محمود زارعی
کارشناس اقتصاد مقاومتی
سند راهبردی همکاری بلندمدت ایران و چین که بعد از حدود چهار سال فراز و فرود در نهایت هفتم فروردین ماه به امضا وزرای امور خارجه دو کشور رسید، فارغ از تبلیغات سیاسی که غرب علیه آن انجام میدهد، بسترساز فرصتهای بیبدیلی برای اقتصاد کشور است؛ فرصتهایی که در اوج نبرد اقتصادی آمریکا با ایران و در دوره تداوم و افزایش فشار تحریمی بر کشور میتواند یک نوع پارادایم شیفت در مواجه اقتصادی ما باشد و اقتصاد کشور را از فضای معطلی برای تصمیمات غرب به سوی بهبود اوضاع و رونق هدایت کند.
در کنار تمامی فرصتهایی که این توافق برای اقتصاد کشور دارد، این سند میتواند ریسکها و چالشهایی را نیز در حوزههای مختلف برای اقتصاد کشور به همراه داشته باشد که ضروری است مسئولان در فرآیند طراحی و تدوین نقشه راه اجرایی این سند و هنگام نهایی کردن توافقنامههای همکاری دوجانبه به آنها توجه ویژه داشته باشند.
صنعت نساجی کشور یکی از صنایعی است که میتواند در سایه توافق راهبردی بیست و پنج ساله ایران با چین فرصتهای بیبدیلی به دست آورد. صنعت نساجی از چند وجه در مقایسه با سایر صنایع متمایز است: اول آنکه، پوشاک یکی از سه نیاز اساسی بشر و یکی از اجتماعیترین و فرهنگیترین مباحث اقتصادی است. دوم آنکه، تبدیل پنبه به پوشاک، یعنی تکمیل کل زنجیره ارزش در این صنعت ۹۰۰درصد ارزش افزوده دارد. سوم آنکه، ضریب اشتغالزایی این صنعت بسیار بالا است مثلا به ازای ایجاد هر یک شغل در کشت پنبه، پنج شغل در صنایع زیر مجموعه ایجاد میشود و بسیاری از کشورهای که با بحران اشتغال مواجه بودند به سراغ این صنعت رفتهاند. چهارم آنکه، در بین صنایع مختلف کمترین هزینه سرمایهگذاری اولیه را برای راه اندازی یک کسب و کار نیاز دارد؛ به گونهای که متوسط هزینه مورد نیاز برای ایجاد اشتغال یک نفر در صنعت نساجی حدود ۲۵ درصد از متوسط هزینه ایجاد اشتغال یک نفر در کل صنعت است و با سرمایهگذاری ۲۰ میلیون دلاری در این صنعت به طور میانگین میتوان برای ۲۰۰ نفر اشتغال ایجاد کرد. علاوه بر این، صنعت نساجی در ایران قدمت تاریخی دارد و سابقه چند هزار ساله دارد. به عنوان نمونه صنعت نساجی به ویژه ابریشم بار تحول و توسعهی اقتصادی ایران را در عصر صفویه به دوش کشیده و کمک شایانی به رونق اقتصادی در آن دوره کرده است.
علی رغم قدمت و اهمیت این صنعت متاسفانه در دو دهه اخیر صنعت نساجی کشور روبه افول بوده است و اکنون با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند. واردات غیررسمی (قاچاق)، نبود تمایل به سرمایهگذاری ناشی از کاهش حاشیه سود، صادرات مواد اولیه به صورت خامفروشی، فقدان یا قدیمی بودن تجهیزات در برخی عرصههای صنعت نساجی، ضعف در سیاستهای حمایتی، پراکندگی و فقدان خوشهسازی صنعت، خصوصی سازی غلط، رکود اقتصادی و تأمین نقدینگی، سیاهه مشکلات صنعت نساجی کشور در وضع کنونی است.
یکی از فرصتهای توافق همکاری بلند مدت ایران و چین، سرمایهگذاری چین در صنعت نساجی کشور است؛ همان سرمایهگذاریای که موجب شد چرخهای این صنعت در کشور پاکستان به سرعت به چرخش درآید و بتواند صنعت نساجی را به صنعت مادر کشور پاکستان تبدیل کند. بنابر این در سایه این توافق با انتقال دانش فنی در حوزه رنگرزی به کشور ، نوسازی و بهسازی تجهیزات ریسندگی و بافندگی، سرمایهگذاری چین در خط تولید ماشینآلات و ادورات کشاورزی برای کشت پنبه، انتقال دانش فنی و زیرساخت تولید الیاف مصنوعی و غیره میتواند به بهبود اوضاع صنعت نساجی در کشور و به تبع آن اشتغالزایی گسترده و خلق ارزش افزوده برای کشور کمک شایانی کرد.
از سوی دیگر بیتوجهی به این صنعت در طول توسعه روابط اقتصادی و تجاری با چین و با توجه به آنکه این کشور بزرگترین صادرکننده پوشاک در جهان است، میتواند چالشهای جدی را برای صنعت نساجی کشور به همراه داشته باشد. به عبارتی انفعال در برابر صنعت نساجی چین و بیتوجهی به توسعه زیرساختهای این صنعت در کشور میتواند تولیدکننده داخلی را در برابر سیل پوشاک چینی بی دفاع کند و نفس تولید در این صنعت را به صورت کامل بگیرد.