هر کی نتونه پخمهست

راضیه حسینی
«میزان افزایش حقوق برای سال آینده ۲۰ درصد در نظر گرفته شده است.»
به نظرمان دیگر تنها راه دوامآوردن، خواندن کتابهای انگیزشی است. البته از آنجایی که خود کتاب انگیزشی هم شامل تورم شده است و نمیتوان خرید، تا انگیزه برای زندگی پیدا کرد، بهتر است به کتابفروشیها برویم و فقط از تیتر کتابها انگیزه بگیریم.
از مسئولان هم تقاضا داریم حتماً روی فیشهای حقوقی یکگوشه کناری را پیدا کنند و معادل فارسی «Just Do It» را بنویسند. این خودش انگیزهای میشود برای کارگر و کارمند تا تلاش کنند هرطور شده پروژه زندگیکردن را به انجام برسانند!
حالا برویم سراغ کتابفروشیها.
مثلاً وقتی کتاب «نمیتونی به من آسیب بزنی» را در قفسه ببینیم ناخودآگاه پر از انرژی میشویم و با خودمان میگوییم «بیست درصد که هیچ، اگر فقط ده درصد هم اضافه میکردند ما باز هم ادامه میدادیم. آنقدر میدویدیم تا پاهایمان تاول بزنند، تا کفشهایمان پاره شوند. این چیزها نمیتواند به ما آسیب بزند.»
یا وقتی عنوان «زندگی دلخواهتان را بسازید» را میبینیم. چشمانمان را میبندیم و به خودمان میگوییم «همینه. تو باید باوجود تمام مشکلات، زندگی دلخواهت رو بسازی. نذار کسی جلو رسیدن بهش رو بگیره. برو جلو. قوی باش. جا نزن.»
بعد میرسیم به «شکست بخور، باز هم شکست بخور، این بار بهتر شکست بخور» خوشحال میشویم که تابهحال راه را اشتباه نرفتهایم و مسیر درست همین است که سی، چهل سال است در حال انجامش هستیم!
با «رها کن» فیش حقوقی، قیمتها، گرانی، تورم و کلاً خودمان را رها میکنیم تا خودش یک جایی برود.
«جهان هستی هوایت را دارد» را که میبینیم دیگر خیالمان به کل راحت میشود و در همان رهایی و خوشحالی و سرخوشی و دویدن و… همه چیز را به جهان هستی میسپریم و با خیالی آسوده به سمت درب خروج کتابفروشی میرویم، ولی دقیقاً نزدیک به در، جایی میان قفسههای کتابهای قدیمی، «پخمه» تمام معادلاتمان را به هم میریزد و باز برمیگردیم سر جای اولمان.
البته جای نگرانی نیست. فقط کافی است یک چرخ در بین پرفروشهای دنیا بزنیم تا باز همان حس سرخوشی و رهایی بهمان دست بدهد و «پخمه» را فراموش کنیم. باز به خودمان بگوییم:
«ما میتونیم و هر کی نتونه پخمهست.»








