طرح ضد اجتماعی مسکن اجتماعی
سکینه مهرایی
در دنیای سیاست، دولتها با طوماری از شعارهای امیدوارکننده میآیند و دست آخر با انبوهی از طرحهایی که نه تنها مشکلات را حل نمیکند بلکه گاهی با سوءمدیریت، مشکلات دیگری را روی دوش مردم و دولت بعدی اضافه میکنند، میروند؛ از هدفمندی یارانهها گرفته تا نرخسازی در بازار ارز و مسکن مهر دولت نهم و دهم تا مسکن اجتماعی، شاهد اینگونه طرحهای ناتمام و نابسامان بودهایم.
مردم همچنان چشمانشان به افق بعد از ۱۴۰۰خیره مانده است تا ببینند، آیا عمرشان کفاف میدهد که به جای طرحهای بیهوده مسئولان سر پناهی امن برای فرزندانشان به ارث بگذارند.
مدتهاست که مسکن رویای بیتعبیری برای بعضیها شده است؛ خانوادههایی هستند که سه دهه از زندگی مشترکشان میگذرد؛ اما نتوانستند از یوغ مستاجری رها شوند، چراکه اساسا مقدار وامهای اعطایی این طرحهای رنگارنگ به حدی نیست که به آنها در خانهدار شدن کمک کند. در حالی که بیشتر خانوادهها، قشر متوسط، کارگر شرکت یا کارخانهای هستند که با همت خود آبرومندانه خانواده سه الی چهار نفره خود را اداره میکنند اما اینگونه برداشت میشود که مشکل بیکاری و یا توقع بیشتری از زندگی ندارند.
از طرفی میزان دریافتی افراد تحت پوشش تامین اجتماعی مشخص و منطقی است که همزمان قادر به پرداختن هزینه معاش، تحصیل، درمان و اجارهخانه و اقساط تسهیلات مسکن نیستند؛ لذا طرحهای این چنینی مورد اقبال مشمولان نیز واقع نمیشود. بهتر میشد، اگر مبلغ اقساط را با فیش حقوقی آنها و مخارجشان تطبیق میدادند. آنها عموما بعد از سالها کارکردن اکنون در آستانه بازنشستگی هستند و به طبع سلامتیشان به مخاطره میافتد و هزینه درمانشان هم زیادتر میشود .
در دولت سیزدهم برای برونرفت از یکی از مشکلات مردم در طرح نهضت مسکن به مجردها هم تسهیلات اعطا میشود، گرچه این طرح با نقصهایی از جمله شفاف نبودن در نحوه پرداخت اقساط روبهرو است و معلوم نیست که دهکهای مختلف چگونه از پس هزینه آن برخواهند آمد و تنها میدانیم که در دهکهای پایینتر، هر متقاضی باید ۲۰ میلیون تومان و دهکهای بالاتر دو برابر آن آورده داشته باشند. علاوهبر این، پرداخت این هزینه هم باری مضاعف بر دوش مستاجرانی است که هر ساله باید هزینههای بیشتری بابت اجاره خانه بپردازند .
با این حال این طرح به خودی خود طرح بسیار ارزنده و راهگشایی است، فرض کنید که این طرح جزو اولین طرحهای تسهیلاتی بود و به جای اینکه اکنون به مجردهای بالای ۴۵ سال این کمکها داده شود، بیست سال پیش این امکان برای آنها وجود داشت، آن وقت چه اتفاقی میافتاد؟ اشتغال ایجاد میشد، تولید مسکن زمین نمیخورد و سن ازدواج هم به بالای ۳۰ و ۴۰ سال نمیرسید و نیز اقساط مالکان خانه تا حالا پرداخت شده بود و در هر خانهای حداقل دو فرزند پا به دنیا میگذاشت و اینگونه دیگر جامعه درگیر معضل پیری نمیشد.
حالا باید جوانان ۳۰، ۴۰ ساله مجرد بمانند و امیدوار باشند تا در صورت ماندگاری تاریخ مصرف این طرح شاید بتوانند، دهههای پنجاه به بعد زندگیشان را به جای سر و سامان دادن فرزندانشان به دل مشغولی اقساط تسهیلات بگذرانند؛ البته اگر کسی را برای شراکت در این دل مشغولی بیابند تا اجازه تحویل و ورود به مسکن اجتماعی را داشته باشند .
بهتر این بود که شرط سنی، کمی با ملاحظهتر لحاظ میشد و یک بارهم به قانون سن ازدواج در کشور نگاهی میانداختند و افراد مثلا بالای ۲۵ سال را نیز مشمول طرح مصوب میکردند و در حل مشکلات کمی و کیفی این حوزه تمامی سازمانها و وزارتخانهها را دخیل میدادند و همه جوانب را با مشورت آنها میسنجیدند.
همه اینها فقط اندکی از مشکلات مسکن است که هر بار نامهای متنوعی به خود میگیرد و در قالب الفاظ مسکن مهر، مسکن اجتماعی و نهضت مسکن، مسکن جوانان و…. بدون برنامههای زیرساختی و موثر رونمایی میشود.
آنقدر درگیر این دست از مسائل هستیم که پناه بردن به ساختمانهایی که بر اساس استاندارد جهانی و ملی بنا نشده است و مصالحی که در آنها به کار رفتهاند و عمدتا در برابر زلزله و پسلرزهها استقامت و ایستادگی لازم را ندارند؛ آرزویمان شده است،علاوهبر اینها با توجه به قرار داشتن بر روی گسلهای زلزله دچار نگرانیهای پیشبینیشدهای هم هنگام و بعد از وقوع زلزله هستیم؛ اما باز هیچگونه تدبیری اندیشیده نمیشود و اصرار دارند که در کمترین زمان و کیفیت بیشترین ساختوسازها را انجام دهند.