خطای ناترازی، نوردکاران را زمینگیر کرد!
یاسمین بلوردی
در حالی که بحث مشکلات در تامین انرژی و قطعی برق بر کلیه صنایع تاثیرات منفی گذاشته است و انجمن فولاد ایران خبر از کاهش یک میلیون تنی تولید فولاد کشور در هفت ماهه امسال به واسطه محدودیت های برق داده است، کلیه صنایع پایین دستی نیز به تبع متاثر از این موضوع هستند. به طوری که میتوان گفت تبدیل به یکی از بزرگترین چالش های صنایع شده است.
احمد رضوی نیک عضو انجمن نوردکاران فولاد ایران معتقد است: با توجه به اینکه مصرف برق و گاز صنعت فولاد از میزان مصرف کل کشور کمتر از ۴ درصد است، روا نیست که دومین اقتصاد کشور را برای ۴درصد مصرف برق کشور تعطیل کنیم و دیگر صنایع که مولد و اشتغال زا نیستند را برق دار کنیم و یا مصارف عمومی را نگه داریم و ناترازی را به صنعت مولد و کارآفرین کشور تحمیل کنیم.
به این بهانه و در راستای بررسی وضعیت حاکم بر صنعت فولاد و صنعت نورد کشور گفتگویی با وی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
در حال حاضر مهمترین چالشها در صنعت نورد چه مواردی است؟
اولین چالش ما دستورالعمل ها و بخش نامههای خلق الساعهای است که با تغییر وزرا و سرپرستان هر کسی روی کار میآید سلیقه ای عمل میکند و این سلیقه ای عمل کردن باعث ایجاد امضاهای طلایی و ایجاد رانت در زنجیره میشود. به این ترتیب بخشی از زنجیره فولاد از آن محروم می شوند و بخشی دیگر سود سرشاری را می برند.
در واقع بخشنامه هایی که باعث دردسر نوردکاران شده و بیشتر منافع را در زنجیره فولاد برای تولیدکنندگان شمش فراهم کرده است؛ به عنوان مثال یکی از این دستورالعملها اعمال نظر سلیقه ای بورس کالا است که هر هفته با اعمال نظر سلیقه ای (برفرض یک روز برای عموم مواد اولیه را آزاد می گذارد، یکی روز برای تولید کنندگان، یکی روز پایین قیمت را حذف میکند و …) مشکلاتی ایجاد میکند؛ یعنی بورس به صورت مدیریت شده و با سلیقه خود بازارگردانی میکند و این باعث شده که زیان تبعیضی که در زنجیره فولاد همواره برای نوردکاران بماند و بالادستی ها که دارای اطلاعات هستند (بخشی از این شرکتهای فولادی دولتی و خصولتی هستند و دارای رانت هستند) از منافع بیشتری برخوردار باشند. متاسفانه این امر موجب تبعیض منافع در زنجیره فولاد مخصوصا برای نوردکاران میشود و این یک ناترازی در تقسیم سود و ایجاد اشتغال نوردکاران فراهم میکند.
وقتی در جنگ روسیه و اوکراین کارخانه فولاد ماریوپل را گرفتند چشم همه به ایران بود که قطعا بازار CIS را ایران می گیرد اما وزیر وقت شبانه ۷و نیم درصد عوارض روی محصولات ایران بست و از آن طرف هم روسیه ۲۰ درصد تخفیف داد و به این ترتیب بازار صادراتی ایران به طور کل به روسیه واگذار شد
دومین چالشی که با آن مواجه هستیم بحث تعهد ارزی نوردکاران بود؛ در حقیقت بخشنامه هایی که دولت قبل ایجاد کرد و در خصوص عرضه ارزهای حاصل از صادرات به نرخ نیما، این دوگانگی باعث شد که عملا تا ۹۰ درصد صادرات محصولات نهایی زمین گیر شود و به جای آن خام فروشی رونق پیدا کند. به تبع آن هم شرکتهای وارد کننده میلگرد در کشورهای همسایه و دولتهای همسایه متاسفانه تعرفه های سنگینی روی میلگرد ایران گذاشتند و همچنان خام فروشی رونق پیدا کرد. در نتیجه به جای اینکه محصول نهایی از ایران صادر شود مواد اولیه شامل انواع آهن اسفنجی، و شمش بیلت و بلوم اسلب صادر شد و صادرات به نحوی مدیریت شد که قیمتی پایین تر از عرضه در داخل بورس ایران رقم خورد.
چالش دیگری که در سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ برای نوردکاران کشور ایجاد شد ناترازی انرژی بود. ما معتقدیم ناترازی انرژی تنها بهانه ای برای زمین گیر کردن صنعت نورد کشور بود. برای صنعت نورد حدود ۳۴ میلیون تن در کشور ظرفیت تولید ایجاد شده و از این میزان کمتر از ۱۸ میلیون تن تولید میکنند که کمتر از ۵۰ درصد میشود. با این تفاسیر روا نیست برای صنعتی که در کشور اشباع است بخشنامه صادر کنند و جلوی صادرات را بگیرند! و همزمان در بورس کالا مهندسی قیمتی کنند که این کالای اشباع شده در بازار هم به فروش نرسد و سفته بازی و دلالان در بورس کالا بیایند و عملا کار دلالی کنند.
ناترازی انرژی موجب شده نوردکاران ضرر مضاعف بدهند؛ به طوری که به بهانه ناترازی برق و گاز فولادسازان در فصول مختلف از عرضه محصولات در بورس کالا با قیمتهای تعیین شده به نوردکاران جلوگیری کردند و محدودیت هایی ایجاد کردند که موجب ضرر و زیان نوردکاران شد. یعنی نوردکاران کالا را خریداری کردند و بهای آن را پرداختند اما کالا عملا به دستشان نرسید و یا اگر رسید با تاخیرهای ۳-۴ ماهه رسید. بعد از آن نیز با مهندسی قیمتی که در بورس کالا کردند محصول نهایی شرکتهایی که دارای زنجیره فولاد بودند با دامپینگ و آنتی دامپینگ هایی که ایجاد کردند در زنجیره فولاد باعث زیان شدید نوردکاران شدند.
مساله اینجا است که ۹۷هزار مگاوات ساعت تولید برق در کشور داشتیم از این میزان ۳۰ درصد صنعت کشور، ۳۰درصد خانگی، و ۴۰ درصد هم مصارف عمومی بوده است و جالب است بدانید صنعت فولاد از کیک صنعت کشور ۱۶-۱۷ درصد سهم دارد اما همین میزان سهم بیشترین اشتغال کشور را دارد و رتبه دوم ارزآوری کشور را بعد از نفت دارد. با این وجود مصرف برق صنعت فولاد از میزان مصرف کل کشور کمتر از ۴ درصد است. بنابراین روا نیست که دومین بخش بزرگ اقتصاد کشور را برای ۴ درصد مصرف برق کشور تعطیل کنیم و دیگر صنایع که مولد و اشتغالزا نیستند را برقدار کنیم و یا مصارف عمومی را نگه داریم و ناترازی را به صنعت مولد و کارآفرین کشور تحمیل کنیم.
چالش ما دستورالعمل ها و بخش نامههای خلق الساعهای است که با تغییر وزرا و سرپرستان هر کسی روی کار میآید سلیقه ای عمل میکند و این سلیقه ای عمل کردن باعث ایجاد امضاهای طلایی و ایجاد رانت در زنجیره میشود
از سوی دیگر بحث انرژی گاز هم به همین صورت است و کمتر از ۴ درصد است در حالی که اگر بنا باشد صرفه جویی باشد گاز خانگی را اگر دو ساعت مدیریت کنند روزانه حدود ۵۰ میلیون متر مکعب صرفه جویی میشود. متاسفانه ضعف مدیریتی در بالادستی باعث زمین گیر شدن صنعت فولاد به خصوص محصولات نهایی و نوردکاران شده است.
از نگاه شما راهکار برون رفت از این چالشها چیست؟
اولا دولت باید از نظرات بخش نورد کشور و بخش خصوصی استفاده کند و تشکلها و NGO ها را هم در نظر سنجی و قانونگذاری سهیم بداند. چون مشکل صنعت نورد را فقط خود صنعت میداند و درخواست داریم دولت جدید مانند دولت های پیشین پشت درهای بسته برای صنعت نورد تصمیم گیری نکند و از نظرات کارشناسان کارخانجات و بخش خصوصی استفاده کنند قطعا در ناترازی، نحوه تقاضا و عرضه بازار و مدیریت بازار و ایجاد بازارهای صادراتی میتوانند کمک کنند.
مساله اینجا است که بازار صادراتی یکشبه به دست نمیآید که یکشبه آن را کور میکنند؛ دولت قبلی اشتباهی که کرد این بود که وقتی در جنگ روسیه و اوکراین کارخانه فولاد ماریوپل را گرفتند چشم همه به ایران بود که قطعا بازار CIS را ایران می گیرد اما وزیر وقت شبانه ۷و نیم درصد عوارض روی محصولات ایران بست و از آن طرف هم روسیه ۲۰ درصد تخفیف داد و به این ترتیب بازار صادراتی ایران به طور کل به روسیه واگذار شد.
در حال حاضر جایگاه شرکتهای دانش بنیان در زنجیره فولاد چگونه است و چقدر از ظرفیت و توان این شرکتهای دانش بنیان استفاده شده است؟
متاسفانه سهم بسیار کوچکی از شرکتهای فولادی مخصوصا تولیدکنندگان محصولات نهایی از تکنولوژی جدید و دانش بنیان استفاده می کنند و بخش کمی هم از دانش بنیانها در شرکتهای فولادسازی سهم دارند. میتوان گفت کمتر از ۱۰ درصد از طرح های دانش بنیان در فولادسازی و تولید فولاد استفاده شده و اینکه گفته میشود فولادسبز تولید کرده ایم ۸۰ درصد شعار است و کمتر از ۱۰درصد واقعا دانش بنیان هستیم و از تجهیزات و تکنولوژی جدید و دانش بنیان استفاده میشود.
بخشنامه هایی که دولت قبل در خصوص عرضه ارزهای حاصل از صادرات به نرخ نیما صادر کرد ، باعث شد که عملا تا ۹۰ درصد صادرات محصولات نهایی زمینگیر شود و به جای آن خام فروشی رونق پیدا کند
در حقیقت در شرکتهای فولادی و نوردی هیچگونه اقدام دانش بنیانی متاسفانه صورت نگرفته است و متاسفانه دولت هم در این خصوص کمکی به این شرکتها نکرده که به سمت این صنعت سوق پیدا کنند.
در حالی که با ناترازی برق و گار شرکتهای دانش بنیان میتوانند کمک اعظمی به صنعت نورد و فولاد کشور در تامین برق سبز کنند و یا در تکنولوژیهای جدید میتوانند دانش بنیان ها کمک کنند که مصرف آب، سوخت و مصرف گرمایشی صنعت نورد و فولادسازان را به شدت کاهش دهند.
اما متاسفانه صنعت فولاد کشور کمتر از ۱۰ درصد از دانش بنیانها استفاده میکنند و دلیل آن هم نبود زیرساختها و بخش نامههای خلق الساعه و عدم استفاده از نظرات بخش خصوصی در این زمینه بوده است.