کد خبر: 190304209218
جامعه و فرهنگروزنامه

ضرورت گردش نخبگان در اداره کشور

وحید حاج سعیدی؛ روزنامه نگار

ظرفیت‌های مغز انسان و شیوه به کار گرفتن آن در امورات مختلف، یکی از بحث‌هایی است که همواره مورد مناقشه دانشمندان بوده و هست و دانشمندان زیادی به این مقوله پرداخته اند. جالب است که انسان تا به امروز توانسته تنها از ۱۰ درصد تا نهایتاً درصد مغز خودش استفاده کند.

حاج سعیدی

خیلی‌ها بر این باورند که دانشمندان و نخبگان، کسانی بوده‌اند که از حداکثر سلول‌های خاکستری مغزشان استفاده کرده‌اند، اما طبق بررسی‌هایی که انجام گرفته، مشخص شده که آن‌ها هم تنها تا ۱۵درصد از ظرفیت مغزشان را به کار گرفته‌اند. با این وجود خدمات و اثرات چشمگیر نخبگان و دانشمندان در دنیا نشان می دهد استفاده همین ۱۰ الی ۱۵ درصد ظرفیت مغزی هم دنیا را متحول ساخته است. استفاده از ظرفیت های فکری نخبگان در دنیا محدود به ابداعات و اختراعات در حوزه های مختلف علمی نمی شود بلکه در بحث حکومت داری و اداره کشور نیز، از این ظرفیت تا رسیدن به بالاترین کیفیت در حکومت داری استفاده می شود.

در شرایط پیچیده و پرشتاب دنیای امروز، ضرورت استفاده از ظرفیت نخبگان در اداره کشور بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. نخبگان، به‌عنوان سرمایه‌های فکری و علمی جامعه، نقش کلیدی در حل مسائل اساسی کشور، نوآوری در ساختارهای مدیریتی، و ارتقای کارآمدی نظام حکمرانی دارند.

بهره‌گیری از توان علمی، تجربیات تخصصی، و دیدگاه‌های تحلیلی نخبگان می‌تواند مسیر توسعه پایدار، عدالت‌محور و دانش‌بنیان را هموار کند. در بسیاری از کشورهایی که توانسته‌اند در عرصه‌های علمی، اقتصادی، و سیاسی پیشرفت چشم‌گیری داشته باشند، یکی از عوامل اصلی موفقیت، مشارکت فعال و هدفمند نخبگان در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها بوده است. در کشور ما نیز، با وجود تنوع گسترده‌ای از استعدادهای درخشان در حوزه‌های مختلف، غفلت از این ظرفیت عظیم، نه تنها منجر به اتلاف منابع انسانی ارزشمند می‌شود، بلکه روند پیشرفت کشور را نیز کند می‌سازد.

بنابراین، ایجاد سازوکارهای مؤثر برای شناسایی، جذب، نگهداشت و به‌کارگیری نخبگان در عرصه‌های مختلف مدیریتی، علمی و اجرایی، ضرورتی انکارناپذیر برای تضمین آینده‌ای روشن و توانمند برای کشور است.

ظرفیت های متعدد نخبگان تا جایی گسترده و قابل اعتنا است که اهالی علم و دانایی تنها به حضور نخبگان در اداره کشور اکتفا نکرده و مبحثی به نام «گردش نخبگان» را نیز مطرح ساخته اند. چرا که بر این باورند که هر سری دارای افکار نامحدود و سازنده فراوانی است و باید از تمام ظرفیت های موجود در جامعه نهایت استفاده را برد.

نظرات و نظریه های فراوانی در خصوص حضور نخبگان در اداره حکومت مطرح است. شاید مهمترین نظریه حضور نخبگان در قدرت‌، نظریه گردش نخبگان باشد. این نظریه که توسط جامعه شناس و فیلسوف ایتالیایی «ویلفردو پارتو» ارائه شده نشان می‌دهد چگونه نخبگان می‌توانند در گردشی حساب‌شده‌، به حاکمیت تعادل بخشند و اداره جامعه را به‌دست گیرند. نخبه‌گرایی به معنای باور داشتن به این اصل است که در هر جامعه افرادی به سبب توانمندی‌های شخصی و ظرفیت های فکری‌شان برتر از دیگران‌اند و حق آنها است که از امتیازات پیشوایی و راهبری در جامعه برخوردار باشند.

نخبگان به دو طبقه تقسیم می‌شوند: یکی نخبگان حاکم، متشکل از افرادی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم نقش قابل ملاحظه‌ای ‌در حکومت و اداره جامعه ایفا می کنند و دیگری نخبگان غیر حاکم مرکب از بقیه نخبگان که در سایر امورات مشغول فعالیت هستند. پارتو، نخبگان را شایسته ترین و بهترین افراد در همه شاخه‌ها و زمینه‌هایی که انسان‌ها فعال هستند، می داند.

با این وجود باید اذعان کنیم در کشور ما علی رغم حضور نخبگان متعدد در عرصه های مختلف، کمتر از وجود آنها در عرصه اداره مملکت استفاده می شود و لزوماً برای دخالت در اداره کشور نیاز به ابزار نخبگی نیست و در اکثر موارد حضور در عرصه سیاست، وابستگی به احزاب و حتی وابستگی به برخی افراد کفایت است!

نماینده ای که بعد از پیروزی در انتخابات خبر از عالم رویا می دهد و ادعا می کند تعداد رای هایش را نیز می دانسته یا نماینده ای که از ضرورت استفاده از آزمون و خطا در ساخت هواپیما سخن می راند و این صنعت را با اریگامی اشتباه گرفته است نه تنها نخبه نیست، بلکه از بسیاری دیگر از افراد جامعه نیز به لحاظ علمی و کارایی پائین تر است.

در حقیقت داشتن مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد یا حتی دکتری( آن هم در شرایط علمی فعلی جامعه که پایان نامه های دانشجویی در سایت دیوار خرید و فروش می شوند) ، هیچ ارتباطی با نخبگی و ظرفیت های عظیم فکری ندارد. دردمندانه نخبگانی هم در بدنه حکومت دستی بر آتش دارند اعتقادی به نظریه گردش نخبگان ندارند و با تصدی بی شمار پست، علاوه بر کمرنگ کردن توان و ظرفیت خود ( به جهت کثرت و فراوانی حوزه ها و سمت ها) ، مانع از حضور سایر نخبگان به ویژه نخبگان جوان در عرصه های مختلف می شوند.

با این وجود باید اذعان کرد گردش نخبگان و استفاده از ظرفیت نخبگان در حکومت دارای امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و بدون حضور و گردش نخبگان نو اندیش حتی با چرخش ادواری نخبگان پیر و خسته، حاکمیت دچار فرسودگی و ناتوانی می شود و زمانی فرا خواهد رسید که این نخبگان حتی توانایی انتقال تجارب مدیریتی خود را هم به نخبگان جوان نخواهند داشت. قاطبه نخبگان را دریابیم…

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا