میلیاردرهای فقیر
این روزها اکثر ایرانیان با دارایی های منقول به مدد تورم ناشی از سیاستگذاری های غلط اقتصادی تبدیل به میلیاردرهای فقیری شدند که توان هیچ تغییری در شرایط زندگی و دارایی های خود را ندارند
نیلوفر جمالی
تورم ناشی از چاپ پول های بدون پشتوانه و سیاستگذاری های غلط داخلی و بین المللی اکنون اکثر ایرانیان را تبدیل به افرادی فقیر کرده و در صورت داشتن دارایی های منقول تبدیل به افرادی با دارایی میلیاردی شده اند که حتی توان تعمیر و تغییر در نوع دارایی خود را هم ندارند.
این اتفاق تجربه ای تاریخی دارد که در فرانسه نیز آثار مخربی به جا گذاشت. اقتصاد قوانین خاصی دارد که از آن پیروی می کند و با تفکرات یک جامعه همسو نخواهد شد. از این رو، عدم همراهی با قوانین این علم جامعه به ورطه تباهی می رود.
۲۳۰ سال پیش در فرانسه اتفاقی رخ داد که اکنون در ایران تجربه می کنیم. این بخش از تاریخ در کتاب «تورم و اخلاق» به قلم اندرو دیکسون وایت روایت شده است.
بعد از انقلاب فرانسه، انقلابیون فکر می کردند که با نیروی اراده و ایمان، آنها میتوان قوانین اقتصادی را تغییر داد؛ پس برای جبران کسری بودجه دولت، ایده تکراری و خطرناک چاپ پول کاغذی به ذهنشان رسید.
تورم و اخلاق
تا پیش از آن پول کاغذی در فرانسه رواج چندانی نداشت و سکه ها به اعتبار عیار طلا و نقره خود وسیله اصلی مبادلات بودند؛ اما اعضای دولت انقلابی تصمیم گرفتند به پشتوانه اموالی که از کلیسا مصادره کرده بودند پول کاغذی چاپ کنند. در آن زمان نیز افرادی نتیجه فاجعه بار این کار را گوشزد کرده بودند.
سالها پیش در همان فرانسه تورم نارضایتی های زیادی به بار آورده بود؛ اما نقلابیون فرانسوی اعتقاد داشتند ریشه این تورم فساد حاکمان بوده و حالا که درستکاران زمام امور را به دست گرفتهاند، می توانند کمی از قوانین اقتصادی تخطی کنند، بنابراین تصمیم گرفتند ۴۰۰ میلیون لیره فرانسه پول کاغذی درشت چاپ شود تا هم کار دولت راه بیفتد و بدهی ها پرداخت شود و هم روحیه و رونق به بازار تزریق شود.
در ابتدا قرار بود کل پول در گردش یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون لیره باشد و به پول های کاغذی بهره هم تعلق بگیرد تا مردم به ذخیره آن تشویق شوند، نتیجه چاپ پول های کاغذی در ابتدا خوب بود و اعتبار داشتند و روح تازه ای در میان مردم و تجار دمیده شد؛ اما بر اساس پیش بینی های هشداردهنده ها همه چیز به سرعت شروع به تغییر کرد و طعم پول های خلق الساعه زیر زبان دولت رفته بود.
گروه بزرگی از ورود این پولها به گردش سود کرده بودند و از قضا در حوزه قدرت هم نفوذ داشتند. پس چاپ پول به پشتوانه زمین های بیشتر و بیشتر که مصادره می شد و به پشتوانه دفاع موافقان که آن را یک روش انقلابی و ابتکاری می دانستند تکرار شد.
کمتر از ۲ سال از چاپ اولیه پول های کاغذی گذشت که ارزش یکصد فرانک کاغذی به نزدیک یک سوم صد فرانکی طلا رسید و چنان تورمی کشور را در برگرفت که مردم ترجیح می دادند که یک روز هم پول های کاغذی را پیش خود نگه ندارند و آن را به کالاهای با دوام و سکه تبدیل کنند.
همین طمع، اخلاق مردم و سیاستمداران را از بین برد. مردم فرانسه که روزی به پس انداز و صرفه جویی معروف بودند تبدیل به مردمی مصرف گرا، تجملاتی و ریسک پذیر شدند که بجای قانع بودن به سودهای معمول دست به کارهایی بزنند که شانس خود را برای پولدار شدن بالا ببرند.
سوداگری و شرط بندی رواج عجیبی پیدا کرد. سقوط ارزش پول چنان ادامه داشت که ۵ سال بد ارزش صد فرانکی کاغذی فقط ۲ فرانک طلا بود.
در این بین دولت برای اینکه به زور ارزش پول کاغذی را بالا نگه دارد، تلاش می کرد و در کنار مصادره زمین های کسانی که فرار کرده بودند و مجبور کردن ثروتمندان به پرداخت وام به دولت تصمیم به تثبیت قانونی قیمت ها گرفتند.
از این رو، دولت اعلام کرد که باید قیمت تمام کالاها انگونه باشد که دولت اعلام می کند؛ اما هیچکس زیر بار فروش کالا و خدمات خود زیر هزینه تولید نرفت و به همین دلیل به موازات شروع مقاومت مردم، قوانین تنبیهی هم شدت گرفت. تا جایی که تعداد زیادی از مردم به گیوتین سپرده شدند و این روند به قدری ادامه پیدا کرد که اگر کسی فقط قبل و بعد از معامله می پرسید، روش پرداخت به شکل پول کاغذی خواهد بود یا سکه اعدام می شد.
گروه گروه افرادی که از فروش کالاهای خود به قیمت دولتی امتناع می کردند به خاک و خون کشیده می شدند و موافقان اسکناس های بی پشتوانه در سخنرانی های پرشور به فساد ثروتمندان اشاره می کردند و معتقد بودند که نفوذ انگلیسی ها مسبب این وضعیت است و اگر متخلفان اعدام شوند دیگر کسی جرات نمی کند سوءاستفاده و گران فروشی کند.
تورم چنان گروه ثروتمندان را پروار و پرزور کرده بود که سیل رشوه های آنها به سمت تصمیم گیران کاری می کرد که روند چاپ پول متوقف نشود. آنها وام می گرفتند، ملک می خریدند و ثروتمند تر می شدند در حالی که مردم هر روز به فلاکت بیشتری گرفتار می شدند.
کارخانه ها یکی پس از دیگری تعطیل می شد و سال خوب بارش هم نمی توانست رونق را به بخش کشاورزی باز گرداند. همه چیز به شکل دیوانه واری گران شده بود، غیر از دستمزد نیروی انسانی چون رونقی در بازار وجود نداشت.
کالاهای اساسی کمیاب شده بودند و پول در گردش به بیشتر از ۵۰ میلیارد لیره فرانسه رسیده بود. تمام تلاش های دولت برای حفظ ارزش پول کاغذی بی نتیحه بود و کاری غیر از چاپ پول بیشتر و ایجاد تورم نمی کرد.
تا جایی که حتی درآمدی که در آینده از غرامت جنگهایی که قرار بود در آنها فرانسه پیروز شود به عنوان پشتوانه چاپ پول استفاده می شد؛ چراکه نجیبترین و معتمد ترین سیاستگذاران نیز به رسوه گیران قوی تبدیل شده بودند و سیاه ترین دوران وحشت و سرکوب را در این زمان رقم زدند.
فاجعه تا زمانی که ارزش پول کاغذی و جایگزین آن به صفر نرسید و کارخانه چاپ پول با تمام تجهیزاتش به آتش کشیده نشد آرام نگرفت.
تاسف آورد اینکه بازسازی اقتصاد فرانسه با روی کار آمدن ناپلئون شروع شد و تازه بعد از آن ۴۰ سال طول کشید تا اوضاع به ۴۰ سال قبل از فاجعه بازگردد.
مشابه ایرانی
خلاصه این کتاب تماما روند اقتصادی ایران را به شکل یک فیلم جلوی چشم ایرانیانی می آورد که طی این سالها در کشور زندگی کرده اند.
در کشور ما نیز همیشه کسانی نزد مسئولان بودند که میگفتند کنترل بودجه لازم نیست و استقراض از بانک مرکزی اشکال ندارد و رشد نقدینگی موجب نگرانی نیست و فقط کافی است تا نقدینگی به درستی هدایت شود.
سیاستگذاران و تصمیمگیران نیز این تحلیل را جذابتر از توصیه کسانی قلمداد میکردند که بر انضباط مالی، رعایت استقلال بانک مرکزی و عدم فشار به بانکها پافشاری میکردند. نتیجه غلبه توصیه گروه اول این شد که ایران در زمره بالاترین تورمهای جهان قرار دارد و به لحاظ ماندگاری تورم نسبتا بالا رکوردشکن است.
اکنون سوداگری در ایران نیز مشابه اتفاقی که ۲۳۰ سال پیش در فرانسه افتاده بود رونق گرفته و عده ای با پول و ارتباطاتی که دارند هر روز پولدارتر و قدرتمندتر می شوند و عده ای هر روز فقیر و فقیرتر.
چاپ پول بدون پشتوانه در دولت سیزدهم با سرعت و قدرت بیشتری در حال پیگیری است به قدری که عبدالناصر همتی رئیس اسبق بانک مرکزی در ابتدای سال طی ویدیویی مدعی شده که دولت رئیسی در کمتر از یک سال گذشته رکورددار چاپ پول در کشور شده است.
این ادعای همتی در حالی مطرح میشود که هنوز یک سال از تشکیل دولت نگذشته است و از سوی دیگر این رئیس سابق بانک مرکزی که اکنون چنین ادعایی را درباره دولت رئیسی مطرح میکند خود برای دورهای طولانی رکورددار چاپ پول بدون پشتوانه در کشور بوده است.
افزایش ۱۴۲ هزار میلیارد تومانی پایه پولی در سال ۱۴۰۰ به این معناست که این شاخص تقریباً ۳۱ درصد رشد کرده است.
طبق آمارهای بانک مرکزی، پایه پولی ایران در سال قبل تقریباً ۳۰.۱ درصد و در سال ۱۳۹۸ نیز ۳۲.۸ درصد رشد کرده بود. همچنین دو متغیر مهم پولی کشور در آذر ۱۴۰۱ رکوردزنی کردهاند. سهم پول از نقدینگی به رکورد ده ساله رسیده و رشد ماهانه پایه پولی با ثبت ۵.۳ درصد در بالاترین سطح ۱۹ ماهه قرار گرفته است.
چاپ پول با اهداف سیاسی و یا برای جبران کسری بودجه و نقدینگی توسط دولتها تفاوتی با پیامدهای تاسف بار و مخربی تورمی به همراه دارد و باعث می شود سوداگری به کارآفرینی ترجیح داده شود.
انقدری که مانند کشور فرانسه مردم برای حفظ ارزش دارایی های خود تلاش می کنند تا نقدینگی خود را به کالاهای ارزشمند تبدیل کنند تا فقیرتر از آنچه هست نشوند و این همان چیزی است که در کتاب «تورم و اخلاق» به تغییر روند اخلاقی جامعه می رسد.
سوداگری به سایت های «بت» رسیده به قدری که این سایت ها با تمام مخالفت های مذهبی در داخل هم فعال شده اند و مردم به امید اینکه شانسی برای ادامه حیات داشته باشند، باقی دارایی های خود را هم به حراج می گذارند.
و هم اکنون شاهد آن هستیم که دولت از رویکرد حفظ ارزش دارایی ها توسط مردم برای جامعه برای جبران کسری بودجه خود بهره می بد و به انوع گوناگون نقدینگی مردم را از این بازار به بازاری دیگر می کشاند که عده ای در این وسط ضررهای هنگفت می کنند و عده ای نیز به سوداگری خود ادامه می دهند.
اما این حفظ ارزش دارایی ها اتفاقی دیگر را رقم زده است؛ خانه های ۲۰۰ میلیون تومانی میلیاردی شده اند، خودروهای ۱۰۰ میلیون تومانی به میلیارد رسیده و خودروهای خارجی پا را از میلیارد فراتر گذاشته اند.
تلفن های هوشمند ۳۰ میلیون تومانی اکنون بالای ۱۰۰ میلیون تومان در حال معامله است و بازارهای مشابه نیز اکنون به ارقام میلیاردی رسیده اند.
در این شرایط فرد با رقم میلیون تومان خرید کرده است و اکنون برای خود میلیاردری شده است؛ اما توان تعویض قطعات کالاهای خریداری شده را ندارد چراکه درآمد و هزینه با یکدیگر همخوانی ندارد.
در چنین شرایطی کارآفرینی کار سخت و دشواری است اما سوداگری یعنی تحصیل دارایی و انتفاع از تفاوت قیمت آن به دلیل بیثباتی اقتصاد کلان و بدون تحمل هرگونه زحمت و مرارت قابل قبول تر است.
روشن است که توسعه اقتصادی تنها با کارآفرینی ممکن میشود و هیچ کشوری تنها با سوداگری توسعه نمییابد.
فضای تورمی و بیثباتی اقتصاد کلان افراد را در دوراهی کارآفرینی و سوداگری به سمت سوداگری سوق میدهد و این وخیمترین پیامد تورم است که کمتر به آن پرداخته میشود.
دقیقا به همین دلیل است که مهار تورم پیششرطی برای حرکت به سمت توسعه اقتصادی است و نمی توان با وجود تورمهای شدید و بیثباتیهای اقتصاد کلان به توسعه دست یافت.
اما پایان سرنوشت فرانسه نشان می دهد که بازسازی این خرابه اقتصادی بیش از ۴۰ سال زمان می برد که به ابتدای راه بازگردیم و این یعنی پایان زندگپی نسل حاضر.