شرایط اقتصادی جامعه تاثیرگذار بر مهاجرت نخبگان
اردشیر انتظاری / پژوهشگر اجتماعی
شرایط اقتصادی جامعه تاثیر قابل توجهی بر مهاجرت دارد. با توجه به اینکه افراد زمانی که امکان پیدا کردن شغل مناسب با درآمد کافی در برخی کشورهای پیشرفته را دارند و در آن کشورها از این افراد استقبال می شود، نخبگان با توجه به درآمد قابل توجهی که به آنها پیشنهاد می شود مهاجرت را به عنوان ارجحیت در نظر بگیرند و برای آن اقدام کنند.
البته دلیل استقبال این کشورها این است که سرمایه گذاری در جای دیگر اتفاق افتاده و فرد استعدادش شکوفا شده و آنها به راحتی و بدون هیچ زحمتی از نتیجه سرمایه گذاری کشورهای دیگر میتوانند استفاده کنند و به همین دلیل از مهاجرت نخبگان استقبال می کنند.
دانشمندان و پژوهشگران در شرایط فعلی اقتصادی کشور که از فعالیت های پژوهشی حمایت نمیشود برای فعالیت علمی و پژوهشی خود به دنبال کشوری هستند که در آن مورد حمایت قرار بگیرند و این نیز یک عامل اساسی برای مهاجرت نخبگان است.
عوامل دیگر همچون احساس ناامنی و نوسانات وضعیت اقتصادی در جامعه بومی، مسائل اعتقادی مانند داشتن تعصب کمتر به جامعه و وطن خود و مسائلی مانند عدم امید کافی برای حل شدن مشکلات در جامعه یا ندانستن راهکارهای حل مسائل باعث می شود یک احساس بیگانگی سیاسی ایجاد شود و همه این ها در کنار هم باعث می شود فرد دست به مهاجرت بزند.
جوانان کشور نسبت به افراد مسن تر احساس تعلق کمتری به کشور دارند و با توجه به اینکه وضعیت اشتغال مناسبی ندارند و شرایط امیدوار کننده ای از نظر اقتصادی پیش روی خود نمی بینند و درآمدشان کفاف زندگیشان را نمی دهد باعث می شود رغبت بیشتری برای مهاجرت داشته باشند. علاوه بر این جوانان در مقابل افراد سالمند از محافظه کاری کمتری برخوردارند.
از همه مهم تر این است که قشر جوان بیشتر در معرض مدیریت افکار عمومی توسط رسانه های خارجی قرار دارند. یعنی در رسانه های اجتماعی خارجی بیشتر حضور دارند و داده هایی که تولید می شود را رصد می کنند و الگوی رفتاری خاصی برای خود انتخاب می کنند. رسانه های خارجی نیز ترجیح میدهند روی جوان ها که دسترسی به این رسانه ها را دارند کار کنند تا سرمایه ای برای فعالیت هایشان شوند.
رسانه های خارجی توانایی مدیریت افکار عمومی را دارند و با ساختاری که به وجود می آورند رویاهایی را ایجاد می کنند که این دید را به نخبگان میدهد که با رفتن به آن کشور تغییرات بزرگ و مثبتی اتفاق میافتد که البته در نهایت تعداد زیادی از این افراد دچار سرخوردگی می شوند.
یکی از انواع مهاجرت ها، مهاجرت تحصیلی است که عوامل زیادی در آن موثر میباشد. برای مثال ضعف در نظام تحصیلات عالی از نظر تعداد کسانی که پذیرش می شوند و کنکورهای سختی که منجر به پذیرش تعداد محدود می شود. اما همچنان نمیتوان انتظار داشت که پذیرش دانشگاه ها بالا رود چون بازار کار مناسب و کافی برای این تعداد بالا وجود ندارد و حتی در حال حاضر جوانان در بعضی از رشته ها بعد از فارغ التحصیلی با مشکل کار مواجه می شوند؛ چون نوع کار در ایران به صورت ساده انجام می شود و به صورت پیشرفته ای انجام نمی شود که جوانان بتوانند با تحصیلات به آن ها راه پیدا کنند و برای همین تصمیم به تحصیل در سایر کشورها می گیرند.
به علاوه هزینه تحصیل در برخی کشورها مانند آلمان و فرانسه زیاد نیست و در عین تحصیل می توانند اشتغال داشته باشند و بعد از مدتی به شرایط نیز عادت می کنند و ماندگار می شوند.
از عوامل تاثیرگذار در مهاجرت تحصیلی می توان رسانه را نام برد. رسانه ها بسیار نقش بسزایی دارند. برای مثال زمانی که رسانه کشوری را بد و وحشتناک جلوه دهد پس از مهاجرت وقتی فرد شرایط را طوری که توصیف شده بود نمی بیند، جاذبه کشوری که به آن مهاجرت کرده بیشتر می شود و جاذبه های تفریحی و ارتباطی برای جوانان در آن کشورها وجود دارد که ممکن است در ایران فراهم نباشند.
جامعه ایران در واقع جامعه ای است که از نظر نوع امکانات و فعالیت هایی که عرضه می کند مورد پسند افراد در رده سنی بالاتر است، در نتیجه جایی برای روحیه زندگی با نشاط و شاداب جوان نیست و بسترهای شادی و نشاط بسیار محدود است و برعکس در سایر کشورها آن امکانات و جاذبه چه بسا کاذب را می بینند، تاثیر می گیرند و حتی فردی که برای تحصیل می رود توقعات دیگری در او شکل می گیرد.
بحث این است که ساختارهای کشور ما ساختارهای مسلط هستند. مثلاً دانشگاه های ما ساختارهای مسلط دارند و به سختی میشود این ساختار را عوض کرد و در ساختار مسلط که انعطاف و پویایی ندارد به سختی می توان در آن خلاقیت بکار برد. جوان معمولا خلاق است و زمانی خلاقیت او مورد استقبال قرار می گیرد که ساختارها انعطاف پذیر باشد و بتوان در آن تغییر ایجاد کرد.
مثلاً در نظام دانشگاهی کشور ما سیستم انتخاب واحد و درس ها را نمی توان به راحتی تغییر داد به طوری که برای تغیر دروس یک پروسه طولانی طی می شود تا تصمیم گیری شود. دانشگاه که باید پویا باشد مسلط است چه برسد به سایر دستگاه ها که انعطاف لازم را ندارند. در حالی که جوانان بعد از مهاجرت در کشورهای دیگر جذب تغییر راحت و انعطاف پذیر بودن، استقبال از خلاقیت و تطبیق نظام ها با مطالبات مردم میشوند.
اولین و مهم ترین راه حل همان است که مقام معظم رهبری به دولت فرمودند که باید جوانان را بکار بگیرند و جوانگرایی اتفاق بیافتد و مهم تر آن است که ما نسبت به ساختارهای موجود بی تعصب باشیم. چون منافع خیلی ها در عدم تغییر ساختارها است و در برابر هر تغییری مقاومت دارند. اما جوانان کمتر تعلق منافع دارند و در نتیجه بیشتر از تغییر استقبال می کنند.
برای همین اتفاقی که باید بیافتد این است که باید از نسل جوان استفاده شود و نباید صرفا افراد باتجربه را که پویا نیستند به کار بگیریم؛ نه آنکه تجربه را به طور کل کنار بگذاریم اما نظام های ما نیاز به یک تحول دارند نه تغیرات جزئی بلکه تحولات اساسی.
برای مثال زمانی که می شود تمام دروسی که در چهار سال در دانشگاه تدریس می شود را طی یک سال آموخت باید سیستم منعطفی باشد که این را بپذیرد و در نتیجه جوانان می توانند باقی این سال ها را به یادگیری مهارت های دیگر که در زندگی روزمره از آن استفاده می شود بپردازند.
باید دانشجویان انقلابی روی کار بیایند که تحول جهادی دانش بنیان اتفاق بیافتد و باید مراکز جدید علمی و نو بر پایه باورهای جدید استوار کرد که در آن صورت جاذبه و خلاقیت به وجود می آید.