کد خبر: 160701103694
تولید و بازرگانیروزنامهصنعت و معدن

شکاف تکنولوژی، بلای جان صنایع تولیدی کشور

محمود زارعی، پژوهشگر اقتصادی

تولید تنها ساختن یک محصول و یا ارائه  یک خدمت نیست، وقتی از تولید صحبت می‌کنیم در واقع از اکوسیستمی یکپارچه صحبت می‌کنیم که مزیت، رمز بقا در آن است.

کالا و خدمات امروز  تولید و ارائه می‌شود برای رفع نیاز امروز بشر تولید و ارائه می‌گردند و با رشد سریع تکنولوژی و علم، همچنین در هم تنیدگی روز افزون جهانی شاهد شکل‌گیری تقاضاها و نیازهای جدید و از بین رفتن تقاضاها قدیمی هستم.

این فضای رو به رشد از یک سو و تلاش جهانی صنعتگران برای سهم‌گیری بیشتر از بازار موجب شکل‌گیری رقابت سنگین بین تولیدکنندگان مختلف چه داخلی و چه خارجی می‌شود رقابتی سهمگین که از آن در بازاریابی  با تعبیر اقیانوس قرمز یاد می‌شود. این رقابت در بازارهای جهانی سنگین‌تر و سخت‌تر از رقابت در بازار تهران یا مشهد است.

 مشتری به دنبال محصول ارزان‌تر و کارآمدتر است محصولی که بتواند با کمترین پرداخت، بیشترین نیازهای مشتری را برآورده سازد، بدیهی است بی‌توجهی به این خواسته یعنی غفلت از اصل اساسی بازار، یعنی مشتری و نیازهای او، سبب حذف تولیدکننده از بازار خواهد شد.

مایکل پورتر استاد اقتصاد کسب و کار، سه استراتژی را برای بقا در بازار و رقابت با رقبا ارائه می‌کند و بیان می‌دارد برای موفقیت در بازاریابی و سبقت از رقبا می بایست یکی از این سه استراتژی و یا ترکیبی از آنها از سوی صاحبان کسب و کار انتخاب گردد.

اگر چه در حوزه بازاریابی استراتژی‌های مختلفی برای رقابت از سوی محققان مطرح شده است اما استراتژی رقابتی پورتر را می‌توان مشهورترین و مهم‌ترین آنها دانست.

نخستین استراتژی رقابتی از دیدگاه پورتر رهبری هزینه است، این استراتژی بیان می‌دارد که با کاهش سهم سود و کنترل هزینه تولید یا به عبارت بهتر تولید محصولی ارزان‌ترنسبت به رقبا و ارائه آن به مشتری، موجب موفقیت در کسب و کار و افزایش سهم از بازار می‌شود.

تمایز استراتژی بعدی است که پورتر در توصیف آن می‌افزاید محصول را متمایز کنید تا بتوانید با سایر رقبای خود رقابت موفقیت‌آمیزتری داشته باشید این استراتژی زمانی معنا پیدا می‌کند که مشتری به قیمت حساس نباشد و محصول با ارزش افزوده، بیشتر نیازهای مشتری را پوشش دهد.

در واقع تمایز یعنی ارزش افزوده بیشتر نسبت به رقبا در یک محصول، افزایش کارایی و پوشش بیشتر نیازهای مشتری که در نهایت موجب ترغیب مصرف‌کننده به خرید کالا یا استفاده از خدمات شما می‌شود. استراتژی بعدی تمرکز است این استراتژی بیان می‌دارد به جای رقابت با شرکت‌های بزرگ و جامعه‌ وسیعی از مشتری هدف را روی گوشه‌ای از بازار و بخش کوچکی از مخاطب با ویژگی خاص قرار داده شود و نیازهای آنها در اولویت قرار گیرد.

به عنوان مثال یک تولیدکننده پوشاک، با تمرکز بر مشتری طبقه متوسط به بالا و بهره‌گیری از هنر دست و صنایع دستی در تولیدات لباس خود می‌تواند حاشیه سود بیشتری نسبت به بازار عمومی پوشاک داشته باشد.

بسیاری از صنعتگران ما با این استراتژی آشنا هستند حتی اگر به صورت آکادمیک و علمی استراتژی‌های پورتر را دنبال نکرده باشند ذات بازار این مقوله‌ها را به آنها آموخته است اما پیاده سازی هر یک از این سه استراتژی در بازارهای جهانی برای محصولات ایرانی با دو چالش عمده مواجه است این دو چالش سبب شده است تا عملا رقابت در بازار جهانی برای محصولات ایرانی بسیار سخت‌تر بود و بسیاری از محصولات ایرانی اساسا نتواند راهی به بازار جهانی پیدا کنند.

چالش اصلی و بزرگ تولیدکنندگان ایرانی در رقابت با محصولات خارجی شکاف تکنولوژی است. خطوط تولید در بسیاری از کارخانه‌های ما نسل قدیمی تکنولوژی تولید هستند.

این شکاف تکنولوژی از یک سو باعث می‌شود تا محصولات ایرانی با کیفبیت پایین‌تر و هزینه بالاتر تولید شوند و در نتیجه موجب کاهش  بهره‌وری و کارآیی صنایع کشور می‌شود. عملا در رقابت با محصولات خارجی تولیدکنندگان ایرانی نتوانند از رینگ رقابت پیروز بیرون آمده و سهمی از بازار هدف را از آن خود کنند.

از سویی دیگر قدمت خطوط تولید و کاهش کیفیت محصولات تولیدی کشور موجب می‌شود کالای ایرانی نتواند نشان استاندارد بسیاری از کشورها را دریافت کند و عملا راهی به بازار هدف نداشته باشد که بتواند رقابت کند.

این شکاف تکنولوژی نه تنها در خطوط تولید ما بلکه در فرآیند زنجیره ارزش و فراوری محصولات کشور نیز موثر است به همین خاطر شاهد آن هستیم که درصد بالایی از صادرات کشور محصولات خام و یا مواد اولیه پایه مانند محصولات پتروشیمی است و محصولات با ارزش افزوده بالاتر سهم کمتری در سبد صادراتی کشور دارند.

نمود بارز این شکاف تکنولوژی را می‌توان در ارزش صادراتی محصولات کشور به وضوح دید چرا که بر اساس آمار گمرگ ارزش هر تن کالای صادراتی کشور یک چهارم ارزش هر تن کالای وارداتی به کشور است. بنابراین شکاف تکنولوژی و دانش فنی بخش اقتصادی کشور را به سمت خام‌فروشی سوق داده است.

چالش بعدی تولید در کشور را می‌توان ضعف در حوزه R&D دانست شکاف بین دانشگاه و صنعت، هزینه بالای تحقیق و توسعه، نا آگاهی نسبت به نیازهای فعلی و آتی بازارهای هدف  و عدم حمایت موثر دولت برای توسعه محصولات موجب شده است تا تولید کننده ما نتواند ارزش افزوده جدید برای محصولات خود خلق کند و یا محصولات خود را برای مشتری‌های خارجی متناسب‌سازی کنند. و یا با ناتوانی در احصا پرسونای مشتری نتواند از استراتژی‌های رقابتی به نحو درست استفاده کنند.

تولیدکننده ایرانی در حال حاضر نسبت به رقبای خارجی خود در خطوط تولید با شکاف تکنولوژی روبه رو است و از سوی دیگر با فقدان بودجه لازم و عدم احصاء پروسنای مشتری و فقدان نیاز سنجی او نمی‌تواند از خلاقیت و ابتکار جوانان ایرانی در خلق ارزش افزوده بیشتر استفاده کند.

نتیجه واضح است، هر روز در رقابت جهانی، رقبا در حال پیشی گرفتن از تولیدکننده ایرانی هستند. حتی در محصولات سنتی و اختصاصی ایران نظیر فرش، زعفران و غیره هم شاهد واگذاری بازار به کشورهای دیگر هستیم.

 بی‌شک این دو چالش آنقدر جدی و عمیق هستند که بخش خصوصی و تولیدکنندگان کشور به تنهایی قادر نیستند بر آنها غلبه کنند، اینجاست که دولت می‌بایست به عنوان تسهیل‌گر وارد عمل شده و در مسیر به روزرسانی صنایع تولیدی از طریق اعطای تسهیلات و یا بهره‌گیری از ظرفیت شرکت‌های دانش بنیان اقدام کند.

همچنین وزارت صمت می‌بایست با ایجاد مکانیزم تحقیق و توسعه جمعی در صنایع با احصاء نیازمندی‌های بازار جهانی و نیازهای آتی مشتریان و با گردآوری مولفه‌های اساسی در  تدوین پرسونای مشتری برای تولیدکنندگان و صنعتگران کشور نقش‌آفرینی کند.

البته باید این نکته را نیز یادآور شد که در برخی از صنایع تولیدکنندگان نوآور و کارآفرین توانسته‌اند با توان خود بخشی از چالش‌ها را رفع و در بازار جهانی پشت رقبای خود را به خاک برسانند و شاهد حضور محصولات ایرانی در قفسه فروشگاه‌های سایر کشورها باشیم. اما برآیند شکاف تکنولوژی در کشور منفی بوده و برای توسعه‌ کشور و رونق تولید نیازمند وجود نگاه سیستمی و حمایت موثر دولت هستیم .

نمایش بیشتر
عصر اقتصاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا