کد خبر: 010703173556
اقتصادبازارها و خدمات مالیتولید و بازرگانیروزنامه

دغدغه های مدیریت یک کسب و کار

پریسا حاجی محمدی/ کارشناس ارشد بازرگانی شرکت توسعه بازرگانی بین المللی آرتین تجارت پایا

مدیریت یک هنر است. مدیریت، هنر چیدمان صحیح و علم انجام کار به کمک افراد دیگر است. مدیران با سپردن کار به دیگران، به اهداف سازمانی دست می یابند.

این فرایند که جهت دهی و کنترل فعالیت ها است، خود به معنای اجزای اصلی یک داشبورد مدیریتی است.

افراد برای دستیابی به اهداف یک سازمان بایستی همسو باشند و این یک مدیر قابل است که این همسویی را ایجاد می کند و جهت می بخشد. به ساعت مچی دستتان نگاهی بیندازید، خود نمایانگر یک سازمان پیچیده و منظم است که برای نیل به هدفَش که نمایش وقت و زمان است می کوشد.

می بینید که هیچ چرخ دنده ای با دیگری همسان و منطبق و هم سایز نیست اما هر کدام کار خودشان را می کنند و با هم کارکردنشان یک وقت دقیق را روی صفحه اصلی توسط عقربه ها، می نمایاند.

لذا مدیریت یک فرآیند سیستماتیک است. ماهیت مدیریت که یک فرآیند و فعالیت سازمان یافته است مستلزم تصمیم گیری است. و این مهمترین دغدغه یک کسب و کار است. مدیر یک کسب و کار در واقع تصمیم گیرنده آن کسب و کار است که هر لحظه در کورانی از اطلاعات غرق است و برای حیات یا ممات خود باید بتواند یکی از دو سیم قرمز یا آبی را قطع کند. تصمیم گیری، دقیقاً مثل منهدم کردن یک بمب ساعتی است آن هم تصمیم گیری در بحران های اقتصادی کنونی و البته که گریبانگیر همه اجزای سازمان خواهد بود.

با توجه به استفاده کارآمد از منابع سازمان از جمله کارکنان، مواد اولیه، ماشین آلات، پول و … است که دستیابی به هدف ممکن می شود، در صورتیکه مدیریت تمام فعالیت ها و منابع را هماهنگ می کند گاهی دغدغه اصلی در چگونگی تصمیم گیری است. اما همیشه تصمیم گرفتنِ حتی نه صد در صد ایمن، بِه از تصمیم نگرفتن است.

اینکه دستمان بلرزد و با شعار بررسی شود پیش برویم که انگار یک ربات هم می تواند کارها را انجام دهد، هنر ما در ساختن تصمیم است که نقش آفرینی می کند.

این در حالی است که بزرگترین چالش های تجاری که شرکت ها با آن روبرو هستند چالش های استراتژی کسب و کارشان است، جلوتر ماندن از بازی هنر خوبیِ هر سازمان است.اگر بیش از حد ریسک کنید، پول را از دست خواهید داد، اگر در موقعیت خود راحت بمانید، رقابت، با ارزش ترین مشتریان شما را خواهد دزدید.

بنابراین تعریف یک استراتژی تجاری مؤثر که بتواند با گذشت زمان گسترش و تکامل یابد، بسیار مهم است.

شرکت‌ها در سراسر صنایع با شکاف‌های عظیمی برای مهارت‌های حیاتی مواجه هستند و برای آماده شدن برای انقلاب صنعتی چهارم، باید بخش‌های عظیمی از نیروی کار خود را مجدداً به مهارت برسانند یا ارتقا دهند و همه کارکنان شرکت‌ بایستی خط مشی سازمان را بدانند و بر اساس استراتژی مدیران گام بردارند. تعریف یک استراتژی برنده به کسب و کار برتری می بخشد و در مدار موفقیت قرارش می دهد.

شکل‌گیری، مدیریت و اجرای استراتژی می‌تواند در سطوح مختلف یک سازمان اتفاق بیفتد. حتی در کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، اغلب می‌توانید انتظار داشته باشید که یک استراتژی کلی وجود داشته باشد که استراتژی‌های دیگر تیم ها در زیر آن قرار دارند، و توسط مدیریت رهبری می‌شوند .

کلیه این هماهنگی ها و اندیشیدن استراتژی کسب و کار در حالی است که در مواقع بحرانی بایستی بتواند با کمترین انحراف از مسیر تصمیم گیری کنید و گاهی حتی وقتی بخشی از ساختار مدیریتی یک شرکت هستید، لحظاتی پیش می‌آید که مجبور می‌شوید تصمیمی را که با آن موافق نیستید، عملی کنید.

ایستادن در پشت تصمیماتی که مطابق خواسته شما نیست، یکی از چالش برانگیزترین کارهایی است که شما به عنوان یک مدیر باید انجام دهید. انجام این کار بطور موثر مستلزم آمادگی فکری است.

بیاد داشته باشید که بین شما و تیمتان اختلاف قدرت وجود دارد، به این معنی که باید یک تفاوت دیدگاه نیز وجود داشته باشد. شما می توانید ناامیدی خود را تصدیق کنید و دلسوزانه با تیم و منابع انسانی سازمان تان همدلی کنید، اما اگر می خواهید تیم شما در طرف دیگر تصمیم گیری آماده انجام و مشارکت باشد، باید راه اصلی را در پیش بگیرید.

لذا با دقت به نگرانی‌های آن‌ها گوش دهید، حتی دور یک میز بنشینید تا هر فرد فرصتی داشته باشد تا آنچه را که بطور خاص در مورد تصمیم نهایی تان او را آزار می‌دهد، بیان کند و نهایتاً تصمیم نهایی را اجرایی کنید… این همدلی هاست که باعث می شود همه به هم اعتماد پیدا کنند و در موقعیت های حساس سازمان را نجات دهند.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا