کد خبر: 090903182123
روزنامهعصر انقراض (طنز)

عروسک‌های بازی

میرسلیم: «مرم نباید از خودروی شخصی استفاده کنند، باید از حمل‌ونقل عمومی استفاده شود. من از وسایل نقلیۀ عمومی استفاده نمی‌کنم، چون باید سروقت برسم.»

راضیه حسینی

تازه متوجه شدیم برخی مسئولان فکر می‌کنند فقط خودشان سر کار می‌روند و ما در حال خاله‌بازی هستیم. مثلاً صبح به صبح یک سری مرد گنده سبیلو و ریشو، و یک سری زن با موهای نصف و نیمه سفید شده، شال‌وکلاه می‌کنند و می‌روند پی کارمند بازی. یک سری الکی کارمند ادارات مختلف می‌شوند.

با پشتی و بالش، ساختمان اداری می‌سازند، ملافه‌ای گل‌گلی هم جای سقف می‌گذارند. بعضی هم کارگر بازی می‌کنند. مثلاً یک معدن را با بزاق دهان و خاک باغچه می‌سازند، بیل پلاستیکی برمی‌دارند و می‌روند داخل معدن، ولی یک‌‌هو معدن واقعاً می‌ریزد سرشان و واقعی می‌میرند. البته این هم برای مسئولان قسمتی از بازی است.

اصلاً کل زندگی در دیدشان یک بازی است که باید انجام شود و گاهی بعضی‌ها این وسط گیم اور می‌شوند و این کاملاً طبیعی است. تنها چیزی که واقعی و خارج از بازی است، مسئولان هستند.

آن‌ها که باید حتماً سروقت برسند و اگر نرسند کار مملکت لنگ می‌ماند. مثلاً اگر نرسند، تورم از کنترل خارج می‌شود، گرانی اوج می‌گیرد، مسکن به‌اندازه ساخته نمی‌شود، قوانین روی هوا می‌مانند و … برای همین هرطورشده باید سروقت برسند. با خودروی شخصی، گاهی شاید از خط ویژه، هر جا و هر طور که شده نباید حتی یک دقیقه دیر کنند؛ اما ما مردم هرچقدر دیر برسیم مهم نیست.

کار مهمی که نداریم. دور هم می‌نشینیم در لیوان‌های پلاستیکی سفید و صورتی، از قوری زرد و قرمز، چای الکی می‌ریزیم و با چند تا قند پلاستیکی می‌خوریم. بعد از تعطیلی هم مثلاً می‌رویم سر خانه و زندگی‌مان. سفره پهن می‌کنیم و در بشقاب‌های نارنجی، کباب‌برگ و شیشلیک پلاستیکی و برنج ایرانی می‌گذاریم. هرچقدر دلم‌مان بخواهد غذا می‌خوریم. خوبی‌اش این است که هرگز تمام نمی‌شوند و پول هم نمی‌خواهند.

گاهی فکر می‌کنیم از بس در بازی زندگی غرق شده‌ایم مسئولان تصور کرده‌اند ما هم جزوی از اسباب‌بازی‌های پلاستیکی هستیم. از آن عروسک‌هایی که وسط بازی یک‌هو کله‌‌شان درمی‌آمد، ولی به‌سرعت درست می‌شد. کمی کج‌وکوله، ولی مهم نبود. سر آخر می‌نشستند کنار سفره و مثلاً غذا می‌خوردند.

آن‌قدر چیزی نگفتیم که فکر کرده‌اند همان عروسکیم و هیچ نیاز و حسی نداریم. کاش یکی بهشان بگوید ما هنوز زنده‌ایم.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا