تغییر پارادایم، از منابع طبیعی به کارآفرینی؛ راهبردی فراگیر برای رشد و توسعه کشورها
محمود زارعی/ پژوهشگر
در گذشته، پیشرفت و توسعه بسیاری از کشورها به بهرهبرداری آنها از منابع طبیعی سرشار و خدادادی وابسته بود. این منابع، ثروت و قدرت را به همراه میآوردند.
اما امروزه، منابع طبیعی دیگر به عنوان دارایی اصلی برای پیشرفت و توسعه محسوب نمیشوند. در حال حاضر این دانش و کارآفرینی است که به عنوان دارایی اصلی برای رشد و توسعه کشورها شناخته میشوند.
در صورتی که یک کشور هم منابع طبیعی فراوان داشته باشد و هم دارای اقتصاد دانشبنیان و کارآفرین باشد، میتواند در مسیر پیشرفت و توسعه با سرعت بیشتری حرکت نماید؛ اما حتی اگر فاقد منابع طبیعی سرشار باشد، با اتکا به کارآفرینی و اقتصاددانش بنیان رشد خیرهکنندهای را تجربه خواهد کرد.
ژاپن یک نمونه بارز این پدیده است؛ این کشور به لحاظ بهرهمندی از منابع طبیعی یکی از فقیرترین کشورها است، اما باتکیهبر اقتصاد دانشبنیان و کارآفرینی، سالها تصاحبکننده جایگاه دومین اقتصاد قدرتمند جهان بوده است و حتی پس از ظهور چین به عنوان دومین اقتصاد جهان، ژاپن همچنان سومین اقتصاد بزرگ دنیا محسوب میشود.
از بین دو مفهوم اقتصاددانش بنیان و کارآفرینی کمتر به اهمیت و جایگاه کارآفرینی در پیشرفت اقتصادی کشور پرداخته شده است. کارآفرینی به معنای ایجاد، راهاندازی و توسعه فعالیتهای جدید و نوآورانه است که در نتیجه آن ارزش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد میشود.
مهمل رشد، ظهور و بروز کارآفرینی را میتوان کسبوکارهای کوچک و متوسط دانست. هر چقدر فضای فعالیت برای ایجاد و شروع کسبوکارهای کوچک و متوسط مساعدتر باشد کارآفرینی آسانتر خواهد بود. در کنار آن خود کسبوکارهای کوچک و متوسط نیز جایگاه ویژهای در رونق اقتصادی کشورها دارند.
با بهبود فضای کسبوکار، فرصتهای کارآفرینی نیز افزایش مییابد. کسبوکارهای کوچک و متوسط (مبدأ بروز کارآفرینی)، به عنوان موتورهای اصلی ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی در کشورها شناخته میشوند.
آنها میتوانند محرکی برای توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال باشند و نقش مهمی در کاهش بیکاری و کاهش فقر ایفا کنند. تسهیل کسبوکارهای کوچک و متوسط به افراد امکان میدهد تا با کمترین سرمایهگذاری اولیه، به عنوان کارآفرینان فعالیت کنند.
با توجه به تکنولوژیهای نوین و رشد اینترنت، امروزه راهاندازی یک کسبوکار کوچک و توسعه آن با هزینههای کمتر و فرصتهای بیشتر ممکن شده است.
علاوه بر این، کسبوکارهای کوچک و متوسط از انعطافپذیری و سرعت عمل بیشتری نسبت به سازمانهای بزرگ برخوردار هستند. آنها میتوانند به سرعت به تغییرات بازار و نیازهای مشتریان واکنش نشان دهند و در مقابل رقبای در مقابل رقبای بزرگ رقابت کنند.
این انعطافپذیری و سرعت عمل به کسبوکارهای کوچک و متوسط امکان میدهد تا به راحتی به تغییرات درخواستهای بازار و روند تکنولوژیکی پاسخ دهند و با نوآوری و ایدههای جدید بازارهای جدید را به خود جذب کنند.
با افزایش فضای برای کسبوکارهای کوچک و متوسط، شرایط رشد و پیشرفت مناطق کمتر برخوردار نیز فراهم میشود. این کسبوکارها معمولاً از منابع محلی و متنوعی استفاده میکنند و میتوانند به طور مؤثر در پیشرفت مناطق محروم کمک شایانی کنند. آنها با استفاده از نیروی کار ماهر محلی، مواد اولیه، شبکههای ارتباطی و بازارهای محلی به رشد و توسعه پایداری منجر شوند.
همچنین، کسبوکارهای کوچک و متوسط میتوانند به عنوان پلتفرمی برای ایجاد نوآوری و آزمایش راهحلهای جدید عمل کنند. زیرا با ساختار سبک و مقیاس کوچک، آنها میتوانند به راحتی تغییرات را اجرا کنند و در صورت نیاز تغییرات لازم را اعمال کنند.
این فضا برای نوآوری و کشف رویکردهای جدید در کسبوکار فرصت بیشتری ایجاد میکند و میتواند به توسعه فناوری و بهبود عملکرد کسبوکارهای کوچک و متوسط کمک کند.
این کسبوکارها میتوانند به عنوان محرکی برای اقتصاد محلی عمل کنند. با ایجاد شغلها و ایجاد ارزشافزوده در منطقههای محلی، تأثیر مثبتی بر رونق اقتصادی و اجتماعی منطقه خواهند داشت.
بنابراین، افزایش فضای برای کارآفرینی و کسبوکارهای کوچک و متوسط میتواند به رشد و توسعه اقتصادی کشورها کمک کند. با فراهمآوردن فرصتهای بیشتر برای خلق و استمرار کسبوکارهای کوچک و متوسط، میزان بیکاری کاهش مییابد، درآمدها افزایش مییابد و اقتصاد بهبود مییابد.
علاوه بر این، این کسبوکارها میتوانند به توسعه فرهنگ کارآفرینی در جامعه کمک کنند و نیروهای خلاق و نوآور را ترغیب به راهاندازی کسبوکارهای جدید کنند.
در نتیجه، افزایش فضای برای کسبوکارهای کوچک و متوسط نه تنها به خود این کسبوکارها و کارآفرینان کمک میکند؛ بلکه به توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه نیز سهم مهمی دارد.
تشویق و پشتیبانی از این نوع کسبوکارها به عنوان یک راهبرد کلیدی در توسعه پایدار و پویای اقتصادی به شمار میآید.