
سکینه مهرائی
در هفتههای اخیر، بار دیگر خبرهایی دلهرهآور از گوشه و کنار ایران درباره انفجارهای مرگبار ناشی از نشت گاز شهری به گوش میرسد. حوادثی که زندگی خانوارها را ناگهان زیر آوار نابودی و مصیبت میبرد، اما مسئولان شرکت ملی گاز، همچنان در پشت شعارهای کلیشهای و توصیههای ناکارآمد پنهان شدهاند.
به گزارش عصراقتصاد، بررسی گزارشهای تازه و مروری بر پروندههای مشابه در سالهای قبل، نشان میدهد ضعف نظارت، فقدان برنامه پیشگیرانه و بیپاسخماندن چرایی حوادث، مردم را به انتقاد و حتی طنز تلخ واداشته است.
مصدومیت شش نفر و خسارت سنگین در انفجار چیتگر
۱۹ تیر ۱۴۰۴، حوالی چیتگر تهران شاهد انفجار شدیدی بود که در یک واحد مسکونی ۸۰ متری در طبقه پانزدهم برج پامچال رخ داد و دیوارها و سقف خانه کاملاً تخریب شد. در این حادثه، شش نفر مجروح شدند، گرچه خوشبختانه تلفات جانی نداشتیم، اما تعدادی از ساکنان ساختمانهای مجاور هم دچار خسارات جدی شدند.
بررسیهای سازمان آتشنشانی علت حادثه را تجمع گاز شهری به دلیل باز ماندن شیر گاز و ایجاد جرقه تشخیص دادند. هرچند آتشسوزی گستردهای رخ نداد، اما حجم انفجار به اندازهای بود که سقف و دیوار چند واحد مجاور نیز تخریب شد.
نکته جالب توجه، همزمانی این انفجار با پیامکی بود که قرار بود گاز این واحدها به طور رسمی وصل شود؛ ولی سادهترین استانداردهای ایمنی، نه از سوی ساکنان و نه شرکت گاز رعایت نشد. در فضای مجازی هم علاوه بر انتشار خبر واقعی، شایعات زیادی پیرامون حمله موشکی یا تروریستی شکل گرفت که میزان اعتماد عمومی به اطلاعرسانی رسمی را بیشازپیش زیر سؤال برد.
انفجارهای مرگبار در مشهد، اهواز، کلات، مراغه و نیشابور
تنها طی یک ماه گذشته، چندین انفجار ناشی از نشت گاز شهری در شهرهای مختلف جان مردم را گرفت. ۴ تیر در خیابان هدایت مشهد، انفجار منجر به فوت یک کودک و یک زن میانسال و مجروحیت پنج نفر دیگر شد. در ۲۹ خرداد، نشت گاز در خانهای روستایی در کلات انفجاری ایجاد و یک نفر دچار سوختگی شدید شد. ۲۶ خرداد، انفجار گاز در مجتمع چهار واحدی کیانشهر اهواز، یک کشته و چند مصدوم برجای گذاشت.
بیتفاوتی و توصیههای کلیشهای مسئولان، موجی از انتقاد و طنز تلخ در فضای مجازی نسبت به عملکرد شرکت ملی گاز ایجاد کرده است
حادثهای مشابه در ۱۵ خرداد نیشابور رخ داد و هفت نفر را روانه بیمارستان کرد. همچنین ۱۹ اردیبهشت، انفجار کپسول گاز در یک خانهباغ در مراغه چهار نفر را به کام مرگ کشاند و چند تن مصدوم شدند. این فهرست اگر کمی به عقب برویم، باز هم طولانی و تلخ میشود.
در برخی حوادث، ساختمانها یا واحدها تازهساز و خالی از سکنه بودند و همین فقدان ساکنان موجب کاهش تلفات شد، اما بسیاری از این انفجارها زندگی خانوادهها را برای همیشه دگرگون و نابود کرده است.
انفجار فرمانیه؛ یادآور فاجعهای فراموششده
نمونه شاخص این همهگیری انفجارها را میتوان در حادثه فرمانیه تهران در سال ۱۳۹۳ دید. در این حادثه، انفجار شدید حاصل نشت گاز در یک مغازه، هفت زخمی و صدمات سنگینی به مغازه و رهگذران وارد کرد. پرتاب شیشهها و تجهیزات مغازه حتی به خودروهای عبوری نیز آسیب زد. آن زمان، مدیران آتشنشانی با وجود تأکید بر نقش نشت گاز و توصیههای ایمنی به شهروندان، هیچ برنامه یا اقدام ملموسی را از سوی شرکت گاز شاهد نبودیم – وضعیتی که تا امروز تغییری نکرده است.
چرا شرکت گاز اقدامی نمیکند؟
نکتهای که در تمام این حوادث مشترک است، ضعف نظارت، فقدان سیستم هشدار و نبود بازرسیهای اجباری، هم از سوی شرکت ملی گاز و هم از سوی سازمانهای نظارتی است. راهکارهای پیشگیرانهای مثل نصب سیستمهای اعلام نشت گاز، کنترل اجباری سالانه توسط متخصصان و برخورد با لولهکشی و اتصالات غیرمجاز فقط در آییننامهها وجود دارد و به ندرت اجرایی میشود.
مسئولان معمولاً بعد از هر حادثه مشابه، فقط توصیه میکنند که مردم از متخصصان دارای مجوز استفاده کنند یا به علائم بوی گاز حساس باشند، اما هیچ ضمانت اجرایی و بودجه مشخصی برای پیشگیری از سوی شرکت گاز اعلام نمیشود.
طنز تلخ مردم؛ وقتی اداره گاز سوژه میشود
تکرار این فجایع و بیعملی مسئولان، باعث شده پای انفجارهای گاز به فضای طنز و شوخی هم باز شود. در شبکههای اجتماعی مردم با جملاتی مثل «اگر خانهات را گازکشی کردی، فاتحه بخوان!» اداره گاز و شرکت ملی گاز را به سخره میگیرند. عدهای هم معتقدند این انفجارها به حدی عادی شده که مردم بیش از خطرات واقعی، از ناکارآمدی و بیتفاوتی مدیران نگران هستند.
شمار انفجارهای مرگبار ناشی از نشت گاز در ماههای اخیر افزایش یافته اما ضعف نظارت و نبود بازرسی اجباری همچنان ادامه دارد
مرور انفجارهای پیدرپی گاز در سراسر ایران – چه در خانههای قدیمی و چه در مجتمعهای تازهساز – نشان میدهد شرکت ملی گاز و متولیان ایمنی شهری، نه تنها اقدام مؤثری برای ارتقای ایمنی نکردهاند، بلکه با نبود سیاست پیشگیرانه و کنترل واقعی، روز به روز بر نگرانیهای عمومی میافزایند.
باید از مسئولان پرسید: تا کی قرار است مرگ و ویرانی به اسم سهلانگاری و نشت گاز، تقدیر اجباری شهروندان باشد؟ آیا زمان آن نرسیده که این طنز تلخ و تکراری پایان یابد؟