کد خبر: 070902144665
اقتصاداقتصاد کلانانرژیتولید و بازرگانیروزنامه

عصر اقتصاد مهاجرت متخصصان نفتی به عراق و دیگر کشورها را بررسی می کند؛ فرش قرمز عراقی ها زیر پای متخصصان نفتی ایرانی

فرزین سوادکوهی

بی توجهی به نیازهای مبرم صنعت نفت ایران فرصت های بالندگی این صنعت را درست در مقطعی که بیش از هروقت دیگری به توسعه نیاز دارد از بین برده است.

به گزارش عصراقتصاد، در شرایطی که توسعه صنعت نفت در تنگنای تحریم ها قرار دارد، ضعف راهبری و سیاستگزاری های غلط و آشفته کار را به جایی رسانده که متخصصان ماهر کشور، عطای فعالیت درمیهن را به لقایش بخشیده اند.

مهندسی و تخصص نفت حالا دیگر طفل سرگردان و یتیمی است که  نه تنها هیچکس نگهداری اش را به عهده نمی گیرد، بلکه تلاش دارند به هرقیمتی هست آن را به یک نا مادری غریبه بسپارند.

یک نگاه به شرایط و حال و روز رفاهی مهندسان و متخصان نفتی کشور نشان می دهد آنها در چه وضعی بسر می برند.وبه همین علت هم هست که مهندسان و متحصصان این حوزه در تلاشند که کشور را به سوی سرزمین هایی که کار و آبادانی و رفاه را سرلوحه توسعه خود قرار داده اند مهاجرت کنند.

وقتی یک مهندس نفت در میدان آزادگان می بیند باید دستمزدی بگیرد که چند کیلومتر آنطرف تر عراقی ها در همین میدان ۵ تا ۱۰ برابرش را حاضرند به او بدهند دیگر دل و دماغ کار در نفت ایران را از دست می دهد.

۴-۵ سال پیش وقتی الگوی جدید قراردادهای نفتی موسوم به IPC ارائه شد و امید آن می رفت که توسعه لاک پشتی نفت ایران از وضعیت فلاکتبار خود بیرون بیاید و اشتغال و ارزش افزوده فراوانی برای اقتصاد نیمه جان ایران ایجاد کند عاشقان تحریم با تمام قدرت به میدان آمدند و با اتهام غرب گرا بودن و وطن فروشی  واضعان این نوع از قرار دادها چه هیاهوها که نکردند و نگذاشتند کار IPC به سامان برسد و این الگو در همان بدو امر در نطفه خفه شد و نفت ایران دوباره به خواب زمستانی خود فرو رفت.

عراق که پشت گوش ما بود فرصت را غنیمت شمرد و به سراغ کشورهایی مانند روسیه و شرکت های توانمندش رفت که قرار بود در فرصت های گسترده نفت ایران سرمایه گذاری کنند ،اما وااسفا که این کشور ها با شرکت های قدرقدرتشان و تکتولوژی پیشرفته شان  چون دیدند هیچ جذابیتی در الگوهای قرار دادی سنتی و پوسیده و نخ نمای نفت ایران وجود ندارد بار خود را بسته و رفتند و در جایی مانند عراق متمرکز شدند.

روس ها و عراقی ها در یک بازی برد- برد

روس ها اما در این پوکر دست بالا را گرفتند  و در نهایت به همین اکتفا کردند که در نمایش های پوچ و تبلیغاتی مدیران ارشد نفتی ایران شرکت کنند و با امضای تفاهمنامه های بی حاصلی که فقط رقم های دهان پر کن داشت در بازی پوشالی توسعه نفتی ایران شرکت کنند.

ورژن ایرانی دروغینی که برای تخصصی ترین زوایای کار صنعت نفت  هم شعار “ما می توانیم” و “خود کفایی” سر داده بود اما در عمل هیچ کاری از پیش نبرده بود.

صد البته که روس ها هیچوقت رفیق راه ایران نبودند و به شهادت تاریخ همیشه پشت ایران را خالی کرده اند.اما با مرام ترین شرکت های نفتی دنیا هم حاضر نیستند در جایی که امنیت سرمایه گذاری به مویی بند است پا بگذارند.به ناچار در این بازی عوام فریبانه فقط  فعال نفتی است که بیکار می ماند و باید به لقمه بخور و نمیر موجودی که تشکیلات نفتی ایران برایش تدارک دیده روزگار را در فقر و گرسنگی بسر کند.

درست در همین گلوگاه است که عراقی ها فرصت را غنیمت شمرده و با تغییری که در قرار دادهای خود داده اند چنان جاذبه ای برای مهندس و متخصص و کارگر ایرانی ایجاد می کنند که او مجبور به ترک کشور و کار در کشور بیگانه می شود.

روس ها با ایران تفاهمنامه ۱۲۰ میلیارد دلاری امضا می کنند اما وقتی می بینند ایران جایی برای کار ندارد به سوی میادین نیازمند توسعه عراق  و قرار دادهای سود آورش می روند و طرف عراقی هم با دستمزدهایی چندین و چند برابر ایران و در شرایطی که متخصص  وکار شناس کم دارد فضا را برای نیروی ماهر نفتی ایرانی مهیا تر می کند.

 میادین مشترک به لیوان آبی می مانند که دو نِی در آن گذاشته اند و طبیعی است که هرکس از این لیوان  بیشتر بنوشد،دیگری از سهم کمتری برخوردار خواهد شد و این روایتی تکان دهنده است از صنعت نفتی که برای فرار از بی کفایتی خود  تنها به فرافکنی و متهم کردن مدیران دولت های قبلی دلخوش کرده است و همه موفقیت های نداشته را هم می خواهد مصادره به مطلوب کند و در غوغای تبلیغاتی خود سرمست شود.

عراقی ها در اندک زمانی کار را به جایی رساندند که طبق قرار داد، سرمایه گذار می تواند سهم بیشتری از نفت تولیدی را از آن خود کند.  و کور از خدا چه می خواهد جز دو چشم بینا؟!

روس ها و دیگر شرکت های اروپایی که زمینه را مساعد دیده اند در میادین عراق حضور پیدا می کنند و وثیقه گذاری و تامین مالی و فروش را با آغوشی باز در بغل می گیرند حال آنکه گارد نفت ایران آنچنان بسته و محکم است که جز رانت خوران و خصولتی های

خودی کسی را به حلقه خود راه نمی دهد.منابع نفتی ایران از سر این شیوه هر روز لاغر تر می شود و  طرف عراقی شکم اقتصاد خود را فربه تر می کند.

مهندسی نفت ایران  اما در این میان همچنان در حسرت باقی می ماند وبه عینه می بیند سرمایه گذاری در عراق به شکل شگفت آوری در حال افزایش است و این سرمایه گذاری به نیروی متخصصی نیاز دارد که  رفاهش را هم تضمین می کند.کاری که در تشکیلات نفت ایران برایش تره هم خرد نمی کند.

سه برابر مزد بیشتر برای کاری یکسان

کارگر ماهر و مهندس کارآزموده ایرانی  باید در کانکس های زوار دررفته و  در هوای آلوده  و کثیف عسلویه با نداری و بیماری و دندان پیله کرده و ریه های زخمی و آزرده کار کند  تا بتواند پول اجاره خانه و شیر خشک بچه اش را جور کند و در وقت استراحت ماهانه با پراید قراضه اش مسافر کشی کند اما به چشم ببیند که همتایش در عراق و قطر و امارات  سه تا ده برابر او مزد می گیرد.

استاندارهای زندگی در محیط های نفتی مانند سکوها و دکل های نفتی و گازی به هتل های ۵ ستاره نزدیک است اما در ایران حفار و دکل بان و موتور من و اپراتورجرثقیل و مهندس مکانیک و متخصص بارج و پزشک دکل و کارگر استَند گذار و سیمان کار باید چشم به دست بی کیفیت ترین غذاها و خوابگاه ها   وضعیف ترین مدیریت رفاهی بماند.

حداقل حقوق در صنعت حفاری دنیا از روزی ۳۰۰ دلار شروع می شود.اما  فعال صنعت دریلینگ  ایرانی حتی خواب چنین دستمزدی را هم نمی بیند و بخاطر فقر و دست تنگی گاهی مجبور است تا دو شیفت در روز کار کند.اقدامی بسیار غیر ایمن و خطرناک که در هیچ کجای جهان نمونه ای ندارد.

گفته می شود کمترین دستمزد سالانه در این بخش ۴۷ هزار دلار است و این در حالیست که حقوق متخصصان حداقل از مرز ۵۶ هزار دلار در سال خواهد گذشت.

از یکسو آیتم شغلی نفتی های عملیاتی ایجاب میکند که بازنشستگی آنها با بیست سال کار رقم بخورد اما در نفت ایران اصلا از این خبرها نیست و این شغل جزو مشاغل سخت محسوب نمی شود و از سوی دیگر تبعیض های موجود داخلی نیز بیداد می کند.

یکی از کارکنان صنعت پتروشیمی در مصاحبه ای می گوید: ” شرکت های پتروشیمی اغلب با حقوق بسیار کم از نیروی پیمانکار کار می کشند. می خواهند با کمترین حقوق بیشترین کار را از ما بکشند. ما این ماه اضافه کار ماه رمضان خود را دریافت کردیم. میزان این اضافه کار برای نیروهای قرارداد معین که برای خود شرکت هستند، هر کدام ۵ تا ۷ میلیون تومان محاسبه شد.

اما برای نیروی پیمانکار ۱ میلیون تومان محاسبه شده است. نیروهای رسمی، قرارداد معین و موقت که زیر نظر شرکت هستند کارانه به مبلغ ۶ تا ۷ میلیون تومان دریافت می کنند، اما نیروی پیمانکار۱ میلیون تومان دریافت می کند. اوضاع بسامانی نیست. می دانیم که رسیدگی هم نمی شود. اینجا به راحتی انسان ها و حق و حقوقشان را زیر پا می گذارند. “

ناگفته پیداست وقتی مهندس ایرانی روی سکوی پارس جنوبی مشغول به کار است یک چشمش از سر حسرت و تبعیض های موجود به مشعل های فروزان طرف قطری دوخته شده و می داند همتایش در آنجا از چه مواهبی برخوردار است و آنقدر این غبطه را با خود حمل می کند که در نهایت کاسه صبرش لبریز می شود و در اولین فرصت به هرشکلی که هست از کشور خارج می شود و به فضای مهیای کاری در دیگر کشور های اطراف می پیوندد و رفاه خود و خانواده اش را تضمین می کند.

کاری که نفت ایران هیچ تعهدی به آن ندارد. نتیجه آن خواهد شد که دل توسعه نفت ایران از این بی عدالتی پَر می زند و مهندسی نفت پَر پَر می شود.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا