کد خبر: 26100065456
اقتصادخدمات و توزیعروزنامهصفحه یکگردشگری

صنعت گردشگری ایران نمی‌تواند سود آور نباشد

علی پاکزاد

ویکی‌پدیای فارسی در تعریف کلمه سفر می‌نویسد: «سفر کردن به معنی از محل خود به جایی دیگر رفتن است.»، اما در دل همین جابه‌جایی ساده صنعتی شکل گرفته که در جهان سالانه بیش از یک‌ونیم تریلیون دلار گردش مالی دارد و این گردش عظیم گردشگری را در زمره پولسازترین صنایع جهان قرار داده است، حتی در شرایط کرونا و بحران مالی چشم انداز های این صنعت همچنان برای سرمایه‌گذاران جذاب است.

در ایران هنوز این صنعت جایگاه خود را پیدا نکرده ولی به رغم همه مشکلات  در بدترین حالت نیز موضوع سفر در سبد خانوارهای ایرانی همچنان جایگاهی مناسب دارد. برای اثبات این ادعا کافی است به گزارش مرکز آمار در مورد سفر خانوارهای ایرانی در سال ۹۷ اشاره کنیم.

سهم ۶۹ درصدی سفر در خانوارهای ایرانی

براساس گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۷(یعنی یک سال پیش از همه گیری بیماری کرونا)، طی فصل بهار از بین ۲۴.۸ میلیون خانوار ایرانی بیش از ۱ میلیون خانوار حداقل یک سفر انجام داده‌اند، یعنی ۶۹ درصد از کل خانوارهای ایرانی.

در همین گزارش میزان سفرهای داخلی فصل بهار در سال ۱۳۹۷ را بیش از ۱۱۲ میلیون سفر برآورد می‌کند و لازم به ذکر آنکه این ارقام تنها محدود به سفرهای داخلی است. اگر چه این ارقام حتما در شرایط کرونا تقلیل پیدا کرده‌اند ولی با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی می توان پیش بینی کرد با فروکش کردن شیوع کرونا دوباره به سطوح قبلی خود بازگشت خواهد کرد.

در مورد گردش مالی صنعت گردشگری ایران اما ارقام متفاوتی وجود دارد که به دلیل تفاوت‌های فاحش چندان قابل استناد نیستند ولی ابعاد زیان‌های اعلام شده درشرایط کرونا به مراکز گردشگری نشان می‌تواند یک معیار حدودی از میزان پولی باشد که در این صنعت چرخش می‌کند.

در مردادماه سال جاری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ایران خسارت مالی گردشگری کشور در دوران کرونا را «۳۲ هزار میلیارد تومان» اعلام کرد و گفت که ۴۴ هزار نفر از افراد فعال در این بخش بیکار شده‌اند. با احتساب آمارهای جهانی که میزان خسارات وارده را به این صنعت حدود ۷۰ درصد اعلام می‌کند می‌توان به صورت حدودی تصور کرد حجم گردش مالی صنعت گردشگری ایران در سال باید رقمی حدود ۴۵ هزار میلیارد تومان باشد.

۴۵ هزار میلیارد تومان گردش مالی صنعت گردشگری ایران

حال با در نظر گرفتن این شرایط می‌توان گفت صنعت گردشگری داخلی که سالانه حدود ۶۹ درصد از خانوارهای ایرانی مشتری آن هستند در حدود ۴۵ هزار میلیارد تومان گردش مالی دارد و البته مهمترین نکته در مورد گردشگری این است که به دلایل متعدد هنوز فرصت‌های سرمایه گذاری در آن بسیار فراوان است به طوریکه ایران را می توانیم به عنوان یکی از بکرترین بازارهای گردشگری جهان بدانیم.

اما به رغم همه جذابیت‌ها در چنین فضایی به دلیل مشکلات و موانع شاید کمتر صاحبان سرمایه انگیزه‌ای برای حضور در این بازار به ظاهر آشفته داشته باشند. بازاری که از قیمت گذاری‌ها، سیاستهای محدود کننده و حتی نبود فرهنگ گردشگری در ساختارهای تصمیم سازش رنج می‌برد ولی در عمل این عدم انگیزه ناشی از یک اشتباه رایج است که فصل ممیز صاحبان پول هوشمند و صاحبان سرمایه را مشخص می‌کند.

در شرایطی که تمامی رسانه‌های رسمی مملو از اخبار منفی در رابطه به زیان‌ده بودن فعالیت‌های صنعت گردشگری است نگاهی به صفحات اجتماعی اتفاقا فضای دیگری را به شما نشان می‌دهد.

لیدرها و راهنمایان فراوانی را می‌بینم که با فالورهای بالا تجربه سفرهای خود و مشتریانشان را به اشتراک می‌گذارند، این افراد  دیگر مانند گذشته برای جذب مشتری نیازمند آژانس‌های مسافرتی نیستند و به راحتی می‌توانند با مشتریان خود از طریق شبکه های اجتماعی ارتباط برقرارکرده و این امر ضمن آنکه درآمد ایشان را از برگزاری تور افزایش داده از سوی دیگر به دلیل تغییر ساختار رخ داده هزینه سفر برای گردشگران نیز کاهش یافته است؛ در اینجا یک بازی برد برد شکل گرفته است.

البته این روند تنها مختص به ایران نیست و در بسیاری از کشورهای دنیا در حال رخ دادن است و حتی استارت‌آپ‌های بسیار موفقی نیز در این عرصه سرمایه گذاری کرده و در حال ارایه خدمات هستند.

بیل فروشی در صنعت گردشگری

می‌خواهم همان مثال تکراری ولی گویا را در اینجا به کار ببرم که برنده اصلی عصر جویندگان طلا، فروشنده بیل بود. در صنعت گردشگری ایران نیز همین اتفاق درحال رخ دادن است، شرکت‌هایی مانند علی بابا با گسترش فعالیت‌های خود از یک فروشنده بلیط الکترونیک به خدمات‌رسان برای مشتاقان سفر تبدیل شد و امروز به نقطه ای رسیده‌اند که سایت علی بابا پلاس را رونمایی می‌کنند، یعنی محلی برای به اشتراک گذاری تجربیات سفر که بستری مناسب برای بزرگ کردن بازار هم محسوب می‌شود.

علی بابا امروز همان بیل‌فروشی است که هوشمندانه در حال کسب سهم در نقاطی است که فعالین سنتی بازار از آن غفلت کرده‌اند و دلمشغولی‌شان تنها نوحه سرایی بابت مصائبی است که در شرایط جدید برسرشان آمده.

تطبیق با شرایط جدید نیازمند توجه به بخش‌هایی از بازار است که به ارایه خدمات تفکیک شده می‌پردازند و یا حتی در روند سنتی کار، پکیچ‌های تعاملی در اختیار مشتاقان سفر قرار می‌دهند؛ به طور حتم چنین مواردی نیاز امروز بازار گردشگری است و اصل ماندگاری ضرورت تطبیق با این شرایط را به فعالان صنعت گردشگری دیکته می‎ کند.

اگر امروز شما بتوانید این بستر را فراهم کنید به طور حتم وقتی صنعت گردشگری در پساکرونا به یک انفجار تقاضا مواجه شد، شما با یک کارخانه در حال تولید بیل مقابل صف طولانی جویندگان طلا قرار می‌گیرید.

مختصات سودآوری گردشگری در ایران

صنعت گردشگری ایران نه به دلیل کارآمدی بلکه به دلیل جبر جغرافیایی و جمعیتی کشورمان، بزرگ است. اگر چه اندازه آن با ظرفیت‌های واقعی‌اش همچنان فاصله جدی دارد ولی کشوری که مساحتی معادل ۱.۱ درصد از خشکی‌های جهان را شامل شده و ۵۸۰۰ کیلومتر طول سواحل آن است.

همچنین  ۸۵ میلیون نفر جمعیت به نسبت جوانش در دو سوم عرصه گسترده آن پراکنده شده‌اند، چطور می‌توان تصور کرد صنعت گردشگری و سفر در چنین کشوری کوچک؛ و سرمایه گذاری در آن سودآور نباشد؟

بدنیست خاطره‌ای را حسن ختام این مطلب کنم، دوستی از اهالی استانهای جنوبی که بستگانی از ساکنان امارات دارد برای من نقل می‌کرد که این فامیل اماراتی‌اش بارها با حسرت به او می‌گفت:«قدر سرزمین وسیع‌تان را بدانید، من اگر بهترین خودروهای روز دنیا را در اختیار داشته باشم، تنها طی یک ساعت فاصله بین مرزهای کشورم را طی می‌کنم ولی شما روزها باید در جاده‌های کشورتان برانید تا بتوانید شمال تا جنوب و یا شرق تا غرب آنرا طی کنید، قدر این لذت را بدانید، قدر سرزمین وسیعتان را بدانید».

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا