چگونه نفت ایران معادلات جهانی انرژی را دگرگون میکند؟

مسعود شریعت زاده؛ مدیر مسئول
جهان نفت، جهانی پر رقابت، پرابهام و آکنده از بدهبستانهای سیاسی و اقتصادی است. رگ حیات بسیاری از کشورهای صادرکننده و واردکنندهی انرژی به جریان بیوقفهی تجارت نفت و نوسان قیمت آن گره خورده است.
در این میان، ایران با دارا بودن بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان همواره بازیگری اثرگذار – اگرچه گاه خاموش و گاه پررنگ – در معادلات بینالمللی انرژی بوده است. سالها تحریم نفتی، ظرفیت صادرات و درآمدهای ارزی کشور را کاهش داد اما اکنون، اگر زمزمههای رفع تحریمها و بازگشت تدریجی نفت ایران به بازار جهانی جدی شود، نه فقط سرنوشت ایران، بلکه معادلات بنیادین بازار نفت جهان را نیز تحتالشعاع قرار داده است.
چشمانداز ورود دوباره نفت ایران بر بازارهای جهانی
روند مذاکرات و تعاملات سیاسی بین ایران و غرب، امیدواریهایی برای رفع بخشی یا کل تحریمهای نفتی ایجاد کرده است. طبق گزارش رویترز، انتظار میرود بازگشت رسمی ایران به بازار نفت باعث افزایش عرضه جهانی شود؛ موضوعی که به سرعت بر قیمتها اثرگذار خواهد بود. با توجه به ظرفیت بالقوه ایران برای افزایش صادرات روزانه تا بیش از یک تا ۱.۵ میلیون بشکه در کوتاهمدت، این اتفاق به منزله ورود بازیگری قدرتمند به میدان رقابت است.
افزایش عرضه نفت به طور معمول با کاهش قیمتها همراه خواهد بود، به ویژه در فضایی که بازار جهانی هماکنون به دلیل رشد فناوریهای انرژیهای نو و کند شدن رشد اقتصادی، با مازاد عرضه نسبی مواجه است. ناگفته پیداست که ورود ناگهانی نفت ایران، حاشیه سود بسیاری از تولیدکنندگان از جمله آمریکا (با نفت شیل) و برخی کشورهای اوپک را کاهش خواهد داد و حتی ممکن است سیاست تولید آنها را بازنگری کند. مگر آنکه در پروژه های سرمایه گذاری در ایران ورود کنند.
افزایش درآمدهای ارزی و فرصتهای رشد
ورود دوباره نفت ایران به عرصه رسمی تجارت جهانی، افزایشی چشمگیر در منابع ارزی کشور ایجاد خواهد کرد. این درآمد از دو محل کاهش هزینه های فروش و باج های دوران تحریم است و از سوی دیگر فرصت صادرات بیشتر محصولات که میتواند چند کارکرد اصلی داشته باشد:
تقویت ذخایر ارزی بانک مرکزی: افزایش دسترسی به ارز، ثبات قیمتی در بازارهای داخلی ایجاد میکند و جلوی تلاطمهای پیدرپی نرخ ارز را میگیرد.
سرمایهگذاری در زیرساختها: رشد درآمدهای ارزی امکان بازسازی و نوسازی صنعت نفت، گاز و پتروشیمی کشور را فراهم میکند و حتی میتواند بخشهایی که به دلیل کمبود سرمایه در سالهای گذشته فرسوده شده را احیا کند.
کاهش کسری بودجه و بهبود شاخصهای رفاهی: بخش مهمی از کسری بودجه دولتهای سالهای اخیر ناشی از عدم تحقق درآمدهای نفتی بوده است. بازگشت جریان نفت، باعث کاهش فشار مالی بر دولت و بهبود شاخصهای رفاهی خواهد شد.
افزایش قدرت چانهزنی اقتصاد ایران: با دسترسی به ارز بیشتر و بهبود تراز تجاری، قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات تجاری و اقتصادی منطقهای و بینالمللی افزایش مییابد.
با این حال افزایش صادرات نفت، همچنان نیازمند عبور از چند چالش اساسی است که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. فشار رقابتی و جنگ قیمت: کشورهای رقیب، به ویژه تولیدکنندگان اوپک، ممکن است با کاهش قیمت نفت یا افزایش تولید سعی کنند حضور دوباره ایران را کماثر سازند. چنین وضعیتی میتواند بازار را تبدیل به سیاحتی از بیثباتی کند؛ چراکه نفت ارزانتر ایران تهدیدی مهم برای درآمد صادرکنندگان فعلی است.
۲. مدیریت نقدینگی و تورم: ورود ارز ناشی از فروش نفت، در صورت نبود نظام مدیریت کارآمد، میتواند با افزایش نقدینگی، زمینهساز تورم جدیدتری شود. دولت موظف خواهد بود با ابزارهای سیاستی مناسب از تبدیل این فرصت طلایی به تهدیدی خطرناک برای اقتصاد ایران جلوگیری کند.
۳. ظرفیتهای زیرساختی صادرات و انتقال پول: سالهای تحریم موجب فرسودگی بخشی از زیرساختهای صادرات نفت شده است. نوسازی بنادر صادراتی، خطوط لوله و همچنین مذاکرات برای اطمینان از انتقال پول، همچنان یکی از الزامات بهرهوری از شرایط جدید خواهد بود.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی
عارضه فوری دیگر رشد عایدیهای نفتی، تأثیر بر رفاه اجتماعی است. در سالهای اخیر، کمبود ارز و محدودیتهای درآمدی به فربه شدن دولت و کوچک شدن سبد معیشتی خانوارها منجر شد. با ورود دوباره ایران به پیامدهای صادرات نفت، دولت قدرت مانور بیشتری برای اعمال سیاستهای رفاهی و حمایت اجتماعی خواهد داشت. اگر این عایدی به شکل صحیح مدیریت شود، امکان اختصاص به پروژههای عمرانی، حمایت از تولید و حتی افزایش یارانههای هدفمند وجود خواهد داشت.
اما، تجربه نشان داده که اقتصاد تکمحصولی، بهخصوص اقتصادی که وابستگی بالایی به نفت دارد، مستعد آسیبهای جدی در اثر بحرانهای جهانی یا شوکهای قیمتی است. از این رو، تدبیر همزمان بر مدیریت بهینه درآمدهای نفتی و برنامهریزی برای کاهش وابستگی در بلندمدت، اولویتی اجتنابناپذیر خواهد بود.
لذا بازگشت ایران به بازار جهانی انرژی باید توأم با تدبیر و راهبردی سنجیده باشد در کوتاهمدت، سیاست تثبیت بازار ارز و کاهش فشار بودجهای میتواند در صدر اقدامات دولت قرار گیرد. اما در میانمدت و بلندمدت، سرمایهگذاری در زیرساختهای صادراتی و تاکید بر تنوعبخشی به اقتصاد، باعث افزایش مقاومت ایران در برابر تلاطمهای بعدی خواهد شد.
اجرای دقیق سیاستهای پولی و مالی بهگونهای که از اقتصاد کشور در مقابل بیماری هلندی محافظت کند، حائز اهمیت است. همچنین بخشی از درآمدهای ارزی باید برای سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، توسعهی صنایع پاییندستی نفت و حمایت از بخش خصوصی صرف شود تا وابستگی صرف به خامفروشی جای خود را به صادرات محصولات با ارزش افزوده بالاتر بدهد.
مجموعه شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که بازگشت نفت ایران به بازار جهانی میتواند هم قیمت جهانی انرژی و هم درآمدهای ارزی کشور را به شکلی معنادار متأثر سازد. اما این فرصت طلایی فقط برای سهامی چندروزه نخواهد بود؛ بلکه با مدیریت مناسب، میتواند زمینهساز تحول ساختاری اقتصاد ایران باشد. در عین حال، کشور باید آمادهی مدیریت چالشهایی نظیر تورم، فشارهای رقابتی و ریسک نوسانات قیمت جهانی هم باشد.
در نهایت، ایران میتواند با اتکا به تجربه سالهای سخت تحریم، این بازگشت را به نقطه عطفی در اقتصاد ملی تبدیل کند. اما، تحقق این چشمانداز، نیازمند همدلی، درایت و برنامهریزی چندلایهای است؛ از تزریق درآمدها به بخشهای مولّد اقتصاد تا ارتقای جایگاه کشور در زنجیره ارزش جهانی انرژی.