کارشناسان برجسته اقتصادی معتقدند در برابر مشکلاتی که تحرکات نظام سرمایهداری معاصر برای جوامع گوناگون بشری به وجود آورده است بررسی نقادانه مشکلات اجتماعی و زیست محیطی امری فوری و ضروری است.
از اینرو پرداختن به راه حل هایی که منجر به آشتی میان اقتصاد و جامعه شناسی شود از اهداف بسیاری از دست اندرکاران است.
کنفرانس های«کوپ» یکی از این راه حل ها است که در آن فعالان اقتصادی روایت هایشان را در مورد نحوه آگاهی خود از مخاطرات جهانی بیان میکنند.
اما این سخنان اطمینان بخش با عملکردهای کاملا مغایر با این سخنان مواجه است.
تعداد قابل توجهی از این قبیل فعالان اقتصادی بر خلاف سخنان زیبایشان دراین کنفرانس ها عملکردی کاملا مغایر با آن دارند. شرکت های مانند «اُرپِآ و توتال» از این قبیلند.
بنابراین در وضعیتی که به نظر میرسد میان نخبگان سیاسی و اقتصادی بر سر بیعملی نسبت به مخاطرات تغییرات اقلیمی تبانی صورت گرفته است انتظار از مقامات دولت ها برای رعایت این موازین نمیتواند مفهومی داشته باشد.
ریشه اصلی این امر نیز تحرکات نظام سرمایهداری معاصر است که مظنون اصلی این تبانی محسوب میشود.
نقد این نظام سرمایه داری به ویژه درابعاد جامعه شناسی و زیست شناسی از ضروریات مسلم است.
این دو بعد به یکدیگر وابستگی بسیاری دارند و این وابستگی از جنبههای بسیاری اهمیت فوق العادهای دارد اما تبیین این اهمیت کار چندان سادهای نیست.
حوادث روزگار کنونی خود شاهدی براین ماجراست. «جلیقه زردها» در فرانسه از مصادیق بارز آن هستند.
اتخاذ یک سیاست زیست محیطی اگر به عواقب جامعه شناسانه آن توجه نشود با شکست مواجه خواهد شد.
در مقابل اتخاذ یک سیاست کوتهبینانه در دادن یارانه به سوخت های فسیلی بیشتر منجر به تشدید مشکلات تغییرات اقلیمی در میان مدت خواهد شد.
صاحبنظران باید به تمامی ابعاد دو طرف این ماجرا یعنی مردم و محیط زیست به گونهای واکاوانه بنگرند تا سیاست های اتخاذی برمبنایی روشن و مستدل باشد.
هیچیک از دو طرف این ماجرا نباید متحمل خسارت شوند. این باید به عنوان یک اصل درتمامی مطالعات و تصمیمسازی ها رعایت شود.
منبع: لوموند