سیاست های ناقص ساماندهی کودکان کار و خیابان
حمیده عادلان/مدیر گروه مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
با همه تلاشهایی که دستگاههای مرتبط در حوزه کودکان کار و خیابان انجام دادهاند اما متاسفانه کماکان این چالش، معضل و آسیب وجود دارد. در واقع در عرصه سیاستگذاریهای مربوط به این بخش نتوانستهایم به شکل صحیحی ورود پیدا کنیم.
به طور کلی ورود ما به موضوع کودکان کار و خیابان تنها در حد طراحی و اجرا بوده اما در زمینه ارزیابی، نظارت و کنترل فعالیت زیادی صورت نگرفته است.
در بهزیستی بخشی از ارزیابیها صورت میگیرد اما این کنترلها زمانی میتواند کامل شود که فرآیندهای اصلاحی مبتنی بر تجزیه و تحلیل دادهها انجام شود. همچنین دستگاههای متولی باید توسط نهادهای دیگری مورد ارزیابی قرار گیرند.
در حال حاضر بیشترین کار ما در زمینه طراحی سیاستها صورت گرفته و سایر اقدامات بیشتر در حیطه رویکردهای محافظهکارانه حمایتی است.
هرچند سعی شده در قانون حمایت از کودکان در نظر گرفته شود اما این مشکل کماکان وجود دارد و موجب میشود اتفاقی که باید، صورت نگیرد.
نبود مرجعیت کلان سیاستی از دیگر آسیبهای مربوط به مدیریت کودکان کار و خیابان است. دستگاههای زیادی متولی هستند که به آسیبهای اجتماعی بپردازند اما جایی نداریم که مرجعیت کلان را برای سیاستگذاریها، تصمیمگیریها و ارزیابی دنبال کنیم. بیثباتی و تغییر مداوم در سیاستهای اتخاذ شده نیز آسیب دیگر در سیاستهای مربوط به حوزه کودکان کار و خیابان است.
یکی از مهمترین نکات، ضمانت اجرایی برای تعهدات دستگاههاست که وجود ندارد. برخی دستگاهها در دورهای فعالیتهایی را انجام میدهند و در دوره دیگر متوقف میشوند. دولت ایران دولت رفاهی نیست؛ به همین دلیل شاهد این هستیم که بهزیستی از نظر تصمیمگیری، اعتبارات و پیگیریهای مبتنی بر وظایف جایگاه تاثیرگذاری ندارد تا سایر دستگاهها را ملزم به پیادهسازی و انجام وظایف کند.
نبود رویکردهای پیشگیرانه و رویکردهای مبتنی بر توسعه و رشد موجب شده در زمینه ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کار نشود. چنین رویکردهایی شرایط و وضعیتی را ایجاد میکند که سیاستها و سیاستگذاری بنیادین و زیربنایی وجود نداشته باشد و صرفا رویکردها محافظهکارانه باشد. یکی از مشکلات اساسی در حوزه سیاستگذاری حوزه سیاستهای رفاهی است.
قانون حمایت از اطفال و نوجوانان که در سال ۱۳۹۹ تصویب شد، بهترین سیاست و جزو دستاوردهای مهم ایران است. در حال حاضر سیاستهای ایران کماکان تادیبی بوده و اندکی به سمت امدادی سوق پیدا کرده است.
قانون حمایت از اطفال و نوجوانان به رفع برخی چالشها از جمله ابهام در تکالیف نهادهای متولی، دایره شمول وضعیت مخاطرهآمیز برای کودکان، نبود ساختار و تشکیلات مجری قانون و مشخص نبودن جرایم و مجازاتها کمک کرد. مشکل فعلی قانون، نداشتن ضمانت اجرا و عدم همکاری و هماهنگی بینبخشی دستگاههاست.
سازمان بهزیستی به عنوان سازمان اصلی برای پیادهسازی و اجرای سیاستهای مبتنی بر توسعه در نظر گرفته شده است؛ بنابراین نیاز است کمیتهای متشکل از همه دستگاههای مرتبط با نقش محوری سازمان بهزیستی تشکیل شود.
نقش مشارکت ذینفعان، رویکردهای اجتماعمحور، رویکردهای کودکمحور و ظرفیت سازمانهای مردمنهاد باید در این کمیته دیده شود. آموزش و یادگیریهای اجتماعی و توانمندسازی خانوادهها و رویکردهای مبتنی بر خانه باید اتفاق بیفتد.