کد خبر: 161102151202
اقتصادروزنامه

تحریم یک شوک منفی به اقتصاد است

علی سرزعیم/ استاد دانشگاه

طبیعتا تحریم یک شوک منفی به اقتصاد است و متغیرهای کلان اقتصادی افت کرده است. آن چیزی که محل اختلاف است این است که چه مقدار از این افت طبیعی است؟ در اینجا هنر سیاستگذاری، است که بتواند تکانه‌هایی را که به اقتصاد وارد می‌شود کنترل کند و اثر آن را کمینه کند.

اینجا میان صاحب نظران و اقتصاددانان محل اختلاف است. اما همه بر این وفاق دارند، تحریم شوکی است که وارد شده اما عوامل زمینه‌ای هم وجود داشته که اثربخشی شوک منفی به اقتصاد را می‌تواند تشدید کند یا تخفیف دهد.

وقتی اقتصاد دچار تحریم می‌شود یک سری آسیب‌های کوتاه مدت را شاهد هستیم. افت رفاه ظاهر می‌شود. زنجیره تامین بنگاه‌های اقتصادی دچار مشکل می‌شود. کاهش عرضه رخ می‌دهد و طبیعتا تورم بالا می‌رود. دارایی‌ها گران می‌شود، ارز گران می‌شود، مسکن گران می‎ شود و از این جهت رفاه خانوار افت می‌کند، این‌ها اثراتی است که بلافاصله ظاهر می‌شود.

اما اثرات بلندمدت‌تری هم دارد که کمتر بدان توجه می‌شود، آن هم این است که تحریم می‌تواند عدم قطعیت‌ها را در اقتصاد زیاد کند و از دو جهت آسیب می‌زند؛ یکی انباشت سرمایه دچار آسیب می‌شود و دیگری روزآمدشدن فناوری و تکنولوژی و اثرات ‌این‌ها در بلندمدت و میان مدت ظاهر می‌شود و ما در عین حال که نگران این هستیم که رفاه فعلی‌مان چقدر افت کرده، باید نگران افت میان مدت و بلندمدت هم باشیم.

دشمن سرمایه‌گذاری پیش‌بینی‌ناپذیری است. سرمایه‌گذاری یعنی من امروز پول می‌دهم و فردا می‌خواهم سودی بکنم. اگر فردا برای شما مبهم شود، سرمایه‌گذاری برای شما سخت می‌شود. این کانال اولی است که اثر می‌گذارد.

کانال خیلی سریع آن روی بودجه دولت است. درآمدهای نفتی را قطع کرده اند. بخشی از تقاضا در اقتصاد از محل درآمدهای دولت ایجاد می‌شده است. دولت پول داشته و از اقتصاد کالا و خدمات خرید می‌کرده و بقیه اقتصاد آن‌ها را برای دولت عرضه می‌کردند پس فعالیت‌های اقتصادی شکل می‌گرفته. حالا دولت از آن درآمدها محروم شده. طبیعی است که تقاضا افت می‌کند.

اصلی‌ترین نقطه کانونی که باید درباره اقتصاد ایران بیندیشیم همین است که چگونه می‌شود اقتصاد ایران را از سایه شوم تحریم‌ها دور کرد. واقعیت این است که ما بخشی از زمان را از دست داده ایم. هر چه جلوتر می‌رویم فضای سیاستگذاری تنگ‌تر می‌شود.

می‌خواهم از تمثیلی استفاده کنم، چون ایام کرونا است. تمثیلی که این روزها خیلی رایج است این است که آسیب‌های افراد وقتی از کرونا بیشتر است که بیماری زمینه‌ای داشته باشند. همین تمثیل در مورد اقتصاد هم صادق است. کشورها ممکن است در وضعیت تحریم قرار بگیرد، ولی کشوری که اقتصادش بیمار باشد آسیب‌پذیرتر است. اگر ما بیماری زمینه‌ای اقتصاد کشورمان را زودتر رفع می‌کردیم، تکانه تحریم اثر کمتری می‌گذاشت چه بسا شاید اثر تحریم را منتفی می‌کرد.

سال‌هاست اقتصاد ایران ناکاراست؛ بدین معنی که منابع زیادی به اقتصاد تزریق می‌شود ولی از آن رشد در نمی‌آید. در دهه ۸۰ بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار وارد اقتصاد می‌شود ولی متوسط رشد اقتصادی ۴.۵ درصد است.

بیماری این است که نظام انگیزشی در اقتصاد ما به اشکال مختلف مختل شده است. یک جاهایی باید بازار کار کند، ولی ما نیروهای بازار را مهار کردیم و بازار نمی‌تواند کارکردش را داشته باشد.

یک جایی دولت باید حضور داشته باشد ولی آن‌جا هم دولت نمی‌تواند به خوبی ایفای نقش کند. طبیعی است اقتصاد نمی‌تواند تمام پتانسیلی را که دارد ظاهر کند. این چیزی است که مردم عادی هم لمس می‌کنند. آن‌ها می‌گویند ما خیلی ضعیف‌تر از آن چیزی که باید باشیم هستیم.

راه برون‌رفت اقتصاد ایران از وضعیت فعلی تنها اصلاح روابط خارجه‌مان است که شرط لازم است ولی شرط کافی نیست. یعنی ما باید شرایط محیطی را آماده بکنیم تا بتوانیم اصلاحات اقتصادی انجام دهیم تا بعد از آن رشد ظاهر شود. ولی در شرایطی که تنش و عدم قطعیت‌های بیرونی خیلی شدید باشد واقعا نمی‌توانیم به رشدهای جدی دست پیدا کنیم.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا