تاریخ را دوست و برادرها مینویسند
راضیه حسینی
مدیر کل آسیای جنوبی وزارت خارجه: «امیدواریم با بازگشت سفرای ایران و پاکستان به پایتختها، رکورد جدیدی در تنشزدایی دو کشور در گینس ثبت شود.»
مثلاً در گینس بنویسند «رکورد سریعترین بازگشت سفرای دو کشور تعلق میگیرد به ایران و پاکستان» و این جمله در تاریخ ثبت شود. سفرا بیایند و بروند، دولتها عوض شود، ولی این رکورد دستنخوره باقی بماند. افتخاری برای دو کشور که میتوانند تا سالها از آن به عنوان دستاوردی ویژه یاد کنند.
احتمالاً سالهای بعد در یک برنامهی تلویزیونی، تاریخنگاری مقابل دوربین خواهد نشست و از جریان این ثبت خواهد گفت. او به اسناد و مدارک رجوع میکند. حرفهایی که مسئولان وقت زدند را پیش میکشد و از «دوست و بردار» گفتنهایی که دو کشور نثار هم کردند میگوید. از میان اسناد تاریخی چند توییت هم خوانده میشود، یکی نقل قول شخصی است به نام آمنه سادات ذبیحپور که این اتفاق را کاملاً هماهنگشده میدانست.
استاد تاریخ عینک خود را برمیدارد و نگاهی تأملبرانگیز به دوربین صدا و سیما میاندازد و میگوید: «بله، دوستان همونطور که از اسناد و شواهد برمیاد ما دولتی بسیار هوشمند و اهل درایت داشتیم. دولتی که میدونست چه کار میکنه و با یک برنامهی از پیش تعیین شده تونست موفق بشه.» بعد هم از دوربین خداحافظی میکند و قسمت دو میلیون و دویست و پنچاهم برنامهی«سیدخندان» پخش خواهد شد.
همه فراموش خواهند کرد که روزی میان این آشتیها و ثبت رکورد برای گینس، انسانهایی مردند، زندگیهایی نابود شد، آدمهایی هر شب وحشتزده به خواب رفتند. اینها برای تاریخ اصلاً مهم نیست، چون به دست مسئولان نوشته میشود، نه مردم. تاریخ دست دوستها و برادرهایی است که روزی تصمیم گرفتند بکشند و روزی دیگر نه. روزی فرمان حمله به کشوری دادند و روزی دیگر دستور پذیرایی از رئیس همان کشور، به صرف چای و کیک. تاریخ گاهی حتی رنگ چای در فنجان را هم ثبت میکند، اما از شهری که مردمانش نابود شدند چیز زیادی نمیگوید. چه کسی میداند در آینده تاریخ چگونه نوشته و خوانده میشود؟ کسی از زندگی مردمی که هر روز به جنگ انواع مشکلات میرفتند میخواند؟
در گینس رکوردی به نام سختجانترین مردم تاریخ نداریم؟