سندروم دید تونلی در بحران

دکتر ملیکا ملکآرا؛ توسعهدهنده نظریههای مدیریتی و سازمانی
در دوران بحران های چندلایه و پیچیده، مانند تحریمها، جنگ های اقتصادی، پاندمی های جهانی و درگیری های نظامی و منطقه ای، بسیاری از سازمانها دچار اختلالی پنهان میشوند که من آن را «سندروم دید تونلی در بحران» مینامم.
این سندروم، نوعی محدودشدگی استراتژیک است که دید مدیران و تصمیمگیرندگان را صرفاً به مسئله بقا در کوتاهمدت معطوف میکند؛ غافل از آنکه هدف اصلی سازمانها فقط زندهماندن نیست، بلکه «زندهبودن و رشد کردن» است.
زمانی که سازمانها گرفتار این سندروم میشوند:
افق دیدشان از چشماندازهای بلندمدت و استراتژیک به چالشهای فوری و واکنشی محدود میگردد.
منابع و بودجههایی که پیشتر صرف نوآوری، تحقیق و توسعه و برندینگ میشد، به رفع بحرانهای روزمره اختصاص مییابد.
فرهنگ سازمانی به تدریج تحلیل میرود و انگیزه کارکنان جای خود را به فرسودگی شغلی میدهد.
تصمیمگیریهای شتابزده، ارزشهای بنیادی و هویت سازمان را به خطر میاندازد.
اگرچه تمرکز شدید بر بحران ممکن است در کوتاهمدت از سقوط سازمان جلوگیری کند، اما در بلندمدت، این سندروم سازمان را در «دام بقا» گرفتار میکند؛ وضعیتی که در آن سازمان تنها برای زندهماندن میجنگد، بدون آنکه بتواند مزیت رقابتی خود را حفظ یا آیندهاش را برنامهریزی کند.
سازمانهایی که توانستهاند از بحرانها عبور کنند، یک وجه مشترک مهم داشتهاند: آنها ضمن مدیریت چالشهای کوتاهمدت، چشمانداز و مأموریت بلندمدت خود را هرگز رها نکردهاند. این تعادل ظریف میان «بقا» و «رشد» نیازمند جسارت، آیندهنگری و تخصیص هوشمندانه منابع است.
رهبران موفق، اگرچه تحت فشار بحران تصمیم میگیرند، اما همواره تصویر بلندمدت برند، بازار و سرمایه انسانی سازمان را مدنظر دارند.
در نهایت، جهان و به ویژه منطقه ما در مواجهه با بحرانهای چند لایه و غیرقابلپیشبینی است. شناخت و درک «سندروم دید تونلی در بحران» میتواند نخستین گام برای ایجاد تغییرات بنیادین باشد.
سازمانها باید آگاه باشند که صرف حفظ بقا در بحران کافی نیست؛ بلکه باید با بازنگری استراتژیک و مدیریت هوشمندانه منابع، مسیر توسعه و پیشرفت پایدار را طراحی و دنبال کنند.
تنها با بازگرداندن نگاه استراتژیک میتوان از تونل بحران عبور کرد و به افقهای روشنتر رسید.