بازخرید سهام نشانه دور باطل در نظام سرمایهداری
ترجمه: محمود نواب مطلق
هرگز نباید این نکته را فراموش کرد هدف سهامداری در نظام سرمایه داری تحریک رشد و ابتکارعمل است و نه تقسیم غنائم. اجبار به بازخرید سهام این احساس را زنده میکند که نظام سرمایه داری دچار دور باطل شده است و چشماندازی مقابل آن وجود ندارد.
زمان آتش بس کوتاه خواهد بود. پس از یک دوره سریع رکود در اوج بحران کرونا تمامی شرکتهای بزرگ و مطرح سهامی به صورت گسترده مشغول بازخرید سهام خودشان میشوند.
بدین ترتیب در ایالات متحده آمریکا شرکتهای چند ملیتی در سال ۲۰۲۱(۱۴۰۰) ۸۵۰ میلیارد دلار(۷۵۰ میلیارد یورو) هزینه کردهاند.
در فرانسه ارقام تا این حد نیست گرچه تمایل به افزایش در آنها نیز مشاهده میشود. عمل باز خرید سهام عملا چند ماهی در سال ۲۰۲۰(۱۳۹۹) تحت فشارمقامات پولی و دولتها متوقف شد.
در آن زمان که دولتها تمام تلاش خود را به کار گرفتند و رقمهای بسیار بالا هزینه کردند تا اقتصاد از هم نپاشد به هیچوجه در منظر افکار عمومی موجه نبود شرکتهای چند ملیتی صرفا به خاطر منافع سهامداران خود هزینههای سرسام آوری را صرف بازخرید سهامشان کنند.
اما بازگشایی اقتصادی در سال ۲۰۲۱(۱۴۰۰) منجر با شروع مجدد این شیوه شد. در این اقدام اساسا یک شرکت سهام خودش را در بازار میخرد تا به مرور زمان آن را به قیمت بالاتر عرضه کند.
در این مکانیزم کاهش تعداد سهام شناور به صورت خودکار منجر به افزایش قیمت آن در هر سهم خواهد شد و طبیعی است که افزایش قیمت هر سهم در بازار بورس موجب رضایت سهامداران را فراهم خواهد کرد.
به صورت منطقی این سئوال در اذهان نقش میبندد: چگونه است در شرایطی که تا همین چندی پیش برای آنکه اقتصاد جهانی بتواند سرپا بایستد بانکهای مرکزی در جهان و مقامات دولتی هزینههای هنگفتی پرداختند؛ همزمان مبالغی نجومی صرفا برای رضایتمندی تعدادی سهامدار به هوا دود شود؟
آیا بهتر نیست به جای آنکه در انتظار کمک دولتها باشیم بخشی از این مبالغ را برای پیشگیری از خسارات بحران بعدی ذخیره کنیم؟
توجیه شرکتهای سهامی برای بازخرید سهامشان به وسیله خودشان آنست که مدعی هستند به دلیل کم بودن فرصتهای سرمایهگذاری با این عمل در حقیقت منجر به افزایش ارزش سرمایههای خود میشوند.
از طرف دیگر معتقدند این تنها راه کسب منافع برای شرکتهایشان است و بدینوسیله ترجیح میدهند وجوه نقدفراوان را در میان سهامداران خود توزیع کنند.
اوج فاجعه آنجاست که برخی شرکتها برای این اقدام خود را مقروض میکنند و برای بازخرید سهامشان وام میگیرند.
در اینصورت مشخص است که هدف به هیچ وجه افزایش سرمایه مولد نیست. بلکه هدف صرفا افزایش قیمت سهام به هر قیمتی و توزیع نقدینگی میان سهامدارن است.
این کار بسیار نادرست و مفسده برانگیز است. زیرا صندوق های سرمایهگذاری در این عمل به دنبال تحقق اهداف سودجویانه نامتناسب هستند.
در بسیاری از بخش ها نمی توان به بازدهی بیش از ۱۲ تا ۱۵ درصد مورد نظر سهامداران دست یافت.
از اینرو شرکتهای سهامی به عمل بازخرید سهامشان متوسل میشوند تا رسیدن به بازدهی مطلوبشان هم سریعتر شود و هم مطمئن تر. مدیران این قبیل شرکتها به جهت آنکه جزو اولین ذینفعان این عملکرد هستند معمولا به راحتی این اقدام را انجام میدهند.
هرگونه افزایش ارزش سهامشان در شاخص بورس منجر به تغییر درآمد آنها میشود. در این هنگام آنها بازخرید سهامشان را که اغلب به ضرر سرمایه گذاریهای بلند مدتشان است تشدید می کنند.
هرگز نباید این نکته را فراموش کرد هدف سهامداری در نظام سرمایه داری تحریک رشد و ابتکار عمل است و نه تقسیم غنائم.
توسل به بازخرید سهام این احساس را زنده می کند که نظام سرمایه داری دچار دور باطل شده است و چش ماندازی مقابل آن وجود ندارد و به عبارتی به نفسهای آخر افتاده است.
تنها راه برون رفت از این بن بست باز تعریف تسهیم ارزش افزوده با اتکای کمتربر سرمایه به نفع کارکنان و اولویت دادن به سرمایه گذاریهای بلند مدت است.
منبع: سرمقاله لوموند