استاد برای دانشجو الگوست
مجید عباسی/استاد دانشگاه علمه طباطبایی
استاد به خصوص برای دانشجوی دوره کارشناسی الگو محسوب می شود، دانشجویان کارشناسی چون از مدرسه وارد دانشگاه میشوند، حرفی که استاد میزند، رفتاری که دارد و مطالبی را که در کلاس و خارج از کلاس مطرح میکند به نوعی مورد الگوبرداری قرار میدهند بنابراین نحوه گفتار و رفتار استاد در دانشجو تأثیر میگذارد.
حال اینکه آزادیبیان وجود دارد، بله وجود دارد و کسی منکر آن نیست، منتها راه و روش دارد؛ راهش این نیست که استاد برود وسط دانشجویان احساساتی که میخواهند تحصن کنند و کلاس از حیزانتفاع ساقط کنند، شعارهای ساختارشکنانه بدهد و آنها را تحریک کند.
استاد کاملاً آزاد است و میتواند تقاضا کند که کرسی آزاداندیشی بگذارند، چه کسی نمیگذارد او بیاید در قالب کرسی ترویجی یا نظریهپردازی صحبتش را بکند؟! او میتواند در قالب مناظره و بحث با طیفهای مختلف حرف خود را بزند، منتها باید در یک فضای علمی این کار را انجام دهد نه در یک فضای مهیج احساساتی که جریانهای معاند میخواهند سوار آن شوند.
در دانشگاهها این مسائل همه مشخص شده یعنی استاد میتواند برای انجام چنین برنامههایی تقاضا دهد و حتی نیاز به تقاضا هم ندارد، میتواند به انجمنهای علمی پیشنهاد دهد که مثلاً در مورد آزادی حجاب که الان یکی از مسائل مطرح است جلسه برگزار کنند. مثلاً بگوید انجمن علمی علوم سیاسی یا انجمن علمی علوم اجتماعی بیایید جلسهای در این مورد بگذارید تا موافقان و مخالفان حجاب بیایند در یک فضای علمی صحبت کنند، اما اینکه شما بروید وسط برخی دانشجویان جوان احساساتی و آنها را تهییج کنی کار درستی نیست.
البته باید تأکید کنم که تعداد این اساتید بسیار کم است و شاید کمتر از نیم درصد اساتید چنین رفتاری داشتهباشند و همچنین اتفاقاتی که در خصوص خروج برخی از استاید افتاده نیز روال طبیعی است که در همه دانشگاههای دنیا اتفاق میافتد.
نکته اول این است که دولت بد عمل نکرد. سخنگوی وزارت علوم صحبت کرد و توضیحات مفصلی در مورد اتفاقاتی که برای این تعداد افتاده داد که چه تعدادی از آنها بازنشسته شدهاند، قرارداد کدام یک تمام شده بود، کدام یک دچار رکود علمی شده بودند.
به نظر من دولت آن چیزی را که باید اطلاعرسانی میکرد انجام دادهاست. نکته بعدی اما این است که اساتید یک موقع دچار اشتباه محاسباتی میشوند و بعد به این نتیجه میرسند که اشتباه کردهاند در مورد این اساتید نیز میشود از رأفت و رحمت اسلامی استفاده کرد تا اینها بازگردند، ولی در مورد اساتیدی که معاند هستند و هنوز هم برای مجموع نظام خط و نشان میکشند، اینگونه نیست.
در مجموع عملکرد دولت در این مسئله عملکرد بدی نبود و وزارت علوم به خوبی توضیح داد، البته انتقاد من این است که ای کاش وزارت کشور بیانیه نمیداد، یعنی هماهنگ میشد و خود وزارت علوم مطالب را شفافسازی میکرد، چون بیانیه وزارت کشور مقداری مسئله را امنیتی و سیاسی کرد، در حالی که این بحث در درجه اول یک بحث علمی است و بعد مسائل دیگر مطرح میشود، ولی مجموعاً دولت در این خصوص خوب عمل کردهاست.
قطعاً این رفتار تأثیر خود را خواهد داشت تا برخی از اساتید متوجه باشند که در موقعیت مهم و حساسی قرار دارند و در این موقعیت حساس نمیتوانند هر حرکتی و هر حرفی را مخصوصاً در دوره فتنه انجام دهند. بالاخره شرایط عادی با وضعیت فتنه متفاوت است، وقتی که اغتشاش و فتنه ایجاد میشود موضعگیری که استاد دانشگاه انجام میدهد چه در طرفداری از اغتشاش و چه برضد آنها و برای کنترل اغتشاشات تأثیر خود را دارد.
وقتی اساتید دانشگاه علیه اغتشاشگران صحبت میکند، اغتشاشگران میگویند استاد فلانی دارد میگوید کار ما اشتباه است، نکند کار ما اشتباه باشد و از طرف دیگر اگر برود وسط آنها و بگوید ادامه دهید شما موفق میشوید و مثلاً بگوید که این یک جنبش است و باید ادامه پیدا کند.
در این شرایط همان فرد میگوید اگر کار ما اشتباه است، چرا حتی استاد فلانی نیز از ما حمایت کرد. پس چه اظهارنظر منفی و چه اظهارنظر مثبت استاد در ایام اغتشاشات تأثیرگذار است و یک استاد در تراز انقلاب اسلامی حتماً باید این مسائل را مدنظر قرار دهد.
در آخر باید این نکته را هم عرض کنم که باید توجه داشت مطالبی که عرض شد، اصلاً به این معنا نیست که خدای ناکرده این نظر وجود دارد که همه باید عین من یا ما فکر کنند یا همه باید هر چیزی را که مجموعه نظام گفت، چشم بگویند، نه؛ نقادی و آزادی گفتوگو حتماً باید در دانشگاه وجود داشتهباشد، ولی مهم این است که در مسیر قانونی و نه در مسیر آشوب، اغتشاش و امثال اینها باشد.