شما لوبیا را بکارید

راضیه حسینی
قالیباف: «باتوجه به تورم، هر چقدر حقوق معلمان را افزایش بدهیم قدرت خریدشان بالا نمیرود.»
پس اصلاً افزایش ندهید، خودتان را راحت کنید و به معلمها بگویید نمیشود، فایده ندارد. معلمها هم بدون انتظار و توقع به کارشان ادامه میدهند، خیالشان راحت میشود و دیگر مدام منتظر افزایش حقوق نخواهند بود. باانرژی مشغول تدریس به بچهها میشوند و دیگر دغدغۀ اضافهشدن حقوق ندارند. لبخندشان کشدارتر میشود و صورتشان شادابتر!
خیالی نیست. اگر با حقوق معلمی نتوانستند از پس مخارج برآیند، تاکسی اینترنتی ثبتنام میکنند و بعد از مدرسه مشغول به جابهجایی مسافر میشوند؛ البته اگر توانسته باشند با حقوق معلمی یک ماشین برای خودشان تهیه کنند. اگر باز هم نشد، فوقش بعد از مدرسه و جابهجایی مسافر، بهعنوان شیفت شب هم در جایی مشغول به کار میشوند.
البته این موضوع فقط شامل معلمها نمیشود و باتوجهبه تورم، حقوق کارمندان و کارگران را هم هرچقدر زیاد کنید باز قدرت خریدشان بالا نمیرود. اما مشکلی که روی این مشکل وجود دارد دید مسئولان به این قضیه است. نمیدانیم چرا مسئولان ما، همگی کمالگرایی مفرط دارند؟ اگر به صد نرسند دیگر هیچ عددی این میان برایشان اهمیتی ندارد و خودشان را روی صفر متوقف میکنند. یعنی حالا که موفق نمیشوند حقوق معلمها را به تورم برسانند پس دیگر هیچ تلاشی فایده ندارد و همان بهتر که اصلاً کاری نکنند.
تصور کنید اگر معلمهای زمان مدرسهتان با شما همین رفتار را میکردند چه میشد؟ مثلاً هروقت میدیدند بیست نشدهاید برایتان صفر میگذاشتند، احتمالاً حالا دیگر بهعنوان مسئول مشغول به کار نبودید؛ البته میدانیم که شما همیشه نمرۀ بیست کلاس بودید و هیچکس روی دستتان نبود، اصلاً مسئولان ما همگی از نخبههای مدارس و دانشگاهها بودند، جهت مثال عرض کردیم.
پس نتیجه میگیریم، شما مثل قبل تورم را رها کنید و باز به فکر افزایش حقوق معلمها باشید، درست است که تورم مثل درخت لوبیای سحرآمیز میماند و حقوق مانند دانۀ لوبیایی که هنوز کاشته نشده، ولی شما لوبیا را بکارید. شما که نمیتوانید جلو رشد لوبیای سحرآمیز را بگیرید، لااقل به این دانۀ بیچاره کمی آب بدهید شاید قد یک انگشت رشد کرد.