علی رمضانیان
رابطه ایران و چین همواره حول محور اقتصاد بوده ولی هر از چندگاهی رنگ و بوی سیاست به خود گرفته و فضای آن کمی پیچیده میشود.
در این بین اتاق بازرگانی ایران و چین که مهمترین وظیفه آن کمک به تشکلها و فعالان اقتصادی و تلاش برای افزایش تبادلات صنعتی و اقتصادی بین دو کشور است، تبدیل به بازوی سیاسی دولت شده و بعد از روی کارآمدن محمدرضا حریری بر ریاست اتاق ایران و چین، هماهنگی و سکوت معناداری همراستا با وزارت خارجه بر فضای اتاق حکمفرما شده است.
در حالی که اتاق بازرگانی یک پارلمان خصوصی برای گرفتن امتیاز از سیاسیون به نفع اقتصاد کشور، فضای کسب و کار و بهتر شدن فضای اقتصاد است و نه صرفا یک بازوی سیاسی و دیپلماسی وزارت خارجه کشورها.
امروزه، چین بزرگترین خریدار نفت ایران است. در دوران تحریمها و مشکلات سیاسی تحمیلی بر ایران چین، بصورت کژ دار و مریز با ایران همراه شده و البته روابط خود با ایران را با وجود اعمال محدودیتهایی هرگز بطور کامل قطع نکردهاست.
در سوی دیگر اما در ایران دولت، نگرش های متفاوتی نسبت به این اژدهای سرخ داشته اند ولی سیاستی ورای دست دولتها ایران را به سمت شرق سوق داده، سیاستی که تنها عوامل داخلی در آن دخیل نبوده و نیستند ولی این رویکرد در دولت سیزدهم به نظر بیش از پیش چدی گرفته شده است.
اما نکتهای که نباید از ذهن دور نگهداشت تعامل چین با کشورهای غربی از جمله آمریکا و اروپاست. در سال گذشته برخی از دادهها نشان میدهد که امریکا و چین نزدیک به ۱۰۰۰ میلیارد دلار تبادل مالی در غالب صادرات و واردات داشتند که سالانه حدود ۳۰ درصد افزایش مییابد.
براساس آمارهای وبسایت trademap میزان صادرات چین به اتحادیه اروپا به عنوان شریک اصلی و همراه سیاسی آمریکا، طی ۲۰ سال اخیر از حدود ۴۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۱ به ۴۶۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ رسیده که حکایت از رشد ۱۰ برابری در این مدت است.
در حالی که بین ایران و چین تنها ۱۵ میلیارد دلار تبادل وجود داشته که بر عکس جریان تجاری با امریکا، وضعیت مبادلات تجاری ایران و چین در حال کاهش است.
اما رنگ و بوی سیاسی بر رابطه ایران و چین در خارج از مرزهای ایران و توسط دشمنان سیاسی جمهوری اسلامی ایران، شدیدتر شده است. در دولت سیزدهم تنش با غرب پررنگ تر از دولت روحانی شده و این احتمال وجود دارد که تنشهای سیاسی بیشتر هم شود.
اخیرا همشهری آنلاین گزارش داده که گروهی از سناتورهای آمریکایی از جمله بیل کَسیدی، مارشا بلکبرن و همکارانشان لایحه «پاسخگویی ایران و چین» را برای معطوف ساختن توجه به روابط ایران با چین ارائه کردهاند که در صورت تصویب، الزام یا هزینه کردن برای توافقی هستهای با ایران، مادامی که ایران روابطش را با چین و برخی از گروهها مانند حماس عنوان شده، قطع نکرده، ممنوع خواهد شد.
این خبر تعجب برانگیز، واکنشهای زیادی را در پی داشت. چین این روزها به دلیل مشکلاتی، روابط سیاسی خوبی مانند گذشته با غرب نداشته و کمی با احتیاط رفتار میکند و تلاش دارد که به دلیل روابط خارجی با برخی از کشورها وارد تعارض با غرب نشود و تحرفه تاریخی نشان می دهد که دولت سیزدهم هم باید احتیاط بیشتری در روابط با چین روا دارد.
موضوع اقتصاد است نه سیاست
اما این همه حقیقتها نیست. یکی از دیگر از مواردی که ایران را با چین درگیر کرده موضوع کاهش صادرات نفت به چین است.
چین همواره به دنبال خرید انرژی ارزان از دنیاست و هرکسی که تخفیف ویژهای به چین بدهد، قادر خواهد بود نفت بیشتری به چین بفروشد.
چندی پیش خبرگزاری رویترز با استناد به گزارش موسسه کپلر مدعی شد که صادرات نفت ایران به چین در ماه آوریل نسبت به سه ماهه نخست سال ۲۰۲۰ از ۸۴۰ هزار بشکه به ۵۷۵ هزار بشکه در روز کاهش پیدا کرده (معادل ۲۶۵ هزار بشکه) و نفت روسیه با افزایش ۱۶ درصدی جایگزین بخشی از نفت ایران در چین شده است.
در ادامه موسسه تانکر ترکرز مدعی شد که خودِ ایران، نفت روسیه را به چین صادر میکند. سپس اوپک در گزارشی رسمی از افزایش تولید نفت ایران در ماه آوریل نسبت به سه ماهه نخست سال ۲۰۲۲ خبر داد. از طرفی خبرگزاری seatrade هم از روند افزایشی واردات نفت ایران توسط چین گزارش میدهد و مدعی شده است که طرح کمربند و جاده چین نیازمند رضایت ایران بوده که یکی از الزامات آن خرید نفت ایران است.
البته نباید این مساله را فراموش کرد که محرمانه بودن مقاصد صادراتی نفت ایران در تحریم باعث گزارشهای ضد و نقیضی درباره آن شده است.
به طوری که یک رسانه خبر از کاهش صادرات نفت ایران به چین و جایگزینی روسها میدهد، موسسه دیگر ادعا میکند که ایران خودش نفت روسیه را به چین صادر میکند و گزارش رسمی اوپک مدعی افزایش تولید و صادرات نفت ایران است، اما مدیر گروه دفتر مطالعات انرژی وین در این رابطه گفت: در شرایط فعلی بازار نفت، تقاضا از عرضه بیشتر است، بنابراین تولیدکنندهای جای فروشنده دیگری را در بازار نمیگیرد، بلکه بازارهای مقصد جابهجا میشوند.
عبدالرضا عالمی، پژوهشگر دانشگاه اسلامی مالزی، مدیر مرکز مطالعاتی مالزی معتقد است که امریکا هنوز هم مانند گذشته دارای جایگاهی خاص در اقتصاد و سیاست جهانی است و چین نیز بین دو گزینه ایران و امریکا، انتخاب دشواری در پیش دارد.
او می افزاید: چین در مقابل آمریکا، هنوز هم میتواند آسیبپذیر باشد و به سادگی حاضر نیست منافع خود در آمریکا را بخاطر ایران قربانی کند.
مثلا چینیها سرمایهگذاران اصلی در اوراق بهادار آمریکا هستند و اوراق بهادار آمریکایی را به ارزش ۸۰۰ میلیارد دلار در اختیار دارند و یکی از حامیان مالی عمده در امریکا به حساب میآیند.
به همین علت هرگونه تشدید تنش امریکا با چین بر سر ایران، میتواند چین را مجبور به کنار آمدن با امریکا کند؛ زیرا با فروش این اوراق بهادار، چینیها متضرر خواهند شد.
سایه سنگین پرونده هستهای بر سر رابطه اقتصادی ایران و چین
رامتین رضایی کارشناس ارشد روابط بین الملل و استاد دانشگاه در گفت وگو با «عصر اقتصاد» اظهار کرد: روابط میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین اگر چه همواره روابطی همسو و مثبت ارزیابی شده اما نکته ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ تاثیرپذیری جدی این رابطه از تعارض میان ایران و آمریکا؛ پرونده هستهای و تحریمهای آمریکاست. برخلاف بسیاری از تصورات، چین بیشترین میزان دلارهای نفتی بلوکه شده ایران را در بانکهای خود مسدود کرده و با وجود گزارش هایی مبنی بر خرید غیر رسمی نفت از ایران؛ اما به هر کیف بازارهای آمریکا حتی در بدترین شرایط تنش با این کشور و مبادلات تجاری با کمپانی های آمریکایی ؛ برای چین اولویتی حیاتی و اجتناب ناپذیر داشته است.
رضایی افزود: به همین دلیل، به نظر میرسد نزدیکی چین به ایران از جمله قرار داد ۲۵ ساله بیش از آنکه ناشی از رویکردی اقتصادی باشد؛ برای چینیها به عنوان الترناتیوی سیاسی جهت اقدام متقابل نسبت به فشارهای آمریکا به چین در خصوص مسائل مختلف از جمله دریای چین جنوبی؛ تایوان و مساله سین کیانگ تلقی میشود و نه صرفا سود اقتصادی صرف.
خروج شرکتهای چینی از ایران پس از تحریمهای آمریکا در دوره ترامپ نشان از این واقعیت دارد که بازارهای آمریکا و اروپا در رشد و توسعه اقتصادی چین جایگاه اساسی و بنیادین دارند.
او افزود: با توجه به رفتار محتاطانه چین در قبال دیگر کشورها، روابط ایران و چین با تنش بیشتری در آینده مواجه شود و اگر توافق برجام به سرانجامی نرسد ممکن است که روابط ایران و چین کمی تیره شود؛ بنابراین دولت سیزدهم باید با احتیاط بیشتری رفتار کند.
سکوت اتاق بازرگانی ایران و چین
منافع هر کشوری می طلبد تا سیاست خارجی خود را تعیین کرده و ان را ادامه دهد اما در بسیاری از مواقع مواضع شفافی را از سوی طرفین شاهد نیستیم.
پیگیری عصر اقتصاد برای پی بردن به کنه ماجرا از سوی فعالان اقتصادی ایرانی به نتجه نرسیده و اتاق بازرگانی ایران و چین از محمدرضا حریری، رییس اتاق گرفته تا دیگر اعضای این اتاق از ارائه هر گونه پاسخ به روزنامه خودداری کرده و شرایط را برای هر گونه اظهار نظری مناسب ندانستند.
آنها مسئولیت، پاسخگویی در این زمینه را به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران واگذار کردند.
این در حالی است که اتاق بازرگانی یک پارلمان خصوصی است و باید به وزارت خارجه فشار فارد کند تا منافع فعالان اقتصادی محفوظ بماند اما در زمان حریری اتاق به بازوی سیاسی وزارت خارجه تبدیل شدهاست.