الکی ادای حال بدا رو در نیارید (طنز)
راضیه حسینی
مقام وزارت بهداشت: «مردم برای سلامتی خود، اگر شده بی دلیل بخندند.»
مردم بیدلیل شروع کردند به خندیدن. چند روز بعد:
یک مسئول: مردم خیلی خوشاند. اصلاً معلوم است که دارند خالی میبندند مشکل معیشتی دارند. بیخودی میگویند پول ندارند. کسی که پول نداشته باشد فقط ناله و زاری بلد است، نه خنده قاه قاه.
مردم به تنظیمات قبلی برگشتند و خندیدن را فراموش کردند. دو روز بعد:
یک مسئول: «مردم تظاهر به حال بدی میکنند. مثلاً قیافهشان را غمگین جلوه میدهند که بگویند ما چیزی نداریم. ولی در اصل خیلی هم چیز دارند. میخواهند ما نفهمیم که پراید دویست میلیونی سوار میشوند. میروند سفر و توی چادر برزنتی میخوابند. ولی خیال کردهاند. ما خیلی تیزیم.»
مردم تصمیم گرفتند بیتفاوت باشند. یک روز بعد:
یک مسئول: «خب همینطور که میبینید، مردم از پس این یکی “برهه حساس کنونی” هم برآمدند. طوری به گرانیها عادت کردند که اصلاً برایشان مهم نیست و خیلی بیتفاوت از کنار گرانی رد میشوند.»
مردم دیگر قاتی میکنند و عصبانی میشوند. همان لحظه:
یک مسئول: «آدم برای گران شدن یک ماکارونی و چهار قلم کالای اساسی اینقدر عصبی میشود؟ خب اینها را نخورید. بروید چهار قلم کالای غیر اساسی بخورید. این دیگر قاتی کردن ندارد. عیب است. زشت است. صدایتان را بیاورید پایین. همسایهها میشنوند. وقاحت دارد.»
مردم داشتند فکر میکردند دقیقاً چه گلی بر سر بگیرند که یک مسئول پیشدستی کرد و قبل از آنها گفت: «پاشید. پاشید. الکی ادای حال بدا رو درنیارید. یه جراحی ساده شکمی (بدون بیحسی) بوده و تموم شد. الان به خودتون در آینه نگاه کنید.
ببینید چه سر کیف و هنوز هم برقرارید. ببینید هنوز نمردید. این یعنی اونقدر پوستتون کلفته که باز هم دووم میارید.»
بعضی از مردم مردند.
یک مسئول: «اینها تظاهر به مردن میکنند. در واقع زندهاند. میخواهند توجه جلب کنند و مثلاً بگویند خیلی اوضاع، بد است. شما کار خودتان را بکنید و بهشان کممحلی کنید. به زودی بلند میشوند و میروند سر کار و زندگی.»
مردم بلند نشدند.
یک مسئول: «شما مگر برنامه «زندگی پس از زندگی» را ندیدهاید؟ هیچکس نمیمیرد، بلکه از یک زندگی به زندگی دیگر میرود. پس همانطور که گفتیم این افراد زندهاند و اتفاقاً در جایی خیلی بهتر از شما دارند زندگی میکنند. ما کاری کردیم که آنها به جایی بهتر بروند و برای ابد لذت ببرند.»