وقتی یک بانکدار تحلیل اقتصادی می کند
سیف الله یزدانی
ولی الله سیف رییس کل بانک مرکزی طی اظهارات توئیتری خود درهشتم فروردین ماه ۱۳۹۷ سعی کرده است رسیدن نرخ دلار به ۵۱۰۰ تومان در روزهای آغازین سال جاری را تحلیل کند و در این راستا برخلاف تخصص مالی و بانکی خود وارد حوزه تحلیل اقتصادی شده، مطالبی را عنوان کرده که تذکر چند نکته را ضروری می نماید:
۱- ایشان متاسفانه از سرنوشت دوست و خلف خود محمود بهمنی عبرت نگرفته ، با اعتماد به نفس عجیبی افراط در اظهار نظرهای رسانه ای رییس کل بانک مرکزی را ضروری می داند و معتقد است اگر شخص خودشان این نوع اظهارات را انجام ندهند، جامعه دچار سوء تفاهم می شود.
شوربختانه در این اظهارات غیر ضروری و بلکه ناصواب ، به روش فریدمنیسم روی می آورد و هر تعبیر عوام پسندانه ای را برای توجیه شرایط بکار میگیرد، که به تعدادی از آنها اشاره می کنم.
اما مهمتر ازاین عوام پسندانه گویی ، تیشه به ریشه اعتبار رییس کل بانک مرکزی زدن است که بهمنی در روزگار خود از آن ابایی نداشت و سیف هم همان راه را می رود و اظهاراتی میکند که محقق نمی شود و لطمه به حیثیت رییس کل بانک مرکزی می زند.
نمونه اش وعده ارزان شدن ارز که در دی ماه مطرح کرد و رییس جمهور را هم متقاعد به تکرار آن نمود و عملا با داغ و درفش بسته سه گانه هم نتوانست محقق کند.
۲- وی در یادداشت توئیتری خود به تحلیل نوسانات ارز از سال ۹۰ تا ۹۲ می پردازد و معتقد است که در نیمه دوم سال ۹۲ با برنامه ریزی توانسته است بخشی از تقاضای بازار ارز را حذف کند و همین باعث کاهش نرخ ارز شده، در حالیکه سیرنزولی نرخ ارز از روز رای آوردن حسن روحانی وکاهش نگرانی های مردم و در واقع اصلاح انتظارات آتی معامله گران ارزی صورت گرفته است(یعنی قبل از تصدی ایشان در بانک مرکزی ).
در حالی که اولین اقدام ارزی ایشان بعد از تصدی، مقاومت در مقابل کاهش نرخ ارز در اولین صبحانه کاری خود در اتاق بازرگانی در مهرماه ۱۳۹۲ بود، که آرامش خاطری به سوداگران ارز داد و گفت:از نظر بانک مرکزی قیمت ۲۹۵۰ تومان کف قیمت دلار است.
توهین های گروه حامی ایشان درهمان زمان به خانم دکترفیروزه خلعتبری به خاطرنقد ازاین اقدام سیف درآرشیورسانه ها موجود است.
۳- سیف در یادداشت ۸ فروردین ۱۳۹۷ خود، ازانتظارات آتی مصرف کنندگان به عنوان یک علت اولیه نام میبرد ، درحالی که انتظارات آتی خود معلول تحولات عناصر دیگری است ، که تحلیل آن تحولات می تواند واقعیت های بازار ارز را نشان دهد، اما هیچ وقت سیف به تحلیل آنها نمی پردازد ، که معلوم نیست از سربی اطلاعی و عدم تسلط به علم اقتصاد بوده، یا تعمدی درکار است.
پیش بینی بحران های عرضه ای یا تقاضایی، حوادث سیاسی و امنیتی، برنامه های دولتی و گروه های ذینفوذ اقتصادی و… از جمله عواملی است که انتظارات آتی را در اقتصاد شکل میدهد و باید بررسی کرد که کدام یک یا کدام گروه از این عوامل در تغییرات انتظارات آتی تاثیر گذاشته است.
۴- با وجود اینکه تحلیل ها و سیاست گذاری های بانک مرکزی باید ناظر بر راهبردهای اقتصاد کلان باشد، علم بانکداری و انگیزه صنفی سیف، وی را به تحلیل اقتصاد خردوبنگاهداری سوق می دهد. طبیعی است در یک چنین منشی سرازتحلیل های فریدمنیستی در بیاورد. همان کاری که دکتر شیبانی و مرحوم دکتر نوربخش درسال ۱۳۶۹ با مثال شیرخشک و زولبیای ماه رمضان برای توجیه افزایش نرخ ارز کردند.
۵- وی در تبیین بازار ارز آنرا موضوعی پیچیده اطلاق میکند و این برداشت در کلیت درست است، اما این پیچیدگی ربطی به تحلیل بازار سوداگری ارز ندارد ، بلکه محاسبات نرخ برابری پول ملی با ارزهای دیگر برای ایجاد تعادل در بازار های اقتصادی ملی است که پیچیدگی دارد، نه مقابله با مطامع سوداگران !
البته مدیریت مطامع سوداگران هم پیچیدگی دارد، اما نه اقتصادی ، بلکه موضوع به موازنه های سیاسی داخلی و به حداکثر رساندن سود نحله ها و باندهای مافیایی مربوط می شود!
۶- استفاده از واژه مجعول “تعدیل” که توسط طراحان سیاست های تعدیل اقتصادی به معنی رویکرد مکانیزم قیمت ها و عملا افزایش قیمت ها به کار برده شده است و هیچ وقت ماحصل آن ،واژه های هم ریشه “تعدیل” یعنی “عدالت” و “تعادل” از آن حاصل نشده است.
در واقع واژه “تعدیل” تعبیر با نزاکت افزایش بی رحمانه قیمت هاست.
۷- متاسفانه رییس کل بانک مرکزی با وجود بدنه کارشناسانه منحصربه فرد موسسه متبوع خود، به خانه تار عنکبوتی سوداگران ارزی در رسانه های حامی آنها پناه برده و بدون توجه به ساختار اقتصادی کشور ، تفکیک جزمی بین نرخ برابری ارزهاو قدرت خرید داخلی پول ملی پرداخته است، در حالیکه اگر مختصر توجهی به مکانیزم تاثیر نوسانات ارز درسطح عمومی قیمت ها درداخل کشورمی داشت ، حتما متوجه می شد که بخشی ازآثارافزایش نرخ ارزدردو جهت وبا تاخیرصورت می گیرد، اول، ابهام و بلاتکلیفی در تصمیم گیری های تجاری و دوم، افزایش قیمت کالاها وخدمات با فاصله چند ماهه بعد از افزایش نرخ ارز.
بنابراین ابرازخرسندی ازحفظ ارزش داخلی پول ملی عجولانه وعوامفریبانه است.
۸- دراینجا یک پرسش جدی وجود دارد،آن اینکه براساس کدام تحلیل علمی اقتصادی ، رابطه کاهش نرخ برابری پول ملی درمقابل ارزهای خارجی با حفظ قدرت خرید داخلی پول ملی انتزاعی بوده وسیاست های بانک مرکزی توانسته است باوجود افزایش نرخ ارز ، قدرت خرید پول ملی را حفظ کند؟
واقعیت این است که سیاست های پولی کشور به سردمداری بانک مرکزی چنین دستاوردی را نداشته و نمی تواند داشته باشدو ثبات نسبی قدرت خرید داخلی پول ملی محصول رکود اقتصادی و ضعف معیشتی مردم است که توان خرید با نرخ های بالاتر را ندارد ، بنابراین حفظ قدرت خریدداخلی پول ملی همزمان باافزایش نرخ ارز، آن هم دراقتصادی که به دلیل ترکیب نهاده ها، به شدت به واردات متکی است، در بهترین حالت به تشدید رکود اقتصادی و افزایش فاصله طبقاتی منتهی می شود.
۹- نکته آخر: ایرادات دیگری هم به یادداشت رییس کل وارد است که برای پرهیز از اطاله کلام ، برای فرصت دیگری می گذاریم ، اما به آقای دکتر سیف به عنوان یک مقام ملی، دو توصیه مشفقانه دارم:
الف: کمتر سخن بگوید و در سخن گفتن هم به حوزه تخصصی اقتصاد وارد نشود
ب:قدرکارشناسان و دانشمندان شاغل در بانک مرکزی را بداند و به نظرات آنان بیشتر توجه کند.