر رسیده و حتی در نقاطی آسمان هم از نظر محو میشود. در جای جای مسیر باریکه های آب جاری است و روییدنی های گوناگونی از جمله سدر و کُنار و پرسیاووشان، مسیر دره را شبیه به فیلمهای ماجراجویانه کرده است.
اگر مسیر دره را ادامه دهید به گرداب مرگ خواهید رسید که بخشی از رودخانه پرخروش دز آن را به عنوان پایان فیلم برایتان به نمایش گذاشته است. هرازگاهی گزارشهای مرگباری از این جاذبه ماجراجویانه مخابره میشود که عمدتاً هم متوجه گردشگران است. احتمالاً بی دلیل نیست که نام آن را دره ارواح گذاشتهاند. هرچه نباشد اینجا یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران است.
دودکش جن؛ دیدهبانهای همیشه ایستاده
برخی پدیدههای طبیعی هم هستند که اسمشان از خودشان ترسناکتر است! به طور کلی هر چیزی که نام جن را در خود داشته باشد جلب نظر میکند. چون جن پدیدهای پنهانی است و تقریباً هیچکس آن را ندیده، پس همیشه جذابیت خود را حفظ خواهد کرد. جالب است بدانید که خود کلمه جن هم به معنای پوشیده و مخفی است. اما دودکش جن هیچ ربطی به جن و اجنه ندارد! بلکه نام پدیدهای زمینشناسی است که در اثر فرسایش و رسوبات آبرفتی ایجاد میشود و نام غربی آن هم «هودو» است. هودوها ستونهای سر به فلک کشیدهای شبیه مناره از جنس خاک رس فشرده هستند که در اثر فرسایش طولانی ایجاد شدهاند. در بالای این ستونها تخته سنگ مسطحی قرار دارد که ظاهری دودکش مانند به آن داده است.
میتوانید دستهای از این دودکشها را در مسیر ماهنشان به قلعه بهستان، در ۱۰۰ کیلومتری زنجان، ملاقات کنید. ماهنشان دیرزمانی در هزاران سال پیش محل حکمرانی مادها بوده و شهری پر رمزوراز است. حضور دودکشهای جن با آن هیبتهای دراز و قارچیشکل هم به رازآلود بودن این منطقه دامن زده و اینجا را تبدیل به یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران کرده است.
قنات قصبه؛ هزارتویی مخوف در دل تاریکی
بشر در طول تاریخ تمدن خود، مکانهایی ساخته که برای انسانهای پس از خود مایهی شگفتی بوده است. نظیر اهرام ثلاثه مصر یا آیینه اسکندر که همیشه پر رمز و راز بخشی از عجایب هفتگانه جهان بودهاند. اما در گوشه و کنار دنیا بناهای شگفتانگیز دیگری هم وجود دارند که کمتر شناخته شدهاند. قنات قصبه گناباد قدیمیترین و عمیقترین قنات حفرشده ایران و جهان است و قدمت آن به اولین حکومتهای بشری یعنی هخامنشیان بازمیگردد. آنچه در مورد این قنات مایه شگفتی است، کندن ۳۳ کیلومتر کانال مارپیچ در زیر زمین و حفر مادرچاه قنات به طول ۳۰۰ متر است که با توجه به امکانات ۲۵۰۰ سال پیش، یک شاهکار به نظر میرسد. همین امر باعث شده تا عده زیادی باور نکنند که ساخت این مارپیچ عظیم، تاریک و مخوف در زیر زمین به دست بشر بوده باشد.
آن هم در نزدیکی شهری به نام گناباد که ساکنانش باور دارند نام قدیم آن جن آباد بوده است. افسانههای زیادی در مورد اجنه، ارواح سرگردان و ساخت قنات به دست دیوها یا حفاران قدبلند وجود دارد که از لحاظ علمی پایه و اساسی ندارند. به هرحال برای گردشگران تنها اجازه بازدید ۷۰۰ متر از بنا که بتنریزی شده است وجود دارد. اما دیدن همین مقدار هم برای مشاهده شاهکارهای مهندسی ایرانیان باستان و وجود این همه قصه و افسانه پیرامون قنات قصبه، یکی از ۱۰ نقطه ترسناک ایران راهگشا خواهد بود.