کد خبر: 031002147146
آموزشجامعه و فرهنگدسته‌بندی نشدهروزنامه

دانشگاه پیشرو شفافیت و عدالت باشد

آرمین امیر/استدیار دانشگاه علامه طباطبایی

نهاد دانشگاه باید در اجرای نظام شفافیت بین تمام نهادهای عمومی و دولتی پیشرو باشد. به دلیل این که در همان نهادهای دیگر هم احتمالا انسان‌های دانشگاهی هستند که برنامه‌ریزی می‌کنند و شفافیت را رقم می‌زنند، پیش می‌برند و تثبیت می‌کنند؛ پس مهم است که دانشگاه پیشرو باشد. نه اینکه برای دیگران نسخه بپیچد و سخنرانی کند و طرح و برنامه بریزد اما خودش در زمین خودش جلو نرفته باشد.

اجرای نظام شفافیت در نهادها و سازمان‌های مختلف دولتی و غیردولتی همواره یکی از موضوعات بحث توسعه بوده است. این اعتقاد وجود دارد که شفافیت می تواند مانع از بروز فساد و به تبع آن افزایش کارآمدی شود. آیا اجرای نظام شفافیت در ایران یک ضرورت است؟ نهاد دانشگاه چه نقشی در ایجاد باور به لزوم اجرای نظام شفافیت در کشور دارد؟ در این باره خبرنگار عطنا گفتگویی با دکتر آرمین امیر استادیار مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی انجام داده که متن کامل آن در ادامه می‌آید.

شفافیت یک ضرورت مهم برای دانشگاه محسوب می شود؛ به ویژه آنکه دانشگاه زیر مجموعه‌ وزارت علوم است و نهاد و سازمانی دولتی تلقی می‌شود و از پول عموم مردم اداره می‌شود. به نظر من در هر جا که از پول عموم مردم استفاده می‌شود، مردم باید دسترسی بلاواسطه به محل هزینه کرد اعتبارات داشته باشند.

بارها شده که به همکاران خویش گفته‌ام که از نظر من حقوق استاد دانشگاه یک امر شخصی نیست. این را سر کلاس‌هایم نیز گفته‌ام. به دلیل این که فکر می‌کنم حقوق ما از اعتباراتی است که مجموعا از بودجه‌ عمومی کشور صرف می‌شود و بنابراین مردم حق دارند بدانند که چه مبالغی دستمزد در سازمان‌های مختلف دولتی و از جمله دانشگاه پرداخت می‌شود. این دستمزد تنها یکی از جنبه‌های شفافیت است.

 اعتبارات عمرانی دانشگاه‌ها، اعتباراتی که برای خرید مایحتاج و وسایل اختصاص می‌دهند، توسعه و آزمایشگاه، هزینه‌های تبلیغات و هر چیز دیگری که دانشگاه‌ها دارند نیازمند شفافیت است. یعنی ریز بودجه‌ دانشگاه‌‌ها باید به طور عمومی منتشر شود و همچنین کمک‌هایی که از جاهای مختلف گرفته شده و این که این کمک‌ها صرف چه مواردی شده است. اینجاست که می‌توان پیشنهادات جدیدی از بیرون و درون دانشگاه برای بهتر تنظیم کردن این منابع مالی گرفت.

اما دانشگاه به جز جنبه‌ عمومی و دولتی بودنش، از جنبه‌ دیگری هم مورد توجه است. این که به عقیده‌ خیلی از افراد و از جمله اداره کنندگان کشورها و مردم، دانشگاه یک نهاد پیشرو در توسعه‌ کشور است. بنابراین وقتی از شفافیت حرف می‌زنیم، که باید در تمام نهادهای عمومی و دولتی سرلوحه و الگوی کار قرار بگیرد، دانشگاه باید بین این نهادها هم پیشرو باشد.

به دلیل این که در همان نهادهای دیگر هم احتمالا انسان‌های دانشگاهی هستند که برنامه‌ریزی می‌کنند و شفافیت را رقم می‌زنند، پیش می‌برند و تثبیت می‌کنند؛ پس مهم است که دانشگاه پیشرو باشد. نه اینکه برای دیگران نسخه بپیچد و سخنرانی کند و طرح و برنامه بریزد اما خودش در زمین خودش جلو نرفته باشد. این خلاء در دانشگاه ایرانی واقعا احساس می‌شود که خودش به عنوان پایلوت و آزمایشگاه اولیه‌ی نظریه‌هایی که ارائه می‌دهد نیست.

ما انتظار داریم که دانشگاه در این زمینه پیشروتر از بقیه سازمان‌ها و نهادها  باشد. اما دانشگاه ایرانی چنین نیست. وقتی شما به فهرست دانشگاه‌های جهانی و برنامه‌های محیط زیستی‌شان نگاه می‌کنید و آن را با برنامه‌های محیط زیستی دانشگاه‌های ایرانی مقایسه می‌کنید، می‌بینید که تفاوت قابل ملاحظه‌ای به چشم می‌خورد. اما ما دانشگاهیان در فضاهای عمومی و در سازمان‌های دیگری که طرف مشورت قرار می‌گیریم دائما بر محیط زیست تاکید می‌کنیم.

بنابراین من فکر می‌کنم که نیاز است که دانشگاه خودش یک هسته‌ی نوآوری به معنای پیشروتر بودن از بقیه سازمان‌ها داشته باشد. دانشگاه باید آنچه که به عنوان دانش روز تولید می‌کند یا از جاهای دیگر دنیا منتقل می‌کند را در مورد خودش نیز به کار بگیرد که مزایای زیادی دارد. یکی از این مزایا الگو بودن دانشگاه در زمینه شفافیت است.

 این یکی از مسائلی است که دانشگاه ایرانی به آن دچار است. یعنی از سویی خواسته‌ی عمومی برای موضع‌گیری در موضوعات مختلف از جمله شفافیت از دانشگاه بالاست و از دیگر سو، دانشگاه تحت فشار نهادهای حاکمیتی است که مسائل حاکمیتی را که دانشگاه یکی از آن‌هاست را بروز ندهد. البته چون ما معتقدیم همه چیز سیاسی است، این در همه‌ی دنیا صدق می‌کند.

یعنی ما نمونه‌ی ایده‌الی شاید پیدا نکنیم که یک دانشگاه هر آن چه که می‌خواهد را بدون‌ ملاحظه بگوید. همه‌ی دانشگاه‌های دنیا منابع مالی خود را از جایی تامین‌ می‌کنند و یا در چارچوب قوانین یک کشور در حال کار هستند.

امتیازاتی به دانشگاه‌های دنیا داده می‌شود حتی اگر که کمک مالی نگیرند. و یا از سازمان‌ها و شرکت‌های دیگری که دولتی نیستند کمک‌های مالی می‌گیرند. پس باید ملاحظات آن سازمان‌ها را رعایت کنند. پس این توازن دائما در همه‌ی زندگی ما باید برقرار شود. شفافیت هم یکی از ان‌هاست. من  فکر می‌کنم که در موارد مالی دانشگاه‌ها با این مساله هرچند که درگیر هستند ولی مساله‌ی حیاتی برای آن‌ها نیست.

برای این که اگر به هزینه‌های یک دانشگاه توجه کنیم می‌بینیم که این اعتبارات در پرداخت حقوق و دستمزد، در تهیه‌ی مایحتاج و لوازم روزمره و زیرساختی، در توسعه و پژوهش و ارتباطات بین‌المللی هزینه می‌شود که این موارد محل‌های هزینه‌ی مثبتی است که برای پیشرفت و توسعه‌ی آن دانشگاه و پیشرفت کل کشور لازم است.

دانشگاه هزینه‌ای در امور حاکمیتی شخصی و سری ندارد. پس کمتر این دغدغه را دارد که به واسطه‌ی آن چه که در شفافیت ارائه می‌کند با حاکمیت دچار تعارض شود. من در موضوعات شفافیت مالی این را نمی‌بینم.

اما شفافیت فقط مالی نیست. شفافیت تصمیم‌گیری نیز وجود دارد که تا حدی کار را دشوار می‌کند. ممکن است برخی تصمیمات دانشگاه بر اساس ملاحظاتی گرفته شود. در آن جا هم مهم است که فرایند‌ها، فرایندهای صحیحی باشد. وقتی که فرآیندها صحیح باشد، قابل دفاع و قابل عرضه هستند. باید به سمتی رویم که بخشی از فعالیت‌ها را شفاف‌سازی کنیم.

البته ما نمی‌توانیم به شفافیت صد در صدی برسیم. هیچ جای دنیا این گونه نیست. همیشه تصمیماتی وجود دارد که ملاحظات قابل توجهی دارند، پشت درهای بسته گرفته می‌شوند، فقط به افراد خاصی توضیح داده می‌شود که سطحی از اطلاعات را می‌توان در اختیار آن‌ها گذاشت.

 دانشگاه هم از این قاعده مستثنی نیست. این توازن همانگونه که گفتم در تمام تصمیمات روزمره زندگی ما وجود دارد. وقتی شما تمام تصمیمات ساده و شخصی زندگی را نمی‌توانید به اعضای خانواده خود بگویید، این نشان‌دهنده‌ی این است که هر چه سطح بالاتر برود، ملاحظات در تصمیمات بیشتر می‌شود.

همه تصمیمات را نمی‌توان به اطلاع رساند اما بالاخره باید اطلاعات در دسترس کسانی که می‌خواهند پژوهش کنند و یا از رتبه‌ای برخوردارند که بتوانند اطلاعاتی را درخواست کنند، قرار بگیرد.

اما اطلاعاتی هم طبقه‌بندی شده و محرمانه است که ممکن است در سال‌های بعد به عموم ارائه کرد. این هم با شفافیت تعارضی ندارد. شفافیت به معنای گفتن همه چیز در همین لحظه‌ی اکنون نیست.

در پاسخ این سوال ابتدا باید به نکته‌ای اشاره کنم. وقتی از دانشگاه صحبت می‌کنم منظورم دانشگاه‌های بزرگ و مهم کشوری هستند که همه زیرمجموعه و زیر نظر وزارت علوم و تحت حکمرانی دولتند.

این با روح آزادمنشی و آزاداندیشی دانشگاهی در تعارض است. در فضایی که امروز در آن زندگی می‌کنیم که دولت و نظام حکمرانی در شرایط پساانقلابی است، برای این دولت و نظام حکمرانی که انتظار تبعیت بیشتری دارد فکر می‌کنم پر و بال دادن و اجازه دادن به سیستم‌های غیردولتی برای این که بتوانند دانشگاه مستقل و آزادتری را تجربه کنند یک ضرورت است.

بنابراین این افزایش اعتماد عمومی فقط با شفافیت به معنای این که بگوییم اعتباراتی که از دولت دریافت کردیم چیست و محل هزینه‌ی آن‌ها کجاست، حاصل نمی‌شود. نگاه فعلی به شفافیت در مورد اعتبارات و هزینه‌ها، از دریافتی‌هایی که از نهادهای بیرونی به شکل پروژه‌ی مرتبط با صنعت، و فرایند اخذ تصمیمات درباره‌ی جذب هیئت علمی و توسعه دانشگاه، نگاهی خاص است.

این نگاه فقط به دانشگاه موجود می‌نگرد. در حالی که نگاه دیگری هم وجود دارد که بالاخره دانشگاه باید دست کم یک قدم که البته به نظر من ده‌ها قدم از جامعه جلوتر باشد، دورتر را ببیند و آزادانه به تصویر بکشد.

این امر برای اعتماد عمومی لازم است که ممکن است در دانشگاهی که مستقل نیست، سخت محقق شود. اما در همین نظام دانشگاهی همین چند بند و موضوع که عرض کردم می‌تواند کمک‌کننده باشد و منجر به افزایش اعتماد عمومی شود.

 بالاخره اگر پژوهشگران، خبرنگاران، دانشجویان و حتی افراد عادی که دغدغه‌ی این موضوعات را دارند، به موارد هزینه‌کرد دسترسی داشته باشند، هم به اعتماد عمومی کمک می‌کند و هم اگر با نگاه مچ‌گیری نباشد و با نگاه نقد باشد می‌توان از پیشنهادات سازنده‌ای با همین بودجه‌ها و امکانات کم بهره گرفت و کارهای بهتری انجام داد.

کارهایی که به دلیل این که باعث راه‌گشایی در امور جمع می‌شود و مشارکت برخی دیگر را هم با خود همراه می‌کند، اعتماد عمومی را هم خود به خود افزایش می‌دهد.

یعنی شما با یک هندوانه در بسته روبه‌رو نیستید بلکه با مجموعه‌ای روبه‌رو هستید که با شما به شکل منعطف تعامل می‌کند و اطلاعات در اختیار شما می‌گذارد. به همین دلیل شما بیشتر خود را عضو آن مجموعه یا در کنار آن مجموعه می‌بینید. اما اگر با یک‌ جعبه‌ی سیاه روبه‌رو باشید دائما وقت و زمان همه صرف پنهان کردن و صرف کشف کردن و مچ‌گیری می‌شود و این به اعتماد عمومی ضربه می‌زند.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا