چرا صالحی امیری در خصوص تغییر معاونانش مقاومت می کند؟
امید مستوفی راد، پژوهشگر – دکترای جغرافیای سیاسی
همین ابتدا بگویم ما یک تشکر ویژه به آقای دکتر صالحی امیری بدهکاریم اینکه سعی می کند تا جایی که ممکن است در وزارتخانه متبوعش فضای وفاق و همدلی را با مدیران دولت قبل حفظ نماید و آنها را گرامی بدارد خودش ارزش بزرگی است.
همین که گزینه گفتگو درباره مسایل مربوط به وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را روی میز می گذارد خیلی با ارزش است.
به نظرم ایشان انسان بسیار درستکار و متواضعی است. اینکه میگوید هنوز به انتخاب افراد مناسبی برای تصدی پستهای معاونت هایش نرسیده است باز هم ارزشمند است یا اینکه هنوز موفق به یافتن افرادی که بتوانند اوضاع میراث فرهنگی، وضعیت گردشگری و مشکلات عدیده صنایع دستی را سامان ببخشند نشده است سخن گرانمایه ای است.
اما به نظر میرسد این طولانی شدن انتخاب ممکن است آسیب های دیگری را به دنبال داشته باشد و آن اینکه تا رسیدن به نقطه دلخواه ، شفافیت بین بدنه وزارت میراث فرهنگی و شخص وزیر از بین برود چرا که ممکن است اخبار و اطلاعات از بدنه دستگاه به درستی منتقل نشود یا اگر هم بشود جور دیگری گفته شود یا اصلا وارونه گفته شود چرا که همه ما برای رسیدن به موفقیت و پیشرفتهای سازمانی مان، نیاز به مشاوران امین و آگاه داریم.
اما چرا صالحی امیری در مقابل پرسش خبرنگاران و جامعه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور مبنی بر تغییر معاونان وزارتخانه مقاومت میکند؟ و هر بار گزینه تایید صلاحیت افراد را مطرح میکند؟ آیا پای قول و قراری با وزیر سابق ایستاده است؟ آیا نمیداند این عدم تغییر یا طولانی شدن پروسه آن باعث فرسوده شدن بدنه کارشناسی وزارتخانه اش میشود؟ و ممکن است در اثر آسیب های جدی دچار سرطان مزمن گردد؟.
به نظرم وفاق و همدلی را در اینگونه موارد به شکل های دیگر هم میتوان تعریف کرد چرا که صحبت از یک اکثریت چند میلیون نفری در مقابل اقلیتی انگشت شمار است که البته آن وقت دیگر نامش وفاق و همدلی و همراهی نیست چرا که سنخیتی بین آنها وجود ندارد.
اگر این افراد کنار نروند و وزارتخانه از جذب نگرشهای جدید بی بهره بماند کارآزمودگان مستعد به آهستگی کنار میکشند و افراد بی تجربه و کم ذوق، برنامه ریز و مشاوران فرهنگی-اقتصادی میشوند.
به نظرم عرصه ی سیاست و خدمت صادقانه، آنهم در جایگاهی همچون میراث فرهنگی کشور، جایی برای مدارا کردن و بازیابی دوستان قدیمی و احیای روابط استاد- شاگردی نیست.
عدم تغییر در پیکره هر ساختاری نه تنها هیچ کمکی به پیشرفت وضعیت موجود نمیکند بلکه بر استمرار نابسامانی و تداوم مسیر اشتباه دامن میزند.ضمن اینکه بدنه کارشناسی را ناامید و بی انگیزه میکند.
این یک فرایند طبیعی، قانونی و حتی انسانی است که وقتی دولت ها جابجا میشوند برای حداقل ایجاد نشاط در بدنه آن سازمان و به منظور همگن کردن فعالیت های سازمانی، افراد گماره شده و البته ناکارامد توسط بالاترین مقام مربوطه کنار گذاشته میشوند. اصلا پیدایش شب و روز نشان از اهمیت تغییر در زندگی انسان و تمام موجودات عالم دارد حتی خورشید با آن اهمیت و عظمت هم اگر در مدار گردش و تغییر نباشد زندگی بشر و سایر موجودات به اضمحلال کشیده میشود.
ارتقاء سازمانی، در یک نظام هماهنگ انسانی شکل میگیرد در حالی که در وضعیت موجود این هماهنگی وجود ندارد و رفتن در این راه، کشف مسیرهای تازه را با سر در گمی مواجه خواهد کرد.
در بازی فوتبال وقتی مسابقه در ۹۰ دقیقه تمام میشود سوت پایان بازی نواخته میشود اما متعجبیم چرا هنوز با اینکه بازی در وزارت میراث فرهنگی خیلی وقت است تمام شده است تیم منتخب در میدان ، بدون تماشاگر، خیال رفتن به رختکن را ندارند؟ نمیدانیم شاید هم این بازی بیش از ۱۲۰ دقیقه به طول بینجامد!؟
پیشنهاد میکنم وزیر محترم میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، بیش از پیش خودشان را به بدنه همکاران و کارشناسان وزارتخانه متبوع نزدیک کنند و وفاق و همدلی را همچون دوستان شهیدشان در دوران ۸ سال دفاع مقدس، مجددا و با شیوه ای دیگر تجربه کنند چرا که آنها با همه کرامت و بزرگی شان پای ثابت سفره های سربازان و رزمندگان جان بر کفشان بودند که با دلهای عاشقشان در تقابل با ظلم و ستمگری ایستادند تا آنزمان که جام شهادت را سر کشیدند.
پناه بر شیخ شیراز حضرت حافظ میبرم:
بیا به میکده و چهره ارغوانی کن
مرو به صومعه کانجا، سیاهکارانند.