برای مهار گرانیها منتظر غول چراغ جادو نشستهاید؟
ریحانه خوشحال
در آستانه سال نو گرانی اقلام مصرفی، فشار معیشتی را بر مردم دوچندان کرده و دولت نیز به دلیل ناتوانی بانک مرکزی در کنترل قیمت دلار و تورم افسارگسیخته سعی میکند مردم را به گرانی کالاها عادت دهد؛ اما دولتمردان بدانند که گرانیهای لجام گسیخته قامت مردم را خم کرده است.
طی دو سال اخیر به طرز عجیبی قیمتها از کالاهای بزرگ تا کوچک و بهویژه مواد غذایی، نه به صورت ماهانه بلکه روزانه یا حتی در برخی موارد ساعتی بالا می رود. افزایش قیمت کالاهای اساسی بر زندگی اقشار متوسط جامعه تأثیر زیادی گذاشته است تا جایی که سبب حذف فرآوردههای پروتئینی از سفرههای بسیاری از مردم و سقوط این قشر به زیر خط فقر شده است.
این روزها کافی است به بازارها نیمنگاهی بیندازیم تا ببینیم که قیمت کالاها هر روز گرانتر از روز قبل میشود. همگی میدانیم که تغییرات قیمت ها در کشور اتفاق تازهای نیست؛ در گذشته این تغییرات قیمت و افزایش تورم سالی یک بار دامن اقتصاد ایران را میگرفت اما در این روزها تغییرات قیمت لحظهای شده است و بازار محصولات بهویژه قیمت کالاهای اساسی از دست دولت رها شده است و این مردم هستند که دیگر نفسشان از گرانیها بالا نمی آید. گویا دولت در انتظار غول چراغ جادو است که بتواند یکشبه تمام مشکلات اقتصاد ایران را با رفع تحریمها از بین ببرد و در این میان این مردم هستند که باید راه حلی برای خود پیدا کنند.
ای کاش مسئولان و نمایندگان مجلس به جای شعار دادن و باد در گلو انداختن و سخن از دشمنان گفتن، به فکر ارائه یک راه حل اساسی و سنجیده برای جلوگیری از بروز مشکلات بیشتر در زندگی مردم شوند؛ چر که مردم منتظر ارائه راهکار هستند و هدف آنها از انتخاب کردن نمایندگان مجلس تنها شنیدن حرفهای شعارگونه و تصویب مالیاتهای پی در پی نیست.
مسئولان نباید با شعارهای خود دل دردمند مردم ایران را بیش از این زخمی کنند، بلکه وقت آن است آستین همت بالا ببرند و کار واقعی را شروع کنند و به جای دلسرد کردن مردمی که اکثر آنها زیر خط فقر زندگی میکنند، به فکر ارائه راه حل مناسبی برای خارج شدن از این وضع بد اقتصادی باشند.
در این روزهای سخت اقتصادی و معیشتی، از کملطفیهای مسئولان ، حقوقی برای کارگران و بازنشستگان تامین اجتماعی در نظر گرفته شد که حتی نمیتواند مایحتاج اساسی زندگی شان را تامین کند. حال بماند قصه مابقی اقشار کمدرآمد و روزمزد که حتی همین مبالغ ناچیز را هم نمیتوانند، دربیاورند.
سالهای زیادی است که قشر زحمتکش و مظلوم کارگری کشور، فشار تورم را تحمل میکنند و فریاد آنها نیز به گوش قانونگذار و مجری قانونی نمیرسد. کجایند آقایان نمایندگان مجلس که با شعارهای خود رفتند تا قانونی در جهت رفاه حال این مردم تصویب کنند؟ کجایند آنان که با وعده باغ بهشت آرای مردم را از آن خود کردند و حال نهتنها خود بهشت، بلکه در باغ بهشت را هم نتوانستند به مردم نشان دهند.
آقایان نماینده، یادتان نرود شما نماینده این مردم هستید تا در مجلس به جای این مردم سخن بگویید، رفاه حال آنان را در اولویت کار خود قرار دهید و مقابل هر قانونی که باعث میشود تا رفاه این مردم به خطر بیفتد، بایستید. رفتار برخی از شما به گونهایست که انگار نماینده رفاه دولت هستید نه این مردم مظلوم؛ به راستی چقدر در مقابل قوانینی که به ضرر این مردم بوده است، ایستادهاید؟
در بسیاری از محافل علی الخصوص در تاکسیها و مغازهها گلایه مردم از فقدان نظارت و سوءمدیریت، قاچاق و سوء استفادههای کلان نه به دولت بلکه به مجلس نیز دیده می شود. مردم یک ضلع این مشکلات را نمایندگان مجلس عنوان میکنند و میگویند نمایندگان مجلس اگر وکیل مردم بودند الان کشوربه اینجا نمیرسید و مردم اینقدر در مشقت نبودند.
اعتراض به گرانی و گلایه از حل نشدن مشکلات، این روزها در میان مردم در همه جا شنیده میشود، در مغازهها، سوپرمارکتها و فروشگاهها، کوچه و بازار و حتی در میان مسافران تاکسی که تحلیلهای آنان شاید کارشناسی نباشد، در نوع خود جالب و خواندنی است. برخی شهروندان نبود نظارت بر واحدهای صنفی را علت این افزایش قیمت می دانند. آنان در سخنان خود از بیتوجهی و بیدرایتی متولیان کنترل قیمتها میگویند و اینکه آزارمان میدهد که میبینیم مسئولانی که انتخاب کردهایم، درست کار نمیکنند.
برخی دیگر صادرات و واردات بیرویه را علت گرانی در کشور میدانند و میگویند وقتی خودمان کم داریم چرا باید صادر کنیم که افزایش قیمت داشته باشیم. پیاز را صادر کردیم، گران شد، شنیدهایم که علت افزایش قیمت مرغ صادرات جوجه یک روزه است، چرا دولت و وزارت صنعت، معدن و تجارت از این اقدام برای ثبات بازار مرغ جلوگیری نمیکند؟
گرانیهای بیش از حد و اندازه و همچنین بدبینی نسبت به مدیران، مسؤولان نظام شده است. رهاکردن مردم از دید آنان چیزی نیست که بتوان بهسادگی از آن عبور کرد. باید برای رهایی از این وضع، فکری جدی شود؛ زیرا مردم به جایی رسیدهاند که میگویند مسئولان ما را رها کرده اند.
مردم همیشه همراه نظام بودهاند و با وجود تمام فشارهای اقتصادی حتی در چهلم ودومین سالگرد انقلاب اسلامی بیشتر از سالهای گذشته برای نشان دادن وفاداری خود به نظام اسلامی به جهانیان به میدان آمدند. لازم است دولت با کنترل و نظارت بر قیمتها و همچنین مقابله با گرانفروشی و قاچاق کالاها و جلوگیری از صادرات کالاهایی که در داخل با کمبود روبهرو است، کیفیت زندگی را برای مردمی که واقعاً حقشان این نبوده و نیست، بهبود بخشند.
اکنون بیشتر از هر زمانی لازم است مسئولان تلاش کنند با مهار گرانیها، خون تازهای در رگهای مردم جریان پیدا کند و بعد از سالها سختی و فشار نفسی تازه کنند؛ زیرا دیگر نفسی برای این مردم باقی نمانده است. به راستی قیمتها تا کجا قرار است بالا برود و ناکارآمدی برخی مدیران تا کی قرار است، ادامه یابد؟ چرا دولت نمی تواند بین نرخ اقلام مصرفی مایحتاج مردم و درآمد خانوار رابطه منطقی پیدا کند؟ آیا دستهایی در میان است؟
رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری واقعیت تلخی را روایت میکند که مشخص میشود چرا ۳.۶ میلیون بازنشسته تامین اجتماعی، ماهها برای اجرای همسانسازی فریاد میزدند. طبق اعلام رسمی کمیته دستمزد، سبد هزینه ماهانه یک کارگر ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است؛ آن هم سبدی که هزینههای یک زندگی معمولی را شامل میشود اما با حقوقهای فعلی، بازنشستگان فقط از عهده تامین ۳۷ درصد هزینههای زندگیشان برمیآیند واین یعنی ۶۳ درصد عقبماندگی دارند.
کاش مدیرانی که نسخه تحمل برای مردم می پیچند چند ماهی حقوقهای چند ده میلیونی خود را معوق میکردند و در حد یک کارگر حقوق برای خود در نظر می گرفتند تا شاید روزگار نفسگیری را که مردم با آن دست و پنجه نرم می کنند، درک نکنند.
البته پرواضح است کسی که درد نداری و شرمندگی زن و بچه را نکشیده باشد، درک مناسبی از نداری و شرمندگی را ندارد و آنگاه نسخه پیچیدن را سرلوحه کار خود قرار می دهد و دعوت به تحمل میکند.
تا زمانی که مسئولان مربوط هیچ ضرر و زیانی بابت تصمیمات اشتباهی که دودش به چشم مردم و نظام میرود، نپردازند همچنان به تصمیم های اشتباه خود ادامه می دهند و این ضرر و زیان همچنان از جیب مردم پرداخته می شود. کاش وکلای مردم در مجلس، قانونی تصویب کنند تا مسئولان بابت تصمیمات اشتباه خود و به خطر انداختن رفاه و آسایش مردم تنبیه شوند و تقاص پس دهند که شاید آنگاه در موقع تصمیمگیری دقت بیشتری لحاظ میکردند و اینگونه مردم را به قهقرا نمیبردند.