کد خبر: 04050039188
روزنامهعصر انقراض (طنز)

حشره هم جزو حیوانات است؟ (طنز)

راضیه حسینی

رییس پلیس راهور تهران: «برخورد با سگ‌گردانی در خودرو در دستور کار پلیس است. نه فقط سگ بلکه هر حیوانی که داخل خودرو رها باشد مشمول این برخورد می‌شود. جابجایی حیوان در خودرو باید در جعبه و باکس مخصوص باشد. نباید حیوان در خودرو رها باشد.»

آقاجان این پیام را در گروه خانوادگی واتساپ فرستاد و پشت‌بندش نوشت: «سلام بر فامیل دوست‌داشتنی. شب و روزگارتان خوش. در این باب برای بنده یک سؤال پیش آمده. آیا کسی از شما می‌داند که حشره هم جزء حیوان به حساب می‌آید یا نه؟»

پسردایی سریع جواب داد: «سلام آقاجون. آره دیگه حشر مشره هم حیوونه. یعنی جونوره. پس با این حساب اگه یه مگس یهو بی‌خبر بیاد تو ماشین‌مون و واسه خودش رها بچرخه، جریمه می‌شیم. یا باید بندازیمش تو جعبه، یا با یه لنگه کفش سرو ته قضیه  رو جمع کنیم.»

خاله فخری از کانادا نوشت: «چه کنم با این همه غم و درد عزیزانم؟ اینجا هر روز صبح بهمون پیام می‌دن اگه حیوونتون نیاز به گردش و تفریح داره، زنگ بزنید بیایم ببریم‌شون بیرون. ماهیانه هم یه مبلغی رو واسه خرج حیوون خونگی می‌ریزن به حساب‌مون. ما اصلاً واسه خرج کتی‌جون هیچ مشکلی نداریم. قربونش برم پرشین اصیل مامی. الانم روپام خوابیده.

دلم براتون کبابه. چرا شما باید تو این فلاکت و بدبختی دست و پا بزنید؟ دیدن درد و رنج شما عزیزانم باعث می‌شه هیچ‌وقت نتونم از این‌همه امکانات و رفاهی که در اختیارمه لذت ببرم.»

بعد هم سه خط ایموجی گریه فرستاد.

دایی اکبر نوشت: «آبجی جان، تو تا واقتی ایران بودی گربه‌های محل از دستت آسایش نداشتن بس که بلا سرشون می‌آوردی. یه بار یادته یه گربه بیچاره رو… هیچی ولش کن بدآموزی داره. مطمئنم اگه اون موقع سازمان حمایت از حقوق حیوانات بود پدرت رو درمی‌آورد.»

آقاجان نوشت: «هوی، پسر. درست صحبت کن. پدرش را درمی‌آورد یعنی چه؟ میزان شعور شما از همان مگس رها در ماشین هم کمتر است.»

خانم جان نوشت: «کاش عوض این‌که حیوون‌ها رو می‌کردن تو جعبه. آدم‌های حیوون‌صفت رو می‌نداختن تو قفس. یه قانون می‌ذاشتن و می‌گفتن از این به بعد تردد آدم‌های مال‌مردم‌خور، دزد، دروغگوو بی‌وجدان تو سطح شهر ممنوعه. تو ماشین هم حق ندارن آزادانه بشینن. باید حتماً تو قفس یا جعبه باشن. حیوون‌های بیچاره که آزاری به ما نمی‌رسونن. ما هرچی می‌کشیم از هم‌نوع‌های خودمونه.»

می‌خواستم بنویسم :«خب این‌طوری که خیلی‌ها می‌رن توی جعبه مثل…»

ولی آقاجان به محض این‌که دید در حال تایپ کردن هستم نوشت: «هیس. دخترجان هرچه نوشتی را سریع پاک کن. باز هم می‌خواهی حرف‌های بودار بنویسی؟ من اعصاب ندارم‌ها. می‌آیم این عصا را در حلقت فرو می‌کنم…. اصلاً همگی بروید بخوابید. شب به‌خیر.»

بعد هم یک استیکر گروه تا فردا نه صبح تعطیل است، گذاشت.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا