چرایی فاصله بنگاه داری در ایران از الگوهای روزآمد کسبوکار
در حالی که بنگاههای اقتصادی در جهان به سوی الگوهای مدیریت شراکتی و تنوع سهامداران پیش میروند، مدیریت فردی در بنگاهداری کشور هنوز حرف اول را میزند
رضا پدیدار، رئیس کمیسیون انرژی و محیط زیست اتاق تهران
بنگاهداری در ایران تاریخ چندهزارساله دارد و به همین نسبت اصطلاح بنگاه در زبان فارسی و معادل آن در زبان انگلیسی، یعنی «Firm»، واژه ای بسیار قدیمی است. اما مستقل از تاریخچه، امروزه این واژه و معادلهای آن در دیگر زبانها، در مفهوم جدیدی به کار میرود که اقتصاددانان آن را رواج دادهاند. با مراجعه به کتابهای اقتصادی می توانید تعریفهای مختلفی از بنگاهداری پیدا کنید؛ اما در ایران تعریف ساده زیر همواره مطرح بوده و آن را به عنوان یک عامل توسعه و پیشرفت تلقی کرده اند:
« بنگاه یک سازمان یا مجموعه ای از منابع است که در کنار یکدیگر، محصول (کالا یا خدمت مشخصی) را عرضه و ارائه می کنند و آن را با هدف کسب سود اقتصادی میفروشند.»
توجه داشته باشیم که بنگاه با هدف عمر طولانی و فعالیت مستمر کسبوکار تشکیل و تاسیس می شود.
اصــطلاح معروف و جاافتاده «Firms and Families» نشانگر آن است که خانوادهها منابع خود را در اختیـــار بنگاههــا قرار میدهند و بنگاهها به کمک این منابع محصول عرضه میکنند.
حرکت موزون در این بنگاهها می تواند چرخ اقتصاد را در یک محله، یک شهر و یک کشور به حرکت در آورد و موجب گردش فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی شود. از این منظر و در دنیای امروز، بنگاه ها را منشاء کارآفرینی و دستیابی به نقشه راه یادگیری برای ارزش آفرینی میدانند.
بنگاهداری در ایران توانسته است برای فعالان اقتصادی دستاوردهای بزرگی همچون مدلهای کسب و کار، طرحهای تجاری، ارزشآفرینی، تصمیمگیری مناسب برای آینده، دستیابی به استراتژی فعالیت اقتصادی، تفکر استراتژیک، مشاوره مدیریت، نیل به مسیر شغلی واقعی و مواردی از این دست را به دنبال داشته باشد.
اصطلاح بنگاه داری اقتصادی و نظریهپردازی در این باره دیدگاههای مختلفی را فراهم آورده که در مسیر اجرایی و عملیاتی خود سوالات متعددی را برای فعالان اقتصادی پیش می آورد:
چرا بنگاههای اقتصادی بهوجود میآیند؟ آیا مردم همه در بازارها نمیتوانند به شکل انفرادی معامله و فعالیت اقتصادی داشته باشند؟
آیا بنگاههای اقتصادی همیشه مفیدند؟ آیا بنگاهها باعث نمیشوند منابع اقتصادی در صورت فقدان بهرهبرداری موثر و مستقیم مستهلک و از انتفاع خارج شوند؟
آیا هرچه یک بنگاه اقتصادی بزرگتر شود، بهتر است؟ یا ممکن است هزینهها و دردسرهای داخلی آن باعث کاهش دستاوردهای اقتصادیاش شود؟
به طور اصولی ساختار داخلی و اجرایی بنگاه شکل می گیرد و سپس اجرا می شود؟
مرز بنگاه ها را چگونه باید تعریف کنیم و آنها را چگونه طبقه بندی کنیم؟
به طور کلی هدف بنگاه ها چیست؟ تلاش برای بقا و تلاش برای سودآوری در بنگاههای معمولی ( عادی ) و تخصصی چه جایگاهی در هر شهر یا کشوری میتواند داشته باشد؟
دولت می تواند چه تاثیراتی ( مثبت یا منفی ) در عملکرد بنگاه ها داشته باشد؟
مزیتهای بنگاهداری در مدیریت کسبوکار در مقایسه با فعالیت های جدید کسب و کارهای کوچک و متوسط چگونه است و برتری هر یک از آنها چگونه است؟
تئوریهای امروزی همانند مالکیت و مدیریت در نظام بنگاهداری چیست؟
شاخص های سهولت انجام کار در بنگاه ها چگونه است و شاخصهای انجام کسبوکار در یک کشور در مقایسه با دیگر کشورها چه تاثیری دارد؟
در نظام اجرایی و عملیاتی دنیای امروز بویژه با گذشت بیش از دو دهه از قرن بیست و یکم باید گفت که فعالیتهای بنگاهداری با مبانی جدیدی روبهرو است که مهمتـرین آنها در این تحلیل عبارت است از: مدیریت زمان، خودشناسی، ارتباطات و مذاکره، یادگیری و بهروزرسانی، تصمیمگیری بهموقع، ایجاد کارآفرینی، دستیابی به مهارتهای ارتباطی و یادگیری، روانشناسی پول، انجام کار تیمی، تسلط کلامی با مخاطبان و طرفهای کسبوکار، ایجاد تفکر سیستمی و در نهایت انجام مدیریت بازاریابی که هر کدام آثار خاص و ویژه خود را در فضای کسبوکار یک بنگاه فراهم میکنند.
بسیاری از مفهومها، سابقه بسیار طولانی نزد مردم دارند و افراد جامعه بخشی از آن مفهوم هستند، به آن معنا میبخشند و فراتر از آن حتی بدون دانستن نام واقعیاش، از آن استفاده وبرای گسترش وبهینهسازیاش تلاش میکنند؛ درست مانند یک کشاورز که گیاهان دارویی بسیار زیادی را میشناسد و از کاربرد هر یک بهخوبی آگاهی دارد، اما وقتی یک دانشمند نام علمی همان گیاهان را از او میپرسد کشاورز گیج میشود و فقط به او نگاه میکند.
«بنگاه اقتصادی» یکی از همان مفاهیم است. ما عضو بنگاههای اقتصادی هستیم و بدون آنکه چیز زیادی درباره این بنگاهها بدانیم به توسعه و رشدشان کمک میکنیم. بنگاههای اقتصادی در ایران بیشتر به یک «خانه سرمایه» تبدیل شدهاند که در صورت واکاوی هر یک میتوان به رمز و راز موفقیت و توسعه آنها پیبرد. مدیرعامل کارخانه فورد در یک سخنرانی مبسوط در جمع کارکنان خود گفت: در نهایت ، تمام فعالیتهای اقتصادی در سه کلمه خلاصه می شود به « انسانها، محصولات و منافع ( سود )» که نمادی از یک بنگاه است.
انسانها در مرحله اول قرار دارند؛ اگر یک تیم خوب نداشته باشیم، دو بخش دیگر به کارمان نمیآیند. بنگاهداری در ایران را می توان در عرف جهانی خود به یک سازمان یا مجموعهای از منابع، شامل منابع مالی، انسانی، ابزارهای تولید، دانشفنی و هر چیزی که برای تولید کالا و ارائه خدمات مورد نیاز باشد، تعریف کرد که در کنار یکدیگر، کالا یا خدمت مشخصی را با هدف کسب سود، ارائه می دهند.
به طــور معمول، بنگاه های اقتصادی با هدف کار در یک بازه زمانی طولانی ایجاد میشوند. پررنگترین نشانهای که یک بنگاه اقتصادی را از سایر سازمانها جدا می کند، تاکید مستقیم بر سودآوری و کسب درآمد است؛ یعنی گروهها یا انجمنهای اجتماعی، فرهنگی و حتی سازمانهای مردمنهاد نیز یک بنگاه اقتصادی به شمار نمی روند؛ چون درآمدی ندارند. از طرفی تشکیل بنگاه به این معنا نیست که افراد زیادی باید دورهم جمع شوند و در قالب یک شرکت یا سازمان، فعالیت اقتصادی بزرگی را آغاز کنند؛ حتی اگر چند نفر با هم یک مغازه کوچک را اداره کنند، باز هم می توانیم جمع آنها را یک بنگاه اقتصادی بنامیم. بنگاههای اقتصادی در استاندارد ملی و بین المللی به سه دسته خدماتی، بازرگانی و تولیدی تقسیم میشوند.
در این جا لازم است تاکید شود که خانواده و بنگاههای اقتصادی به شکل جالبی به هم گره خوردهاند. ما در خانواده زندگی میکنیم ، چه این خانواده یک نفره باشد و چه چند نفره، هر کدام از ما نقشی در این تعریف اجتماعی داریم.
از طرفی، بنگاهها نیز از افرادی تشکیل شدهاند که هرکدام عضوی از یک خانواده هستند. در نتیجه ما خودمان و اعضای خانوادهمان را در اختیار بنگاه ها قرار می دهیم تا از این راه بتوانیم درآمد داشته باشیم. نکته جالبتر اینجا است که ما درآمد حاصل از فعالیت اقتصادی خود در یک بنگاه را صرف خرید محصول یا خدمات از سایر بنگاهها می کنیم.
بنگاهها نیز وقتی پول کم می آورند به سراغ منابع مالی خانواده ها میروند تا این کمبود مالی را جبران کنند. به این وضع گردشی بین خانـواده و بنگاه ها، «چرخه اقتصاد» میگویند.
البته ماجرای چرخه اقتصادی، کمی پیچیدهتر از این حرفهاست؛ چون ما تاثیر نقشی به نام دولت و اقتصاد کشورهای دیگر را در نظر نگرفتهایم. اما حتی بدون این دو بخش نیز، خانواده و بنگاه اقتصادی کاملا به هم گره خورده اند.
در این باره میتوان اینطور برداشت کرد که از زمان آشنایی ما با بنگاههای اقتصادی زمان زیادی میگذرد. در چرخه اقتصاد، ما بخشی از بنگاهها هستیم که از بنگاه ها خرید میکنیم.
شاید به همین دلیل است که اقتصاددانان از واژه بنگاه خیلی رضایت دارند. از طرفی معیار نفرات بنگاههای اقتصادی بسته به زمینه، وضع اقتصادی و موارد بیشمار دیگر معیار مشخصی برای در نظر گرفتن ابعاد یک بنگاه اقتصادی دارد. در این زمینه می توان نگاهی فهرستوار به چند کشور جهان و معیار آنها برای بزرگی و یا کوچکی بنگاه داشته باشیم .
چین | بنگاههای کوچک بین ۵۰ تا ۱۰۰ نفر و بنگاههای متوسط بین ۱۰۱ تا ۵۰۰ نفر |
ژاپن | بنگاههای کوچک کمتر از ۲۰ نفر و بنگاههای متوسط بین ۲۰ تا ۳۰۰ نفر |
کانادا | بنگاههای کوچک کمتر از ۱۰۰ نفر و بنگاههای متوسط بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ نفر |
آمریکا | بنگاههای کوچک کمتر از ۵۰۰ نفر و بنگاههای متوسط بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر |
ایران | بنگاههای کوچک کمتر از ۱۰ نفر و در مدلی دیگر بین ۱۰ تا ۴۹ نفر و همچنین بین ۵۰ تا ۹۹ نفر و بنگاههای متوسط بین ۱۰۰ تا ۱۴۹ نفر |
در این جا لازم است یادآوری شود براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مالکیت بنگاههای اقتصادی به سه دسته دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم می شود. بنگاههای اقتصادی دولتی به طور مستقیم یا غیرمستقیم در مالیکت دولت یا سایر نهادهای عمومی قرار دارند.
در بنگاه های اقتصادی تعاونی، یک همکاری متقابل بین اعضای این بنگاه وجود دارد و همه آنها با هم مالک بنگاه هستند و در بخش خصوصی نیز، هربنگاه به یک یا چند نفر تعلق دارد که پیشتر بدان اشاره شد. اما ساختار اصلی بنگاههای اقتصادی از نموداری مشابه ذیل تشکیل می شود :
در این حالت مالکیت بنگاه میتواند فردی یا نموداری از تجمیع مالکیت افراد و یا حتی گروههای مختلف باشد. در ضمن مالک و کنترل کننده این ساختار می تواند تنها یک نفر باشد که در ایران یکی از رایج ترین شکلهای کسبوکار است.
البته با ورود اینترنت و توسعه فضای مجازی و انقلاب صنعتی چهارم نمودارهای کسبوکار و بنگاهداری تغییرات بیشماری را تجربه کردهاند که اندازه محدود، عمر محدود، نحوه شراکت، دسترسی به منابع و اعتبار و نحوه افزایش سریع آنها و از همه مهمتر افزایش قابلیت تصمیمگیریها را شامل میشود که به دلیل همفکری بین شرکا و تخصصیتر و هوشمندانه تر عمل کردن آنها بسیار متفاوت و متغیر است.
ناگفته نماند که این شکل جدید از فعالیت، امکان رشد و توسعه اقتصادی بیشتری را به دلیل افزایش منابع سرمایه و بهبود تصمیم گیریها فراهم میسازد. در طرف مقابل معایب بنگاههای شراکتی که امروزه در جهان جاری و ساری است نیز یکی از مباحث اصلی شاخصهای فعالیت بنگاه های کوچک و متوسط است که موضوع سهم را در اداره اینگونه فعالیت ها مطرح می کند.
لذا در این باره و بر پایه مطالعات انجام شده میتوان گفت که یک شرکت کوچک و متوسط در نمودار بنگاهداری خود میتواند دارای سهامداران متفاوتی به شرح زیر باشد:
در کلام پایانی اینکه شرکت محبوبترین ساختار بنگاهداری است که تحت عنوان یک موجود حقوقی میتواند با استفاده از نام خود وارد کسبوکار شده و به قول ایلان ماسک مبتکر و سازنده اتومبیلهای برقی: «ایجاد شرکت ، مثل پختن کیک است. باید تمام مواد اولیه را به نسبت درست داشته باشیم».
اما دریغ که در ایران وقتی در صدد فعالیت بنگاهداری هستیم فقط فردی فکر میکنیم و سایر قابلیتها را فراموش می کنیم. در مدل های جهانی بنگاهداری، میتوان به صورت مسئولیت محدود، عمر نامحدود یا قابلیت توسعه پیشبینیشده و… فعالیت کرد؛ اما بر اساس آخرین مطالعات و پژوهش های صورت گرفته، بیش از ۵۶درصد از فعالیتهای کسب و کار و بنگاه داری در ایران فردی و انحصاری است و از نگاه بنگاهداری شراکتی به شرحی که از نظر گذشت کاملا به دور است.
پیشنهاد می شود بنگاه ها در قالب شرکت های محدود یا نامحدود شکل گرفته و از طریق فروش و یا واگذاری سهام خود، «مدیریت فردی» را به «مدیریت کاربردی» تغییر دهند و از سبکهای جدید برای پویایی و فعالیت بنگاهداری خود بهره مند شوند.