فرزین سوادکوهی
چه کسی می تواند وزیر آینده نفت ایران باشد؟ دولت سالاری سفارشی در ایران نشان داده رسیدن به صندلی وزارت نفت شاید سهل باشد اما ماندن بر این صندلی لرزان به همین سادگی ها هم نیست.
حالا که ادعا می شود هوایی تازه به آسمان سیاست ایران دمیده شده کدام پهلوانی از پس غول بی شاخ و دم نفت ایران بر می آید؟آنهم در دورانی که بسیاری ادعا کردند یَل این میدانند اما خیلی زود بازی را به حریف واگذار کردند؟ نفت ایران چغر و بد بدن است.هرکه با آن در افتاده نتوانسته بر سینه اش بنشیند.
هدایت و راهبری صنعت نفت ایران کاری سخت و ملال آور است.تجربه نشان داده در تمام سال های گذشته این نفت بوده که اقتصاد کشور را گردانده.به عبارت دیگر نفت ایران همیشه دستگاه خودپردازی بوده که فقط پول پس داده بی آنکه چیزی از این فرایند برای روز مبادای خودش ذخیره کرده باشد.
اصولا این اندیشه که درآمدهای نفتی می تواند همه دست اندازهای اقتصاد ایران را پر کند باعث شده همواره در این کشور نفت خیز، وزیر نفت هم شخصی تلقی شود که می تواند در هر لحظه ای چک بکشد و حساب شما را پر کند.در حالی که در هیچ جای دنیا اینطور نیست.
درآمدهای نفتی اساسا به حرکت درآورنده چرخ تولید و خلق ارزش افزوده است، امری که در کشور ما تقریبا یا یکسره به فراموشی سپرده شده است و یا کج دار و مریز به آن عمل شده است.
توهم تاریخی معجزه نفتی در اقتصاد
در ایران همه از وزارت نفت (و طبعا شخص وزیر) انتظار معجره دارند زیرا در این توهم تاریخی گرفتارند که به اندازه ای که ذخیره مواد هیدروکربوری داریم پس هژمونی سیاسی و برش های بین المللی حوزه دیپلماتیک هم از آن ماست. در حالیکه هرگز چنین نیست. به ثروتی که ونزوئلا در ذخایر نفتی خود دارد توجه کنید و به فرغون فرغون اسکناسی که مردم برای خرید پیش پا افتاده ترین اقلام با خود حمل می کنند نیز بیاندیشید.
سیل مهاجرت افراد سفارش شده ناکارآمد به دستگاه نفتی طی سال های اخیر،تحقق مطالبات به حق پرسنل حقیقی نفت را هم دچار مشکل کرده است
بدست گرفتن سکان هدایت وزارت نفت در کشوری که به از جیب خوردن عادت کرده کار هرکسی نیست. وزیر نفت در ایران در عین اینکه باید لابی گری قهار باشد در عین حال باید اهل نان قرض دادن هم نباشد. وزیر نفت دولت چهاردهم باید به یاد داشته باشد که یکی از معضلات این وزارتخانه بویژه در سال های اخیر همین سبیل این و آن مجلسی و دولتمرد و دوست و آشنا چرب کردن ها بوده که حال حتی از پس تامین حقوق و رفاهیات آنها هم بر نمی آید.
سیل مهاجرت افراد سفارش شده ناکارآمد به دستگاه نفتی طی سال های اخیر،تحقق مطالبات به حق پرسنل حقیقی نفت را هم دچار مشکل کرده است.
بازیکن خارجی یا متخصص از داخل؟
به باور بعضی از کارشناسان وزیر نفت باید یک دیپلمات حرفه ای باشد تا هم بتواند در تعاملات بین المللی حرفی برای گفتن داشته باشد و هم جایگاه از دست رفته ما در مجامعی مانند اوپک را به ما بازگرداند. بسیاری بر این عقیده اند که نیازی نیست که وزیر نفت آینده، لزوما از داخل صنعت نفت انتخاب شود و همین که بتواند مذاکره کننده خوبی باشد کافیست.در میان این گروه بسیارند کسانی که خیلی سفت و سخت معتقدند شخص وزیر باید هرجور هست دولت را وادارد تا برای رفع تحریم ها تلاش کند.
اما برخی نیز هستند که قضیه را خطیر تر از این حرفها می دانند و معتقدند تا در نفت کار نکرده باشی نمی توانی کالبد رو به اضمحلال آن را از این کاهلی در بیاوری. این گروه صد البته در عین حال متاثر از ناملایماتی هستند که طی سنوات گذشته از دستگاه دیوان سالارانه نفت کشیده و چشیده اند.
همراه کردن نیروهای فعال و غیر فعال صنعت، وفاق و همکاری و اجماع سازی فن سالاران و متخصصین و اتخاذ تصمیات دور اندیشانه ای که در عین حال سریع جواب بدهد نیز از دیگر ویژگی هایی است که از وزیر آینده انتظار دارند.
مدیریت راهبردی و توانمندی فرا وزارتخانه ای و اقناع نهاد های فرادستی برای پیش بردن اهداف توسعه ای در نفت ایران نیز یکی از خواسته هایی است که البته همه از وزیر آینده نفت توقع دارند.
حالا دیگر از روزگاری که دولت ها برای پر کردن چشم غرور مردم از تولید انبوه بنزین و گاز رسانی به دور دست ترین نقاط کشور و توسعه بی در و پیکر صنایع آلاینده نفتی و پتروشیمی در گوشه و کنار کشور به عنوان یک ابزار سیاسی بهره می بردند گذشته است و مردم مطالبه گرتر شده اند
وزارتخانه ای فوق تخصصی و بین رشته ای
وزارت نفت یک نهاد فوق تخصصی؛ چند رشته ای و بین رشته ای تلقی می شود و بنابراین همه فرصت هایی که در این ساختار وجود دارد، می تواند با کمی بی توجهی به یک تهدید ویرانگر تبدیل شود. بنظر می آید حالا دیگر از روزگاری که دولت ها برای پر کردن چشم غرور مردم از تولید انبوه بنزین و گاز رسانی به دور دست ترین نقاط کشور و توسعه بی در و پیکر صنایع آلاینده نفتی و پتروشیمی در گوشه و کنار کشور به عنوان یک ابزار سیاسی بهره می بردند گذشته است و مردم مطالبه گرتر شده اند و می دانند راه انداختن هر مجتمع پتروشیمی در هر جای کشور لزوما یک گام مثبت نیست.
پرهیز از خام فروشی، بالا بردن سطح تولید و فروش نفت،ر سیدگی فوری و فوتی به معضل کاهش تولید در میادین گازی، توسعه میادین مشترک، پیشرفت هرچه بیشتر و سریعتر در حوزه اکتشاف میادین مغفول و پنهان مانده هیدروکربوری، کمی و کیفی سازی صنایع پالایشی و توسعه پتروپالایشگاه ها، اضافه کردن طیف های محصولات پتروشیمی صادراتی، روی آوری جدی و سریع به توانایی های تکنولوژیک جهانی،گریز از عقب ماندگی ها، بستر سازی هرچه گسترده تر برای سرمایه گذاری های خارجی بویژه حالا که غیبت شرکت های توانمند خارجی طولانی شده است در کنار استفاده بیشتر از توانمندی داخلی و بازگرداندن اعتماد از دست رفته بخش خصوصی برای کار و فعالیت در صنایع بالادستی و پایین دستی نفتی و شاید ده ها و صدها آیتم دیگر به میدان مینی تمام عیار می ماند که وزیر نفت باید به سلامت از آن بگذرد!