هاتف فرج الهی
میلتون فریدمن، اقتصاددان برجسته می گوید: «اگر مدیریت یک شن زار را به دولت بسپارید، پس از مدتی با مشکل کمبود شن مواجه خواهید شد.» همین گزاره می تواند تعریفی مرتبط از وضعیت گاز کشور داشته باشد. کشوری که دارای دومین ذخایر گاز جهان است و مردمش این روزها با بحران نبود گاز دست و پنجه نرم می کنند.
در ابتدای کار باید به این موضوع اشاره کرد که موضوع صرفه جویی مردم و مصرف بیش از حد استاندارد که توسط مسئولین بیان می شود، صراحتا یک شو تبلیغاتی است و هیچ پایه و اساسی ندارد. چرا که مصرف استاندارد بیش از این که به نحوه مصرف خانوار مربوط باشد به شیوه گرمایش بستگی دارد.
با وجود وضعیت اسفناک استانداردهای ساخت خانه های ایران و سیستم های گرمایش سنتی، مردم چاره ای ندارند جز این که برای گرم نگه داشتن خود درجه بخاری ها را زیاد کنند و این را نمی توان بدمصرفی نامید و تنها تلاشیست برای بقا در این وانفسا. در عین حال تعداد بسیار کمی از خانه های موجود در کشور از سیستم های گرمایشی جدید برخوردارند که همین سیستم های گرمایشی جدید در ایران نیز به نوعی در جهان منسوخ شده است و تقریبا شما هیچ سیستم گرمایشی منسجمی را در محلات کشور پیدا نمی کنید.
حال که مدیران دولتی می گویند که مردم ما چند برابر اروپا گاز مصرف می کند، تنها تلاشی ست مذبوحانه برای کاهش مصرف که شاید با همین شیوه مدیریت چند روز دیگر هم سپری شود و با عبور فصل سرما بار دیگر مشکل گاز فراموش و به سال بعد موکول شود.
بنابراین تا زمانی که ساخت و سازهای موجود در کشور نوسازی و استانداردسازی نشوند، نمی توان امید چندانی به کاهش مصرف داشت. البته این مساله قابل پیش بینی بود و این که می بینیم کار به اینجا رسیده، برای این است که مدیران مربوطه هیچ گاه نیازی به آینده نگری نداشته اند.
به مشکل که بازگردیم می بینیم که صنعت گاز در کشور به دلیل نبود برنامه ریزی و ایجاد یک نظام مشخص در زمینه تولید و مصرف، با مشکلات جدی روبه رو شده است و از آنجایی که فشار میادین گازی رو به کاهش است، برای تثبیت تولید و افزایش آن به سرمایه های کلانی نیاز است.
این در حالی است که علاوه بر سرمایه، فشارافزایی چاه های گاز به تکنولوژی هم نیازمند است و این مساله را نباید نادیده گرفت و پس از تامین سرمایه باید به فکر تامین تکنولوژی بود.
هوشنگ فلاحتیان، معاون برنامه ریزی وزیر نفت در این باره می گوید: «نگهداشت و افزایش تولید گاز نیازمند بیش از ۸۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در صنعت گاز است، از مجموع ۸۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری موردنیاز، ۲۳.۶ میلیارد دلار در بخش فشارافزایی و تثبیت تولید میدان های گازی در حال تولید، ۳۶.۴ میلیارد دلار در بخش توسعه میدان های جدید، ۸ میلیارد دلار برای توسعه و بهسازی پالایشگاه های گازی، ۱.۲ میلیارد دلار برای جمع آوری گازهای مشعل، ۳ میلیارد دلار برای توسعه ذخیره سازی گاز در میدان ها، ۶ میلیارد دلار برای خطوط لوله و ایستگاه ها و ۲ میلیارد دلار برای بهینه سازی در ساختمان نیاز است.»
وی همچنین گفته است که «با ادامه روند موجود، پیش بینی می شود ناترازی گاز از ۲۰۰ میلیون مترمکعب در روز در ماه های سرد سال به حدود ۲۵۰ میلیون مترمکعب در سال ۱۴۰۴ و به بیش از ۳۵۰ میلیون مترمکعب در سال ۱۴۱۰ برسد، از این رو به منظور کاهش تراز منفی گاز لازم است سرمایه گذاری در توسعه صنعت گاز تسریع شود.»
این در شرایطی است که برخی سرمایه مورد نیاز برای صنعت گاز را چیزی حدود ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد می کنند که این رقم ممکن است با ادامه کمبود گاز بیشتر هم شود.
اما اگر میزان سرمایه مورد نیاز را همان ۸۰ میلیارد دلار آقای فلاحتیان در نظر بگیریم هم مشکلی رفع نمی شود و چالش همچنان پابرجاست. بدون شک دولت نمی تواند این حجم از سرمایه را در اختیار صنعت گاز کشور بگذارد، آن هم در شرایطی که کسری بودجه به بخشی ماندگار از اقتصاد ایران تبدیل شده است و دولت هزینه های جاری خود را نیز به سختی تامین می کند.
موضوع سرمایه گذاری هم که در سایه برجام قرار دارد و وضعیت این روزهای مذاکردات نشان از آن دارد که نمی توان به آن امیدوار بود و بعید است چنین سرمایه ای به کشور وارد شود.
سرمایه گذاران خصوصی داخلی هم به دلیل بی اعتمادی به دولت و ابهامات جدی در بخش درآمدی نفت و گاز برای شرکت های خصوصی هیچ گاه علاقه ای به حضور در این صنعت نداشتند و اگر هم داشتند، بعید بود که این حجم از سرمایه را وارد چرخه مواد خام کنند.
بنابراین می توان دریافت که کشور در سال های آینده با بحران جدی تری در بخش گاز مواجه خواهد شد و اگر پیش بینی ها درباره کمبود (ناترازی) گاز محقق شود، ممکن است با سرمای هوا، بخش عمده ای از کشور با بحران جدی تامین انرژی رو به رو شود.