برداشت سیاستگذاران از «مسئولیت»
علی اکبر تاج مزینانی/ استاد دانشگاه علامه طباطبایی
در ایران، جای فعالیتهای تحقیقاتی در حوزه مسئولیت های اجتماعی و نقشی که میتواند در رفاه داشته باشد بسیار خالی است. در سیاست گذاری اجتمای با یکسری اصول و ارزشهایی مواجهیم که برنامهریزی مبتنی بر آن انجام میشود.
برابری، انصاف، عدالت، انتخاب، آزادی، کارایی یکسری از اصول هستند که حق و تکلیف یا مسئولیت نیز از جمله آنهاست و هر برداشت از هرکدام از این اصول و ارزشها داشته باشیم، نوع سیاستگذاری را بسیار تحت تأثیر قرار خواهد داد.
اگر معتقد به برابری فرصت و نقطه شروع باشیم یک نوع از سیاست گذاریها را داریم که به دنبال برابر کردن نقطه شروع، مقررات و رویهها می گردیم که کسی از بازی بیرون نماد، اما اگر معتقد به برابری نتیجه در قالب بهرهمندی رفاهی باشیم باید به دنبال آن برویم که در برخورداری رفاهی با توجه به شاخصهای مختلف، افراد حداقل در کف استانداردهای زندگی برابر باشند.
به عنوان مثال نظام لیبرال به دنبال برابرسازی رویهها است و از آن سو سوسیال دموکراسی به دنبال برابرسازی نتایج رفاهی است و میخواهد همگان در یکسری شاخصهای رفاهی با همدیگر برابر شوند.
از میان ارزشهای اساسی که نام بردیم، «مسئولیت» و برداشت ما از آن، زیربنای تجویزها سیاست گذاریها و برنامهریزیها است. اینکه مسئول چه کسی است و مسئولیت تأمین رفاه بر عهده چه کسی است؟ در تعیین سیاست گذاریهای رفاهی تعیین کننده است.
به عبارت دیگر باید مشخص شود که ما معتقدیم مسئولیت تامین رفاه بر عهده فرد است یا سطوح دیگری از مسئولیت هم داریم؟.
در واقع فراهم کنندگان متنوع و متکثر هستند. در وهله اول خود فرد یک بازیگر اصلی در فراهم سازی رفاه برای خودش است. دولت بازیگر دیگری است.
بازار یا بخش خصوصی، کارفرمایان و سازمانهای مردم نهاد نیز از دیگر فراهم کنندگان هستند. یکی از مناقشات اصلی در نظریه رفاه این است که مسئولیت اصلی در حوزه تأمین رفاه با کیست.
لیبرالها با توجه به رویکرد فردگرایانه، فرد را مسئول اصلی تأمین رفاه خودش میدانند و معتقد به رفاه فردی هستند و با رفاه اجتماعی از هرنوعش مخالفاند، مگر اینکه به صورت داوطلبانه و یا خیریه باشد.
آنها با سازوکار جمعی برای تامین رفاه روی خوش نشان میدهند. اگر فرد برای تامین رفاه خودش اقدام نکند مقصر شناخته میشود.
یک سطح دیگر خانواده هستند که تحت عنوان فراهم کننده رفاه غیررسمی شناخته می شوند. ایدئولوژیهای محافظه کارانه بر مسئولیت خانوادگی تاکید دارند.
در کنار فرد، خانواده هم مسئول است و مسئولیت خانوادگی یک مسئولیت بسیار مهم است و آشنایان و خانواده اولویت بیشتری دارند و نباید آن را به بازار یا دولت سپرد.
برخی مسئولیت را در وهله اول بر عهده دولت میدانند و ایدئولوژیهای چپ چون سوسیال دموکراسی معتقدند که دولت مسئولیت تأمین رفاه را برعهده دارد و نهادهای دولتی هم مسئولیت عام دارند و هم مسئولیت خاص. مثلا در قبال اقشار آسیب دیده چون معلولان مسئولیت خاصی متوجه نهادها است. در اشتغال یا تخصیص سهمیههای مناطق محروم برای ورود به دانشگاه و مانند آن نیز همینطور است.
آن چیزی که شاید بیشتر به مسئولیت اجتماعی شرکتی مرتبط است بحث بازیگران بخش خصوصی است. بازار به عنوان یک فراهم کننده و همچنین بخشهایی از بازار که فعالیتهای غیررفاهی انجام میدهند ولی دارای تاثیرات اجتماعی هستند در اینجا مطرح است.
بیمارستانهای خصوصی، مدارس و دانشگاههای غیرانتفاعی، انبوه سازان مسکن شرکتهای رفاهی از این جمله هستند که رفاه تجاری ارائه میدهند، نه به عنوان حق شهروندی بلکه در ازای دریافت هزینه آن کار انجام میدهند.
به تدریج حتی طرفداران بازارآزاد هم به دلایل مختلف به سمت پذیرش مسئولیت اجتماعی شرکتها حرکت کردند.مسئولیت اجتماعی شرکتی دایره بسیار گستردهای دارد و میتواند تأمین کننده مهمی در حوزه رفاه اجتماعی باشد که نه فقط به عنوان رفاه تجاری بلکه به عنوان بازیگر رفاه اجتماعی نقش ایفا کند.
ادبیات مربوط به رفاه شغلی نیز رو به گسترش است، یعنی نقش کارفرمایان در تأمین رفاه برای کارکنان خودشان چقدر است و تقسیم کار بین آنها و دولت در تأمین رفاه است باید به چه نحوی انجام شود.
ادبیات رو به گسترشی مطرح است و بخشی از آن با مسئولیت اجتماعی شرکتی همپوشانی دارد. در ایدئولوژی های محافظه کارانه نقش نهادهای صنفی و کارفرمایی برای تأمین رفاه شهروندان بسیار برجسته است و آنها مزایای رفاه شغلی را به طور گسترده فراهم میکنند.
اگر سمنها به صورت سازمانی فعالیت کنند، بحث مسئولیت شرکتی درباره آنها هم مطرح است. بنابراین به طور کلی اینکه ایدئولوژیهای رفاهی یا مکاتب سیاستگذاری در اینکه مسئولیت را برعهده چه کسی بگذارند، تفاوتها و تعارضهایی در تجویز سیاست های رفاهی با یکدیگر دارند.
شاید در نگاه دولت رفاه محور، دولت محور به تامین رفاه، نگاه شود اما همه ما این را میدانیم که دولت به تنهایی نمیتواند از عهده تامین رفاه برآید.
ایدئولوژی سومی داریم که بر شبکه سازی از همه بازیگرانی که میتوانند در فراهم سازی رفاه نقش ایفا کنند تاکید دارد که باید بر مبنای آن، ائتلافی ایجاد شود که به طور خاص در آن، نقش مغفول مسئولیت اجتماعی شرکتی مورد توجه قرار بگیرد.