از خشکسالی تا شکوفایی؛ چگونه سرمایهگذاری در آب کشور را متحول میکند؟

مسعود شریعت زاده؛ مدیر مسئول
هر سال با فرارسیدن ماههای گرم، بحران آب بار دیگر به یکی از جدیترین نگرانی های ملی در ایران تبدیل میشود. خشکسالیهای متوالی، کاهش بارندگی، رشد جمعیت و توسعه نامتوازن شهری و کشاورزی باعث شدهاند که منابع آبی کشور با فشاری بیسابقه مواجه شوند.
نتیجه این روند، خاموشیهای گسترده، کاهش کیفیت آب آشامیدنی، تهدید معیشت کشاورزان و حتی مهاجرتهای زیستمحیطی بوده است. اکنون بیش از هر زمان دیگری، سرمایهگذاری هدفمند در صنعت آب و مدیریت هوشمند منابع آبی کشور به ضرورتی اجتنابناپذیر بدل شده است.
بحران آب؛ ریشهها و پیامدها
طبق آمارهای رسمی، ایران اکنون در شمار ۱۵ کشور اول کمآب دنیا قرار گرفته است. متوسط سرانه آب تجدیدپذیر به کمتر از یکسوم میزان استاندارد بینالمللی رسیده و بسیاری از دشتها در وضعیت ممنوعه قرار دارند. در ماههای تابستان، مصرف آب به اوج میرسد و استانهای مرکزی و جنوبی، علاوه بر گرما، با قطعی یا افت فشار آب نیز دستوپنجه نرم میکنند. از سوی دیگر، کشاورزی سنتی – که سهم عظیمی از مصرف آب کشور را دارد – همچنان با بهرهوری پایین و اتلاف منابع مواجه است. پیامد این بحران فقط به کمبود آب محدود نمیشود؛ زنجیرهای از مسائل اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی از جمله بیکاری کشاورزان، کاهش تولید مواد غذایی، افزایش قیمتها، فشار بر زیرساختهای شهری و حتی تشدید مهاجرت به کلانشهرها به دنبال آن رخ میدهد.
گذر از مدیریت سنتی؛ نیاز به رویکرد سرمایهمحور
راهحل بحران آب ایران را نمیتوان صرفاً در محدودیتهای کوتاهمدت یا صرفهجویی عمومی خلاصه کرد. آنچه امروزه با شدت بیشتری احساس میشود، نیاز به تغییر پارادایم مدیریت آب و جهش در حجم و کیفیت سرمایهگذاری در این حوزه است.
از یک طرف باید با سرمایهگذاری در فناوریهای نوین (مانند شیرینسازی آب دریا، بازیافت فاضلاب، آبیاری هوشمند، کنتورهای دیجیتال، نشتیابی، بازچرخانی و …)، بهرهوری مصرف را به شدت بالا برد و از سوی دیگر با تشویق بخش خصوصی و ایجاد الگوهای جدید تامین مالی، سبد سرمایهگذاری و طرحهای زیرساختی را تقویت نمود.
نقش حیاتی بخش خصوصی و سرمایهگذاری خارجی
سنت تاریخی مدیریت آب در ایران، بر دوش دولت بوده؛ اما تجربه کشورهایی همچون استرالیا، اسرائیل و حتی امارات نشان میدهد بدون ورود بخش خصوصی و سرمایهگذاریهای هدفمند، گذر از بحران عملی نخواهد بود. هماکنون فرصت بیبدیلی برای گسترش شرکتهای دانشبنیان، استارتاپهای حوزه فناوری آب و پروژههای مشارکت عمومی-خصوصی (PPP) وجود دارد.
دولت میتواند با ارائه مشوقهای مالیاتی، اعطای تسهیلات کمبهره و حذف قوانین دستوپاگیر، فعالان اقتصادی را به میدان آب وارد کند.
همچنین جذب سرمایهگذاری خارجی و انتقال فناوری از شرکتهای بینالمللی، به شرط دیپلماسی اقتصادی پویا، میتواند نقطه پرتابی برای پروژههای بزرگی چون نیروگاههای شیرینسازی، احداث تصفیهخانههای مدرن و شبکهسازی گسترده آب باشد.
فناوری، راه نجات آینده
امروزه هوشمندسازی شبکه توزیع آب، سنجش خودکار مصرف و استفاده از دادههای بزرگ (Big Data) به کمک اینترنت اشیا (IoT)، امکان مدیریت کاربردی، پیشگیری از هدررفت و بهینهسازی مصرف آب را در مقیاسی کلان فراهم آورده است.
همچنین توسعه سامانههای پیشبینی و هشدار بحران، آموزش عمومی و مشارکت شهروندی در مدیریت آب – از کنتورهای هوشمند تا مدلهای گیموار، اپلیکیشنهای مدیریت مصرف و جمعآوری آب باران – راهبردهایی هستند که بسیاری از کشورهای کمآب دنیا به موفقیت رساندهاند و ایران نیز میتواند از آنها الهام بگیرد.
اصلاح ساختار تعرفه و قیمتگذاری آب
یکی از الزامات سرمایهگذاری موفق در صنعت آب، اصلاح ساختار تعرفه و واقعیسازی قیمت آب، به ویژه برای مشترکان پرمصرف و مصارف غیرضروری است. ادامه روند فعلی، نه تنها سرمایهگذاری را بیصرفه و غیرجذاب میکند، بلکه الگوی مصرف را به سمت اتلاف بیشتر سوق میدهد.
سیاست تعرفهگذاری پلکانی، پرداخت یارانههای هدفمند به اقشار ضعیف و شفافیت عملکرد شرکتهای آب و فاضلاب باید به طور جدی در دستور کار سیاستگذاران قرار گیرد.
با توجه به تجربه خشکسالیها، فرونشست زمین، کاهش سطح آبهای زیرزمینی و هزینههای سنگین خاموشی و بحران در تابستان، شاید زمان آن رسیده که موضوع «آب» در اولویت تصویب بودجههای عمرانی، سیاستگذاری و گفتوگوی رسانهای کشور قرار گیرد.
چه در سطح مردم که مصرف هوشمند و سهم خود را باید جدی بگیرند و چه در سطح حاکمیت که با اصلاح ریلگذاری بنیادی، فضای رقابت و ورود سرمایهگذاران داخلی و خارجی را مهیا کند. سرمایهگذاری در صنعت آب – از فناوری تا زیرساخت و آموزش – هزینه نیست؛ بیمه و تضمین آینده ایران است. خردورزی و اقدام امروز، فردای تابستان ایران را امیدوار خواهد کرد.